ارسال به دیگران پرینت

خاورمیانه | سیلیکون‌ولی

آیا خاورمیانه سیلیکون‌ولی می‌شود؟ | جاه‌طلبی فناورانه

داستان از آنجا شروع شد که پولدارترین کشورهای دنیا، تصمیم گرفتند تخم‌مرغ‌هایشان را از سبدی که در کشورشان نیست، بردارند و در سبدی سرمایه‌گذاری کنند که در کشور خودشان قرار دارد.

آیا خاورمیانه سیلیکون‌ولی می‌شود؟ | جاه‌طلبی فناورانه

داستان از آنجا شروع شد که پولدارترین کشورهای دنیا، تصمیم گرفتند تخم‌مرغ‌هایشان را از سبدی که در کشورشان نیست، بردارند و در سبدی سرمایه‌گذاری کنند که در کشور خودشان قرار دارد.

داستان از آنجا شروع شد که پولدارترین کشورهای دنیا، تصمیم گرفتند تخم‌مرغ‌هایشان را از سبدی که در کشورشان نیست، بردارند و در سبدی سرمایه‌گذاری کنند که در کشور خودشان قرار دارد. حاصل این تفکر، توافق بزرگ را میان ایالات‌متحده آمریکا، امارات متحده عربی و عربستان سعودی شکل داد که برخی از تحلیلگران از آن به‌عنوان «مهم‌ترین معامله تکنولوژیک تاریخ خاورمیانه» یاد می‌کنند. حتی برخی پا را فراتر گذاشتند و منطقه خلیج ‌فارس را به‌عنوان قطب جهانی جدید هوش مصنوعی و رقیب بالقوه ایالات‌متحده و چین دانستند. این جهش تکنولوژیک روبه‌جلو در شرایطی شکل گرفت که مقیاس آن برای منطقه‌ای همانند خاورمیانه، بی‌سابقه است. قرار است امارات متحده عربی از طریق شرکت هوش مصنوعی دولتی که با عنوان G42 شناخته می‌شود، از سال 2025 سالانه تا 500 هزار تراشه شرکت آمریکایی انویدیا (Nvidia Corporation) وارد کند که قدرت محاسباتی این کشور را چهار برابر می‌کند. G42 هلدینگی با مسئولیت محدود است که بر مبنای توسعه هوش مصنوعی در امارات شکل گرفته و در ابوظبی استقرار دارد. این هلدینگ در سال 2018 تاسیس شد و بر توسعه هوش مصنوعی در صنایع مختلف از جمله دولت، بهداشت و درمان، مالی، نفت و گاز، هوانوردی و هتلینگ تمرکز ویژه دارد. شرکت هوش مصنوعی تازه‌تاسیس عربستان سعودی که با برند Humain فعالیت‌هایش را سازماندهی می‌کند و از طریق صندوق سرمایه‌گذاری عمومی این کشور حمایت می‌شود، قرار است ابتدا 18 هزار تراشه مدل بلک‌ول انویدیا خریداری کند، سپس امکان دسترسی به «چندصد هزار» پردازنده گرافیکی پیشرفته را طی پنج سال در کنار همکاری با بنگاه‌های بزرگ همانند AMD و کوالکام دریافت کند. این تراشه‌ها که برای آموزش، استقرار و تثبیت الگو‌های پیشرفته هوش مصنوعی حیاتی هستند، پروژه‌های گسترده مرکز داده از جمله پردیس هوش مصنوعی پنج‌گیگاواتی در ابوظبی که بزرگ‌ترین پردیس هوش مصنوعی خارج از ایالات‌متحده آمریکاست و کارخانه‌های هوش مصنوعی 500مگاواتی برنامه‌ریزی‌شده عربستان سعودی را تغذیه می‌کنند. اهداف زیرساختی بلندپروازانه قصد دارد همزمان که اداره پردیس هوش مصنوعی امارات متحده عربی را به بنگاه‌های آمریکایی همانند مایکروسافت و خدمات وب آمازون واگذار می‌کند، خلیج فارس را نیز به‌ مرکزی برای تحقیق‌های هوش مصنوعی و محاسبات ابری تبدیل کند. شرکت Humain عربستان سعودی به دنبال ساخت مراکز داده مبتنی بر هوش مصنوعی، قابلیت‌های ابری و الگو‌های پیشرفته است و از پلت‌فرم‌های انویدیا برای پیشبرد تحول دیجیتال استفاده می‌کند. این پروژه‌ها با منابع گسترده انرژی و ثروت مالی خلیج فارس پشتیبانی می‌شود، به‌طوری که امارات متحده عربی متعهد شده 4 /1 تریلیون دلار و عربستان سعودی نیز برآورد کرده که 600 میلیارد دلار در دهه آینده به زیرساخت‌های هوش مصنوعی، نیمه‌هادی‌ها و بخش‌های مرتبط اختصاص دهد. این معامله سرمایه‌گذاری‌های متقابل را نیز دربر می‌گیرد که از آن جمله می‌توان به سرمایه‌گذاری 20 میلیارددلاری DataVolt عربستان سعودی در مراکز داده هوش مصنوعی ایالات‌متحده آمریکا اشاره کرد که نشان‌دهنده همکاری اقتصادی دوطرفه است.

پتانسیل‌ها و محدودیت‌ها

منطقه خلیج ‌فارس و به‌ویژه کشورهای جنوبی آن، با ورود تراشه‌های پیشرفته، موقعیت استراتژیک نسبت به امروز پیدا می‌کند. هوش مصنوعی در تقابل با نفت قرار می‌گیرد. نفت، تجارت بنیادین شیخ‌نشین‌های جنوبی خلیج ‌فارس بوده و به نوعی، پس از اسلام و سنت، به ستون استوار این کشورها تبدیل شده است. حالا هوش مصنوعی، ستون جدیدی برای خیمه اقتصادی کشورهای عربی و به‌ویژه امارات و عربستان برپا کرده و در تلاش است گستره جدیدی برای منطقه ترسیم کند.  G42 در امارات متحده عربی پیش از این، مدل‌های زبان عربی مانند فالکون را توسعه داده بود؛ این در حالی بود که Aramco Metabrain AI عربستان سعودی از مجموعه داده‌های وسیع برای هوش مصنوعی مولد استفاده می‌کرد که همچنان هم ادامه دارد. دسترسی به تراشه‌های  H100 و بلک‌ول انویدیا که چهار برابر آموزش‌پذیری مطلوب و 30 برابر عملکرد استنتاجی بهتری نسبت به جایگزین‌ها ارائه می‌دهند، سرعت این تلاش‌ها را افزایش می‌دهد. انرژی فراوان انباشته‌شده در خلیج ‌فارس که برای مراکز داده هوش مصنوعی پرمصرف حیاتی است، مزیت ساختاری ویژه برای آن ایجاد می‌کند. شیخ طحنون بن زاید آل نهیان، فرزند بنیان‌گذار امارات متحده عربی که اکنون به‌عنوان مشاور امنیت ملی امارات مشغول به کار است و به صورت مستقیم بر صندوق‌های ثروت ملی 5 /1 تریلیون‌دلاری متمرکز بر هوش مصنوعی امارات متحده عربی نظارت می‌کند، این منطقه را در ذهن خودش و اطرافیانش به‌عنوان رهبر توسعه پایدار هوش مصنوعی ترسیم کرده است. با این حال، جاه‌طلبی‌های هوش مصنوعی کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس، با موانع قابل توجهی روبه‌روست. در حالی که تراشه‌ها به زودی از راه می‌رسند و حجم سرمایه‌گذاری نیز فراوان و خارج از تصور است، اما منطقه فاقد استعداد عمیق، اکوسیستم‌های دانشگاهی و فرهنگ نوآوری است. آنچه باعث می‌شود شکل‌گیری سیلیکون‌ولی در منطقه خلیج ‌فارس از آنچه به معنای واقعی باید شکل بگیرد، فاصله عمیق داشته باشد، همین اختلاف است. خاورمیانه فقط پنج درصد از انتشارات دانشگاهی جهانی مرتبط با هوش مصنوعی را به خود اختصاص می‌دهد و کیفیت تحقیق‌های آن از ایالات‌متحده و چین عقب مانده است. تلاش برای جذب نخبگان بین‌المللی، همانند استخدام پیشگامان هوش مصنوعی مثل یورگن اشمید هوبر، یکی از 13 دانشمند برتر علم داده جهان در عربستان سعودی یا اریک شینگ، رئیس دانشگاه ابوظبی و راهبر ارشد برنامه هوش مصنوعی در امارات متحده عربی، اقدام‌های جذابی است که از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفته اما برای پر کردن شکاف کافی نیست. از طرف دیگر، رویکرد دولت‌محور و از بالا به پایین کشورهای خلیج ‌فارس با الگوی غیرمتمرکز و کارآفرینی سیلیکون‌ولی در تضاد است و ابهام‌هایی را در مورد توانایی آن در پرورش نوآوری ارگانیک مطرح می‌کند. این احتمال وجود دارد که حکومت‌های سلطه‌جو و آزادی بیان محدود استعدادهای جهانی را بیشتر از بین ببرد و خلاقیت را در نطفه خفه کند.

سیلیکون‌ولی

سیلیکون‌ولی، منبع تولید است. زمانی که درباره استقرار سیلیکون‌ولی جدید در خاورمیانه (منطقه غرب آسیا) صحبت می‌کنیم، به‌سرعت این پرسش در ذهن شکل می‌گیرد که «آیا خلیج ‌فارس می‌تواند از مصرف‌کننده فناوری ایالات‌متحده فراتر رود و به تولیدکننده هوش مصنوعی پیشرفته تبدیل شود؟». تسلط سیلیکون‌ولی ناشی از هم‌افزایی دانشگاه‌های درجه یک بین‌المللی، سرمایه‌های خطرپذیر و مهم‌تر از همه، فرهنگی است که به شکست، تکرار و پیروزی پاداش می‌دهد. در مقابل، خلیج فارس به‌شدت به فناوری و تخصص وارداتی متکی است. در حالی که G42  امارات متحده عربی و Humain در عربستان سعودی با غول‌های آمریکایی همانند اوپن ای‌آی، مایکروسافت و انویدیا همکاری کرده‌اند، نقش آنها در درجه نخست، «کاربر نهایی» در نظر گرفته می‌شود، نه «نوآور». تحقیق و توسعه بومی در زمینه تکنولوژی نیمه‌هادی در غرب آسیا همچنان نوپا هستند. از نظر ژئوپولیتیک، این توافق با تلاش‌های ایالات‌متحده برای مقابله با نفوذ فناوری چین در خاورمیانه همسوست. دولت ترامپ با کنار گذاشتن شرکت‌های چینی همانند هوآوی و تامین سرمایه‌گذاری‌های خلیج فارس در فناوری ایالات‌متحده، قصد دارد متحدانش را تقویت و در عین حال نظارت بر استقرار تراشه‌ها را حفظ کند. تحلیلگرانی که در همین مدت کوتاه درباره تفاهم‌نامه‌های منعقدشده میان آمریکا، امارات متحده و عربستان اظهارنظر کرده‌اند، با نوعی خوش‌بینی نسبت به این استراتژی نگریسته‌اند و تاکید دارند مراکز داده و استانداردهای حاکمیتی تحت مدیریت ایالات‌متحده می‌تواند از نشت فناوری به دشمنان این کشور جلوگیری کند. با این حال، نگرانی‌های مرتبط با امنیت ملی همچنان ادامه دارد. منتقدان هشدار داده‌اند صادرات میلیون‌ها تراشه به کشورهایی که حکمرانی اقتدارگرا دارند و پیش از این نیز روابط تاریخی با چین داشته‌اند، خطر گسترش فناوری و خروج آن از سلطه ایالات‌متحده را به دنبال دارد. این منتقدان به تجارت غیرنفتی 81 میلیارددلاری امارات با پکن در سال 2023 اشاره می‌کنند که وزنه قدرتمندی در توسعه ارتباطات میان این دو کشور به‌شمار می‌رود. نباید هم از این موضوع گذشت که طرح روایت «سیلیکون‌ولی در خاورمیانه» عناصری از جاه‌طلبی رویایی و اغراق ژئوپولیتیک خوشایند کشورهای شیخ‌نشین حاشیه خلیج فارس را در خودش جای داده است. این توافق، جایگاه فناوری در خلیج ‌فارس را ارتقا می‌دهد و زیرساخت لازم را برای رقابت در تامین زیرساخت‌های هوش مصنوعی فراهم می‌کند. نفوذ مالی و منابع انرژی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به بازیگران معتبر به‌عنوان میزبانان مراکز داده هوش مصنوعی تبدیل می‌کند که به‌طور بالقوه به بازارهای جهانی خدمت‌رسانی می‌کنند. با این حال، رقابت با اکوسیستم نوآوری سیلیکون‌ولی، چالش بزرگ‌تری است. وابستگی کشورهای خلیج فارس به فناوری خارجی، سرمایه انسانی محدود و موانع فرهنگی نشان می‌دهد این کشورها ممکن است به جای نقش‌آفرینی به‌عنوان رقیب جهانی برای منطقه تثبیت‌شده‌ای مثل کالیفرنیا، به قطب منطقه‌ای هوش مصنوعی تبدیل شوند. از نظر ژئوپولیتیک، این معامله با تعمیق روابط با متحدان خلیج فارس و تغییر مسیر مشارکت‌های فناوری آنها به دور از چین، در خدمت منافع ایالات‌متحده قرار می‌گیرد. با این حال، خطرهایی همانند خارج شدن فناوری از انحصار، وابستگی بیش از حد به حکومت‌های اقتدارگرا و کمبود تراشه‌های داخلی در ایالات‌متحده نباید نادیده گرفته شود.

81

جاه‌طلبی اقتصادی

عربستان سعودی و امارات، زودتر از دیگر کشورهای نفت‌خیز به این نتیجه رسیدند که نباید اقتصاد را بر پایه نفت بنا کنند. نفت، 40 درصد از تولید ناخالص داخلی عربستان و 70 درصد از درآمد صادراتی این کشور را تشکیل می‌دهد. امارات وضع بهتری دارد. این کشور هر چند وابستگی به نفت را کاهش داده اما هنوز هم 30 درصد تولید ناخالص داخلی‌اش از هیدروکربن‌ها به دست می‌آید. نوسان‌های جهانی قیمت نفت، همان‌طور که در سقوط اقتصادی سال‌های 2014 تا 2016 و رکود ناشی از همه‌گیری کووید 19 در سال ۲۰۲۰ مشاهده شد، این کشورها را در معرض کسری مالی و رکود اقتصادی شدید قرار داد. با مشاهده بودجه سربه‌سر نفت عربستان سعودی براساس قیمت نفت که به 108 دلار در هر بشکه افزایش یافت، آسیب‌پذیری این اقتصاد از نفت بیش از پیش مشخص می‌شود. امارات متحده عربی هم با خطرهای ناشی از گذار جهانی انرژی به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر روبه‌روست که می‌تواند تقاضای بلندمدت نفت را کاهش دهد. تنوع‌بخشی به اقتصاد با استفاده از هوش مصنوعی و فناوری، مسیر مشخصی را برای رشد پایدار ارائه می‌دهد. هر دو کشور عربستان و امارات به این نتیجه رسیده‌اند که اقتصادهای دانش‌بنیان که به وسیله نوآوری هدایت می‌شوند، کمتر در معرض شوک‌های قیمت کالاها قرار می‌گیرند و بیشتر با روندهای اقتصادی جهانی همسو می‌شوند. چشم‌انداز 2027 امارات متحده عربی و چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی با شفافیت بیشتری، بخش‌های غیرنفتی را برای افزایش رقابت‌پذیری جهانی در اولویت قرار داده‌اند. هوش مصنوعی که پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ (یعنی پنج سال دیگر)، ۱۳۵ میلیارد دلار به اقتصاد عربستان سعودی و ۳۲۰ میلیارد دلار به اقتصاد امارات متحده عربی کمک کند، نویدبخش بازده بالایی است که اقتصاد این دو کشور را متحول می‌کند. سرمایه‌گذاری‌های حوزه فناوری همچنین با واقعیت‌های جمعیت نیز همسو هستند: «با ورود 5 /4 میلیون جوان سعودی به بازار کار تا سال ۲۰۳۰ و جمعیت جوان امارات متحده عربی، ایجاد شغل در بخش‌های فناورمحور برای کاهش بیکاری و تقویت ثبات اجتماعی مهم است.» انگیزه‌های ژئوپولیتیک و استراتژیک، این تلاش‌ها را بیشتر هدایت می‌کند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی با تبدیل ‌شدن به رهبران فناوری، قصد دارند نفوذ جهانی‌شان را افزایش دهند و با حضور روبه‌رشد فناوری چین در خاورمیانه مقابله کنند. دور شدن امارات از بنگاه‌های چینی همانند هوآوی و مشارکت عربستان سعودی با غول‌های فناوری ایالات‌متحده، نشان‌دهنده تمایل به همسویی با اکوسیستم‌های فناوری غربی و تضمین اتحادهای استراتژیک است. البته فراموش نکنیم که تنوع‌بخشی به اقتصاد، از تاب‌آوری مالی پشتیبانی می‌کند. عربستان سعودی با به‌کارگیری راهکارهایی همانند مالیات بر ارزش افزوده و رشد بخش غیرنفتی، سهم نفت از کل درآمد را از ۷۳ درصد در سال ۲۰۱۵ به ۵۲ درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش داده است. این در شرایطی بوده که تولید ناخالص داخلی غیرنفتی امارات، اکنون از ۷۰ درصد فراتر رفته است.

موش آزمایشگاهی

پروژه بزرگ Transcendence عربستان سعودی، طرح سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیارددلاری در حوزه هوش مصنوعی با همکاری آلفابت، نمونه‌ای از جاه‌طلبی این کشور برای تبدیل شدن به قطب جهانی هوش مصنوعی است. این پروژه که برای رقابت با پیشرفت‌های هوش مصنوعی امارات متحده عربی راه‌اندازی شده، بر ایجاد زیرساخت‌های هوش مصنوعی، از جمله مراکز داده و تاسیسات محاسبات ابری و جذب نخبگان جهانی تمرکز دارد. این پروژه براساس استراتژی سرمایه‌گذاری ملی چشم‌انداز ۲۰۳۰ بنا شده که رشد تولید ناخالص داخلی غیرنفتی را در سال ۲۰۲۳ به 9 /5 درصد رسانده و از رشد کلی اقتصاد پیشی گرفته است. سازمان داده‌ها و هوش مصنوعی عربستان سعودی بر استراتژی هوش مصنوعی نظارت دارد و هدف آن تبدیل این کشور به سردمدار این حوزه تا سال ۲۰۳۰ است. سرمایه‌گذاری در محاسبات ابری که پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۷ به 7 /4 میلیارد دلار برسد و ایجاد منطقه ویژه اقتصادی محاسبات ابری، بر تعهد عربستان سعودی در دستیابی به این جایگاه بیشتر تاکید می‌کند. از طرف دیگر، پروژه G42 امارات متحده عربی به‌عنوان شرکت هوش مصنوعی تحت حمایت دولت، نقش مهمی در تنوع‌بخشی به اقتصاد این کشور ایفا می‌کند. G42 مدل‌های پیشرفته‌ای همانند فالکون را توسعه داده و با مایکروسافت، انویدیا و اوپن ای‌آی برای ساخت پردیس هوش مصنوعی پنج‌گیگاواتی در ابوظبی همکاری‌هایی را تضمین کرده است. برنامه ملی امارات متحده عربی برای هوش مصنوعی و استراتژی بلاک‌چین با هدف قرار دادن این کشور به‌عنوان رهبر جهانی فناوری، با مناطق آزادی همانند شهر اینترنتی دوبی که نوآوری را تقویت می‌کنند، طراحی شده است. این تلاش‌ها بخش‌های غیرنفتی را تقویت کرده؛ به‌طوری که گردشگری، امور مالی و فناوری تا حد زیادی به کمک افزایش تولید ناخالص داخلی آمده‌اند. برای مثال، استراتژی گردشگری امارات متحده عربی ۲۰۳۱، سهم درآمدی ۴۵۰ میلیارددرهمی از تولید ناخالص داخلی را هدف قرار داده که مکمل رشد مبتنی بر فناوری است. اما هنوز هستند تحلیلگرانی که به سرمایه‌گذاری‌های عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حوزه تکنولوژی و هوش مصنوعی به دیده تردید می‌نگرند. آنها اعتقاد دارند احتمال دارد اقدام‌های این دو کشور، به جای ایجاد اکوسیستم‌های پایدار، باعث شکل‌گیری آزمایش‌های پرهزینه و کم‌بازده شود. ثروت مالی و منابع انرژی خلیج فارس، مزایای منحصربه‌فرد را برای ساخت اکوسیستم‌های فناوری فراهم می‌کند. صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی با ۹۲۵ میلیارد دلار دارایی و صندوق‌های ثروت ملی 5 /1 تریلیون‌دلاری امارات متحده عربی، سرمایه‌گذاری‌های گسترده را در زیرساخت‌های هوش مصنوعی امکان‌پذیر می‌کند. پروژه‌های انرژی تجدیدپذیر امارات متحده عربی، همانند پارک خورشیدی محمد بن راشد آل‌مکتوم و نئوم در عربستان سعودی، شهری که 100 درصد با انرژی تجدیدپذیر تامین می‌شود، جاه‌طلبی‌های فناوری را با اهداف پایداری همسو می‌کند. با این حال، خطرهای زیادی وجود دارد که جنبه‌های پایداری این موضوع را تهدید می‌کنند. در درجه نخست، کشورهای خلیج فارس فاقد سرمایه انسانی و فرهنگ نوآوری مراکز فناوری مستقر همانند سیلیکون‌ولی هستند. ریسک‌های مالی نیز قابل توجه هستند. مقیاس سرمایه‌گذاری 4 /1 تریلیون‌دلاری امارات متحده عربی و 600 میلیارددلاری عربستان سعودی در دهه آینده نگرانی‌هایی را در مورد بازده این سرمایه‌گذاری‌ها ایجاد می‌کند. پروژه‌های بزرگ همانند نئوم و پردیس هوش مصنوعی امارات متحده عربی با چالش‌هایی در افزایش بهره‌وری روبه‌رو هستند و از همه مهم‌تر، سابقه تاریخی سوء‌مدیریت ثروت منابع نیز در کشورهای نفت‌خیز وجود دارد. وابستگی به فناوری خارجی، به‌ویژه تراشه‌ها و نرم‌افزارهای آمریکایی، نوآوری بومی را محدود کرده و به‌طور بالقوه خلیج فارس را به جای تولیدکنندگان فناوری، به مصرف‌کنندگان پرهزینه تبدیل می‌کند. خطرات ژئوپولیتیک، از جمله اتکا به مشارکت‌های ایالات‌متحده در هجوم پرنوسان تنش‌ها با چین، می‌تواند زنجیره‌های تامین را مختل کند یا هزینه‌ها را افزایش دهد. این تهدیدها را هیچ‌گاه نمی‌توان نادیده گرفت.

82

جنگ سرد

جاه‌طلبی‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس برای رقابت با سیلیکون‌ولی به‌عنوان قطب فناوری جهانی، با توافق اخیر ایالات‌متحده برای فروش و ارائه تراشه‌های پیشرفته هوش مصنوعی به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، شتاب بیشتری گرفته است. این توافق، پایه سخت‌افزاری زیرساخت‌های محاسباتی در مقیاس بزرگ را فراهم می‌کند، اما ایجاد اکوسیستمی همانند سیلیکون‌ولی به چیزی بیش از تراشه نیاز دارد. این امر مستلزم زیرساخت‌های فناوری قوی، مجموعه‌ای از نخبه‌های متخصص، تحقیق و توسعه پیشرفته و فرهنگ نوآوری است. زیرساخت فناوری خلیج فارس به‌سرعت در حال پیشرفت است که ریشه در سرمایه‌گذاری‌های گسترده در مراکز داده و اتصال دارد. شهر اینترنتی دوبی امارات میزبان بیش از هزار و 600 شرکت فناوری است، در حالی که شهر اقتصادی ملک عبدالله عربستان سعودی به‌عنوان قطب دیجیتال، مراحل نهایی بهره‌برداری را از سر می‌گذراند. امارات متحده عربی در زیرساخت‌های دیجیتال در رتبه دوازدهم جهان قرار دارد و پوشش 5G  به 95 درصد از جمعیت آن رسیده که از بسیاری شهرهای ایالات‌متحده نیز بیشتر است. سرمایه‌گذاری 18 میلیارددلاری عربستان سعودی در شبکه‌های فیبر نوری، سرعت اینترنت را به‌طور متوسط به 400 مگابیت در ثانیه افزایش داد که با استانداردهای ایالات‌متحده قابل رقابت است. معامله تراشه این پایه را بیشتر تقویت می‌کند؛ به‌طوری‌که امارات متحده عربی می‌تواند تا سال 2027 (یعنی دو سال دیگر) 10 اگزا مقیاس یا اگزافلاپ (exaFLOP) قدرت محاسباتی، معادل نیمی از ظرفیت ابرمقیاس ایالات‌متحده، را مستقر کند و عربستان سعودی نیز 50 پتافلاپ قدرت محاسباتی را در کارخانه‌های هوش مصنوعی خود به کار گیرد. با این حال، زیرساخت‌های خلیج فارس فاقد عمق و انعطاف‌پذیری سیلیکون‌ولی است. ایالات‌متحده از شبکه غیرمتمرکز متشکل از بیش از دو هزار و 700 مرکز داده بهره می‌برد که از طریق شبکه انرژی قوی و نگهداری تحت رهبری بخش خصوصی پشتیبانی می‌شود. در مقابل، زیرساخت‌های خلیج فارس به‌شدت تحت کنترل دولت است و آسیب‌پذیری‌های تک‌نقطه‌ای همانند وابستگی عربستان سعودی به منابع برق تحت مدیریت آرامکو دارد. امنیت سایبری نیز عقب‌ماندگی‌هایی دارد؛ امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۴ روزانه با 50 هزار تلاش برای حمله سایبری مواجه بود. رتبه شاخص امنیت سایبری عربستان سعودی، 46 است، در حالی که ایالات‌متحده، رتبه پنجم را دارد. از طرف دیگر، در شرایطی که تراشه‌ها قدرت محاسباتی خام را فراهم می‌کنند، زیرساخت نرم‌افزاری خلیج فارس که برای استقرار الگوی هوش مصنوعی حیاتی است، همچنان توسعه نیافته و در مقایسه با اکوسیستم پرجنب‌وجوش گیت‌هاب سیلیکون‌ولی، مشارکت‌های متن‌باز محدودی دارد. از همه این محدودیت‌ها که گذر کنیم، به مانع بزرگ جذب نخبگان برمی‌خوریم. به‌کارگیری متخصصان و نخبگان در منطقه جنوبی خلیج فارس در حال رشد است اما به عمق سیلیکون‌ولی نمی‌رسد. امارات متحده عربی 200 هزار کارمند در حوزه فناوری دارد. نیروی کار فناوری عربستان سعودی هم سالانه ۱۲ درصد رشد کرده و در سال ۲۰۲۴ به 350 هزار نفر رسید که این روند با اصلاحات انجام‌شده در زمینه ارائه ویزا برای جذب مهاجران متخصص، سرعت بیشتری گرفته است. اجرای برنامه‌هایی همانند آکادمی مهارت‌های دیجیتال امارات متحده عربی و بوت‌کمپ کدنویسی طویق عربستان سعودی قصد دارد تا سال ۲۰۳۰، هر کدام 100 هزار کدنویس را آموزش دهد. با این حال، این تلاش‌ها کمیت را بر کیفیت اولویت می‌دهند. فقط 15 درصد از کارکنان حوزه فناوری خلیج فارس دارای مدارک پیشرفته در هوش مصنوعی یا علوم کامپیوتر هستند، در حالی که این رقم در سیلیکون‌ولی، به 60 درصد می‌رسد. ایالات‌متحده سالانه 70 هزار دکترای STEM (علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) تربیت می‌کند، در حالی که خروجی ترکیبی خلیج فارس کمتر از پنج هزار نفر است و تمرکز محدودی بر زیرشاخه‌های هوش مصنوعی همانند یادگیری تقویتی دارد. همچنین، موانع زبانی، توسعه نخبگانی را پیچیده می‌کند. زبان انگلیسی به‌عنوان زبان میانجی فناوری، در میان اتباع کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج نشده و مانع همکاری با تیم‌های جهانی می‌شود. زمینه ایجادشده درباره مجموعه نخبگان با تخصص‌های متنوع و شایسته‌سالار سیلیکون‌ولی که از موسسه‌هایی همانند استنفورد و ام‌آی‌تی جذب شده‌اند، با تکیه خلیج ‌فارس به مهاجران که اغلب به دلیل سیاست‌های محدودکننده اقامت، فاقد تعهد بلندمدت هستند، تضاد و تناقض دارد. البته راهکارهایی برای بومی‌سازی نخبگان همانند سیاست صنعتی‌سازی عربستان سعودی، اشتغال ملی را افزایش داده، اما گاهی به بهای از دست رفتن تخصص تمام می‌شود، چرا که شرکت‌ها سهمیه‌ها را بر مدارک تحصیلی اولویت می‌دهند.

83

بدون اثرگذاری

تحقیق و توسعه سنگ‌بنای موفقیت سیلیکون‌ولی است، اما قابلیت‌های کشورهای خلیج فارس نوپاست. امارات متحده عربی 5 /1 درصد تولید ناخالص داخلی، معادل سالانه حدود پنج میلیارد دلار را به تحقیق و توسعه اختصاص می‌دهد. عربستان سعودی 1 /1 درصد معادل حدود 10 میلیارد دلار هزینه می‌کند که کمتر از 5 /3 درصد، معادل 700 میلیارددلاری است که ایالات‌متحده در این زمینه اختصاص می‌دهد. سیلیکون‌ولی به تنهایی ۱۵۰ میلیارد دلار در تحقیق و توسعه خصوصی که از سوی شرکت‌هایی همانند گوگل و اینتل هدایت می‌شود، سهم دارد. تحقیق و توسعه کشورهای حاشیه خلیج فارس تحت تسلط دولت قرار دارد و موسسه‌هایی همانند موسسه نوآوری فناوری امارات متحده عربی و شهر علم و فناوری ملک عبدالعزیز عربستان سعودی، تلاش‌های پیشگامانه را انجام می‌دهند. این موسسه‌ها پیشرفت‌های تدریجی همانند مدل نور امارات متحده عربی برای تشخیص پزشکی را ایجاد کرده‌اند، اما فاقد پیشرفت‌های قابل مقایسه با نوآوری‌های ایالات‌متحده همانند GPT-4 هستند. قوانین حاکم بر ثبت اختراع، شکاف را بیشتر نمایان می‌کند. ایالات‌متحده در سال ۲۰۲۴، رقمی بیشتر از 600 هزار اختراع ثبت کرد که 40 درصد آن در حوزه فناوری بوده است. کشورهای حاشیه خلیج ‌فارس فقط 12 هزار اختراع ثبت کرده‌اند که عمده آن هم در زمینه انرژی بوده است. شبکه‌های دانشگاهی خلیج فارس نیز ضعیف هستند. ایالات‌متحده ۱۵۰ دانشگاه تحقیقاتی برتر دارد، در حالی که خلیج فارس کمتر از ۱۰ دانشگاه دارد و هیچ‌کدام در میان ۱۰۰ دانشگاه برتر جهانی متمرکز بر تحقیق‌های هوش مصنوعی قرار ندارند. همکاری با موسسه‌های آمریکایی همانند دانشگاه نیویورک ابوظبی در حال افزایش است، اما بیشتر بر آموزش تمرکز دارد تا تحقیق. مدل تحقیق و توسعه متمرکز خلیج فارس، نوآوری‌های غیرمنتظره‌ای را که در محیط باز و مبتنی بر مشارکت سیلیکون‌ولی رشد می‌کند، خفه می‌کند. فرهنگ نوآوری سیلیکون‌ولی که با ریسک‌پذیری، تحمل شکست و کارآفرینی مردمی تعریف می‌شود، در خلیج فارس وجود ندارد. اکوسیستم ایالات‌متحده از طریق سرمایه‌گذاری خطرپذیر، استارت‌آپ‌ها را پرورش می‌دهد. این رقم، معادل ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در سال ۲۰۲۴ را شامل می‌شود که باعث پاگرفتن و فعالیت شرکت‌های نوپایی همانند اسپیس ایکس می‌شود. بازار سرمایه‌گذاری خطرپذیر خلیج فارس، با سه میلیارد دلار، در حال رشد است، اما به‌شدت تحت تاثیر دولت قرار دارد و صندوق‌هایی همانند صندوق سرمایه‌گذاری جدوا (Jadwa Investment) عربستان سعودی پروژه‌های همسو با دولت را در اولویت قرار می‌دهد. این رویکرد از بالا به پایین، نوآوری‌های مخرب را محدود می‌کند، زیرا استارت‌آپ‌ها با موانع بوروکراتیک و سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز روبه‌رو هستند. ساختار اجتماعی خلیج فارس هم، نوآوری را محدود می‌کند. تصمیم‌گیری سلسله‌مراتبی و ترجیح ثبات، با فرهنگ یکنواخت و تکراری سیلیکون‌ولی در تضاد است. شکست، که در ایالات‌متحده به‌عنوان فرصت یادگیری در نظر گرفته می‌شود، در خلیج فارس نوعی انگ ناتوانی ایجاد می‌کند و موجب دلسردی افراد می‌شود. حمایت از مالکیت معنوی به‌تدریج بهبود می‌یابد اما همچنان ضعیف است. در این زمینه، امارات متحده عربی در رتبه ۳۴ و عربستان سعودی در رتبه ۴۳ جهانی قرار دارد و مخترعان را از فعالیت در این دو کشور منصرف می‌کند. در حالی که خلیج فارس میزبان رویدادهای فناوری همانند جیتکس دوبی است، این رویدادها فاقد حال‌وهوای ارگانیک و جامعه‌محور رویدادهای هکاتون (Hackathon)‌ ایالات‌متحده هستند. هکاتون رویدادی است که در آن برنامه‌نویسان رایانه و افراد دیگری که درگیر توسعه نرم‌افزار هستند، از جمله طراحان گرافیکی، طراحان رابط کاربری و مدیران پروژه گرد هم می‌آیند و در توسعه پروژه‌های نرم‌افزاری و گاهی سخت‌افزاری با یکدیگر همکاری می‌کنند. با در نظر گرفتن همه این واقعیت‌ها و بدیهی‌ها، قرارداد عرضه تراشه، سخت‌افزار بی‌نظیر در اختیار کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار می‌دهد، اما تخصص نرم‌افزاری و شبکه‌های دانشگاهی همچنان گلوگاه‌های حیاتی این پیشرفت به‌شمار می‌رود. قدرت و توانمندی سیلیکون‌ولی ناشی از توانایی آن در ایجاد نرم‌افزارهای اختصاصی، از TensorFlow گرفته تا CUDA است، در حالی که خلیج فارس به ابزارهای دارای مجوز ایالات‌متحده متکی است. توسعه نرم‌افزار بومی نیازمند دهه‌ها سرمایه‌گذاری در آموزش و تحقیق و توسعه است. و این، درست همان بخشی است که کشورهای خلیج فارس از آن غفلت کرده‌اند. شبکه‌های دانشگاهی که برای تربیت نخبگان حیاتی به‌شمار می‌روند، در مراحل نخستین قرار دارند و در مقایسه با خوشه‌های آمریکایی همانند منطقه خلیج، همکاری بین‌رشته‌ای محدود دارند. جایگاه استراتژیک خلیج فارس نشان می‌دهد می‌تواند به قطب فناوری منطقه‌ای تبدیل شود و از تراشه‌ها برای میزبانی خدمات هوش مصنوعی و جذب شرکت‌های چندملیتی استفاده کند. رقابت با سیلیکون‌ولی نیاز به نوعی بازنگری فرهنگی و سیستمی دارد. بدون تقویت نوآوری از پایین به بالا، تقویت دانشگاه‌ها و ایجاد اکوسیستم‌های نرم‌افزاری، خلیج فارس در معرض خطر باقی ماندن به‌عنوان مصرف‌کننده فناوری ایالات‌متحده و به‌کارگیری تراشه‌های وارداتی در پروژه‌های تحت کنترل دولت به جای ایجاد محصول‌های رقابتی جهانی قرار می‌گیرد. سعید ابوالقاسمی

 

 

منبع : تجارت فردا
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه