ارسال به دیگران پرینت

نکاتی برای زندگی بهتر

«دنيا دو روز است و ارزش اين همه غم و غصه را ندارد!» گفته هاى قديمى را وقتى مى شنويم، انگار به دلمان مى نشيند، همانكه از دل بر آيد و لاجرم بر دل نشيند.

نکاتی برای زندگی بهتر

۵۵آنلاین :

اما كمتر پيش مى آيد وقتى را صرف فكر كردن و اجرا كردن اين گفته‌ها بكنيم. اما به هر حال همه ما گاهی سركى در گذشته مى كشيم و حتما موضوعى براى افسوس خوردن پيدا مى كنيم كه بگوييم، اگر اين كار را نكرده بودم، زندگى الان وضعيت بهترى داشت و هزاران اما و اگر ديگر كه هيچ‌كدام تغيير مثبتى در وضعيت فعلى ما ايجاد نخواهند كرد. چه بايد كرد؟ آنها كه مسئوليت كارها و كم كارى هايشان را مى پذيرند، جواب خوبى براى اين سؤال دارند. آنها مى گويند: از همه آنها چيز ياد گرفته ايم و اين حداقل نتيجه مثبتى است كه مى‌توان از هركارى گرفت. چه كسى مى تواند ادعا كند كه يادگرفتن بيهوده است؟

اين حس پيچيده

من چيزى به دست نياورده ام، وقتم تلف شده، هيچ احساس رضايتى از گذشته ندارم، كاملا از اتفاقاتى كه افتاده نااميدم و ... و نهايتا هركسى اين جملات را بشنود خواهد گفت شما از گذشته احساس پشيمانى و افسوس مى كنيد. كسى كه با پشيمانى زندگى مى كند همواره به اين موضوع فكر مى كند كه چه كارهايى را مى توانست به شكل متفاوتى انجام دهد. البته بايد بدانيد كه شما با اين احساس، در دنيا تنها نيستيد و هميشه براى همه مواردى پيش مى آيد كه از آنچه انجام شده پشيمان باشند. در واقع مقدار مشخصى از اين پشيمانى سالم و مفيد است. خوب است كه گه گاه نگاهى به گذشته بيندازيم و با ارزيابى آنچه انجام داده ايم راه آينده را انتخاب كنيم. اما اين حس وقتى كه به‌طور مداوم مسائل كوچك را تبديل به مشكلات بزرگ و لاينحل مى كند مسأله ساز مى شود. در واقع در اين شرايط افراد خودشان و شرايط اطراف را بسيار جدى تر از آنچه هست مى گيرند و اگر اين وضع ادامه پيدا كند، زمينه ساز افسردگى خواهد شد. همه ما از اشتباهاتمان پشيمان مى شويم، اما نبايد اجازه داد اين پشيمانى زندگى مان را فلج كند و اجازه فعاليت بيشتر را از ما بگيرد. در واقع نبايد اجازه داد حس پشيمانى كنترل زندگى ما را به دست بگيرد.

برگشت ممنوع!

وقتى تصميم به انجام كارى مى گيريم، بزرگترين لطفى كه مى توانيم در حق خودمان كنيم اين است كه وقت و انرژى و تمركزمان را صرفا متوجه انجام آن كار كنيم و نه فكر كردن به خود تصميم. شكست اگرچه شيرين نيست ولى هيچ چيز ترسناكى هم نيست؛ اگر برنامه و هدفى در كار باشد شكست هاى ميان راه نمى تواند شما را از رسيدن به آن هدف كلى بازدارد، چون تمام اين شكست‌ها قدم هاى رسيدن به آن هدف و دورنماى كلى هستند و ديگر پشيمانى از آنها معنى ندارد. هر شكست درسى به ما آموخته كه در ادامه راه به دردمان مى خورد. به نظر شما دليلى براى پشيمانى وجود دارد؟ به علاوه اگر هيچ شكستى در زندگى اتفاق نيفتد، فكر مى كنيد پيروزى معنى و مفهوم و شيرينى خاصى خواهد داشت؟

اتفاق مىافتد

پذيرش زندگى به همان شكلى كه هست و نه آن شكلى كه ايده آل ماست خيلى مهم است. زندگى مجموعه اى است از اتفاقات غيرمشخص كه پيش روى ما رخ مى دهند. آيا شما مى دانيد فردا برايتان چه اتفاقى خواهد افتاد؟ آيا واقعا مطمئن هستيد آنچه بر شما گذشته و شما برچسب بد و ناخوشايند رويش زده ايد زمينه يك اتفاق خوب تر نباشد كه فردا اتفاق مى افتد؟ اگر با يك ديد مثبت به وقايع بنگريم، تمام وقايع جزئى از يك سير تكاملى هستند كه ما نمى‌توانيم تغييرشان دهيم.

جبران مىكنم

توضيح خاصى به نظر شما مى رسد؟ نه چندان! اگر كارى را تا به حال انجام نداده ايد، تا زنده هستيد برايش فرصت داريد. فقط بايد مسئوليت گذشته و حال و آينده را بپذيريم و كارهايى را كه دوست داريم انجام دهيم. اگر فكر مى‌كنيد تا به حال به اندازه كافى سفر نكرده ايد، خوب از همين امروز شروع كنيد. فكر مى كنيد دو سال گذشته عمرتان هدر رفته؟ خوب سعى كنيد امسال تلاش تان را مضاعف كنيد تا دو سال گذشته جبران شود. اما كسانى هستند كه با توجيه شرايط فعلى از پذيرش مسئوليت سرباز مى زنند. آنها كسانى هستند كه در گذشته گيرافتاده‌اند و آينده را نيز با اين وضعيت از دست خواهند داد. بايد جرأت داشت و برايش برنامه ريزى كرد، همانطور كه خودمان مى خواهيم باشد، نه آنطور كه ديگران دلشان مى خواهد!

نه بايد، نبايد!

بايدهايى كه خودمان را ملزم به انجام شان كرده‌ايم هميشه بزرگ ترين سنگ راه پيشرفت ما هستند؛ من بايد سال گذشته در كنكور قبول مى شدم، دوستم بايد با من رفتار خوبى انجام مى داد، آنها بايد آن شغل را به من مى‌دادند، من بايد ترفيع مى گرفتم، من بايد نمره بيست مى گرفتم و ميليون‌ها بايد و بايد ديگر كه تنها حس پشيمانى و عدم موفقيت را ايجاد مى كنند. اگر مفهوم اين بايدهاى گذشته از ذهن ما پاك شود، آرامش بسيار بيشترى پيدا خواهيم كرد و كمتر حس بازنده بودن خواهيم داشت. همه ما بهترين كارهايى را انجام داده ايم كه با توجه به شرايط خاص مان برایمان امكان داشت. اين يعنى موفق بودن، برنده بودن و سربلند بودن. نه بازنده بودن. نتايج كارها آن اندازه مهم نيستند كه پيشقدم شدن براى انجام شان مهم است. شما با تمام شجاعت و ثبات قدمى كه در خودتان سراغ داشتيد و نهايت انرژى كه در وجودتان يافت مى شد، كارهايى را انجام داده ايد كه همه و از جمله خود شما بايد به خاطر آنها به شما افتخار كنند... اين موضوع را هيچ‌وقت فراموش نكنيد.

منبع : آرمان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه