ارسال به دیگران پرینت

در گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با بهنام ملکی، اقتصاددان بررسی شد

ایرادات نرخ رشد مورد علاقه حسن روحانی در سال 1395 | رشد اقتصادی منفی سال های 1397 و 1398 چه دلایلی دارد | نرخ 2 درصدی بانک مرکزی برای سال 1399، آمار سازی است

ملکی: اگر بانک مرکزی ایران، اطلاعات خاصی دارد باید شفاف سازی کند. الان اصلی ترین عامل بحران اقتصاد ایران، نبود شفافیت است

ایرادات نرخ رشد مورد علاقه حسن روحانی در سال 1395 | رشد اقتصادی منفی سال های 1397 و 1398 چه دلایلی دارد | نرخ 2 درصدی بانک مرکزی برای سال 1399، آمار سازی است

55 آنلاین- در روز دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 حسن روحانی رئیس جمهور، دیداری با جمعی از فعالان اقتصادی از جمله مسئولان اتاق های بازرگانی، صنایع و معادن ایران و تهران داشت.

رئیس جمهور، بدون اشاره به نرخ رشد اقتصادی منفی «6» و منفی «6.5» درصد سال های 1397 و 1398، عمدتاً بر نرخ رشد اقتصادی 12.5 درصدی سال 1395 تاکید کرد و آن را به نوعی به عنوان موفقیت بزرگ دولت خودش اعلام کرد.

بر اساس اعلام بانک مرکزی، در حد 9.8 درصد از آن 12.5 درصد رشد اقتصادی سال 1395 مربوط به افزایش صادرات نفت پس از لغو تحریم نفتی بوده و در سال 1396 که تحریمی وجود نداشته نرخ رشد اقتصادی ایران 3.7 درصد شده و حسن روحانی کوچک ترین اشاره ای به این نرخ رشد نمی کند.

این در حالی است که قانون برنامه پنجساله ششم توسعه (1400- 1396 شمسی)، دولت حسن روحانی را مکلف کرده که سالیانه رشد اقتصادی مثبت 8 درصد را برای کشورمان محقق کند.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر بهنام ملکی - اقتصاددان و مولف کتاب توسعه اقتصادی و برنامه ریزی- نوسانات شدید نرخ رشدهای اقتصادی سال های مختلف دولت حسن روحانی بررسی شده است. 

*****

*در دیدار اخیر آقای روحانی رئیس جمهور با جمعی از فعالان اقتصادی، اعلام کرده اند که «در سال 1395 نرخ رشد اقتصادی ایران به 12.6 درصد رسید که بالاترین نرخ رشد اقتصادی در جهان بود». البته بانک مرکزی، نرخ رشد سال 1395 را 12.5 درصد اعلام کرده و در سال 1396 نرخ رشد اقتصادی ایران به 3.7 درصد رسیده است. 

از طرفی، ما می دانیم که رشد اقتصادی هر کشوری، باید متوازن و پایدار باشد. جنابعالی، کاهش نرخ رشد اقتصادی از 12.5 درصد سال 1395 که مورد علاقه آقای روحانی است به 3 درصد سال 1396 را چگونه تحلیل می کنید؟

-مجموعه ارزش افزوده هایی که در فرآیند تولید کالا و خدمات اتفاق می افتد، ارزش افزوده یک جامعه یا کشور را تشکیل می دهد و بر اساس آمار موجود می توان گفت که نرخ رشد سال 1396 نسبت به سال 1395 سقوط بزرگی داشته است.

عمده رشدهای اقتصادی که ما داشته ایم برون زا بوده و درون زا نبوده است. برای مثال، در سال های گذشته، به خاطر افزایش قیمت جهانی نفت یا لغو تحریم ها، تغییراتی در اقتصاد ما رخ داده است. 

این طور نیست که ما خلاقیت نشان بدهیم و روند پایداری را دنبال کنیم تا تولیدمان را بالا ببریم. یکی از علت هایی که اقتصاد ایران، آسیب پذیر بوده، همین موضوع است. رشدهای اقتصادی ایران، عمدتاً متکی به تغییرات در بیرون از اقتصاد ایران هستند.

در حالی که رشدی، مطلوب است که درون زا و پایدار باشد و بر اساس خلاقیت، اختراعات و ابتکارات جامعه به دست آمده باشد. اگر رشد اقتصادی، پایدار باشد یا بر اثر تغییرات کیفی به وجود آمده باشد که همان توسعه است، اینقدر نمی تواند ناهمساز و ناکوک باشد و یک سال 12.5 درصد و سال بعد آن 3.7 درصد شود.

این وضع، از یک نظر به خاطر نوع اقلام تشکیل دهنده این رشد است. من احتمال می دهم به خاطر این قضیه بوده باشد که در این دو سال، این نوع تغییرات اتفاق افتاده است.

*بر اساس اعلام بانک مرکزی، از کُل آن 12.5 درصد رشد اقتصادی در سال 1395، در حد 9.8 درصدش به خاطر افزایش ارزش افزوده بخش نفت است. در آن سال، بخش یا گروه نفت در شاخص رشد اقتصادی، حدود 61.6 درصد رشد داشته است. 

این رشد بیش از 61 درصدی بخش نفت در مقایسه با سال 1394 بوده و ایران در سال 1395 توانسته نفت خام بیش تری صادر کند. 

آیا می توانیم بگوییم که رشد اقتصادی ایران وابسته به درآمد نفتی شده و وقتی صادرات نفت کاهش پیدا می کند، الزاماً رشد اقتصادی کشور هم کاهش پیدا می کند؟

-بله. اقلام تشکیل دهنده رشد در اقتصاد ما، عمدتاً برگرفته از مواد خام و کالاهای اولیه مثل نفت است. الان هم بانک مرکزی اعلام کرده که بخش نفت 61 درصد رشد داشته، بیانگر همین موضوع است. 

ایران با حصول برجام و توافق هسته ای، توانست نفت بیش تری صادر کند. در حالی که این درآمد نفتی، یک درآمد غیر توسعه ای بوده و هزینه های ما هم در اقتصاد، عمدتاً غیر توسعه ای است. 

این دو عامل، در کنار همدیگر منجر به تحول کیفی یا توسعه در اقتصاد ایران نشده. به همین دلیل، حجم کلانی از نفت فروش رفته و عایدی ارزی زیادی نصیب کشورمان می شود ولی  با وجود اینهمه تزریق منابع، ما چندان موفق نبوده ایم.

یک آمار نشان می داد که طی چند دهه گذشته، ما 2 هزار میلیارد دلار درآمد کسب کرده ایم و بخش عمده آن درآمد نفتی بوده است. این حجم سنگین درآمد ارزی، نه توانسته در کشور ما توسعه را ایجاد کند و نه اشتغال را بالا برده است. در حالی که چینی ها طی چند دهه، توانسته اند صدها میلیون شغل ایجاد کنند.

چنین وضعیتی، بیانگر این است که ما نخواسته ایم مفهوم توسعه را بدانیم و حتی اگر برخی از افراد جامعه درک درستی از توسعه پیدا کرده اند ولی به آن عمل نمی کنیم. حداقل می توانیم بگوییم مقامات دولت ما و سیاستگذاران ما، از این فهم فاصله دارند. 

ما بی محابا نفت صادر کنیم و بی محابا، درآمد آن را صرف هزینه های غیر توسعه ای می کنیم. ما اقداماتی انجام می دهیم که نتیجه آنها، تولید و توسعه نیست و به همین دلیل، الان شاهد وضعیت فعلی هستیم.

ما وقتی تحریم می شویم فوراً رشد اقتصادی کشورما، کُند می شود یا منفی می شود. وقتی هم که تحریم، لغو می شود ما می بینیم یک دفعه، رشد اقتصادی ما بالا می رود. این رشد بالا رفتن رشد اقتصادی، به خاطر این نیست که ما به درستی، منابع را تخصیص داده ایم بلکه به خاطر این است که توانسته ایم نفت بیش تری صادر کنیم.

*نرخ رشد اقتصادی کشور از طریق محاسبه نرخ رشد بخش های مختلف اقتصاد به دست می آید. از کُل نرخ رشد اقتصادی 12.5 درصدی همان سال 1395، در حد 9.8 درصد مربوط به رشد بخش نفت بوده است. 

همچنین در شاخص نرخ رشد اقتصادی، کمتر از یک درصد یعنی 8 دهم درصد از  آن 12.5 درصد رشد کشور، سهم رشد بخش صنعت بوده و سهم بخش ساختمان 8 دهم منفی بوده است. البته در سال 1395 رشد بخش ساختمان ایران، منفی 13.1 درصد است. 

آیا این رشد منفی 13 درصدی «بخش ساختمان» و آن رشد مثبت 61.6 درصدی «بخش نفت»، نشان می دهد که اقتصاد ما مشکل جدی دارد یا این طور نیست و می شود از این نوسانات بخش های مختلف اقتصاد صرف نظر کرد؟

-اقتصاد ما، مشکل جدی که دارد. مشکل جدی آن، این است است که منابع و امکانات ما، جهت دهی توسعه ای ندارند و تخصیص منابع، بهینه نیست. در حالی که در سال 1399 سنگین ترین تهاجم اقتصادی اتفاق افتاد و جنگ اقتصادی را داشتیم، باز هم ما حاضر نشدیم هزینه های غیر توسعه ای را از اقتصادمان حذف کنیم.

به نوعی دولت آقای روحانی، سعی کرد آن هزینه های غیر توسعه ای را تامین کند و البته به بدترین شکل ممکن. به همین دلیل، دولت در بورس کارهایی را انجام داد و از جیب مردم بیرون کشید و همچنین از نوسانات ارزی و غیره.

تلاش دولت برای این بود که منابع بودجه را به هر قیمت ممکن تامین کند. در حالی که ما محتاج این بودیم که با اتخاذ برخی سیاست ها، بهره وری را در اقتصاد، بالا ببریم. در سال 1399، بهترین فرصت برای این کار وجود داشت. 

ما در سال 1399 درگیر جنگ اقتصادی بودیم و اگر به سیاست های مرتبط با بهره وری توجه می کردیم و بهره وری نیروی کار و سرمایه را بالا می بردیم، چه بسا که ما می توانستیم از مدارهای توسعه نیافتگی و عقب ماندگی خارج شویم.

*بر اساس قانون برنامه ششم توسعه، یک سوم از کُل 8 درصد رشد اقتصادی سالیانه ایران باید از محل ارتقای بهره وری تامین شود. از طرفی، رشد اقتصادی ایران در سال 1398 نه تنها مثبت 8 درصد نشده بلکه بر اساس اعلام بانک مرکزی، منفی و حتی منفی 6.5 درصد شده.

به هر حال، با تحریم هایی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا برقرار کرد، درآمد نفتی ایران به شدت پایین آمد. آیا در چنین وضعیتی، واقعاً دولت ما می توانست از طریق بهره وری، رشد اقتصادی ایجاد کند؟

-من فکر می کنم اقتصاد ایران، راهکار دیگری به غیر از ارتقای بهره وری ندارد. اساساً رشدهای اقتصادی ما به این دلیل پایدار نیستند که «منبع محور» بوده و «عقل محور» نیستند.

در حالی که دولت و نظام سیاسی ما، باید سراغ ارتقای بهره وری می رفت و از ظرفیت های نیروهای انسانی به درستی استفاده می کرد و به چینش مجدد نیروی کار توجه می شد. در این حالت، ما می توانستیم با همه فشار سنگینی که روی اقتصاد ایران بود، حتی رشد اقتصادی مثبت داشته باشیم.

در این حالت، حتی اگر مقدار رشد اقتصادی ایران، کم بود نباید نگران می شدیم. چرا که وقتی ما بهره وری را بالا ببریم، بهره وری می تواند در دراز مدت رشد اقتصادی را ارتقا بدهد ولی در مقابل، درآمدهای نفتی، این طور عمل نمی کند.

یک انتقاد ما این است که دولت و مجلس، وقت زیادی را برای تهیه و تصویب بودجه صرف می کنند ولی نتیجه کار هم از قبل معلوم است. چرا که بودجه ما، عمدتاً توزیع منابع بوده و تقسیم منافع بین گروه های ذی نفوذ است.

اگر نصف این مقدار وقت و توان  کشور، صرف ارتقای بهره وری می شد نتیجه بهتری می گرفتیم. این موضوع، چیزی است که در زمان تهیه برنامه چهارم توسعه، توسط زنده یاد دکتر حسین عظیمی (رئیس وقت موسسه آموزش و پژوهش مدیریت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور) و همکارانش مطرح شده بود. 

آنچه که در حوزه اقتصاد و رشد اقتصادی ایران مورد غفلت قرار گرفته، بی توجهی به بهره وری است. بر این اساس، هر موقع صادرات نفت یا قیمت نفت بالا رفته، به ظاهر رشد اقتصادی در کشور ما اتفاق افتاده و هر وقت صادرات نفت ما کاهش پیدا کرده، نرخ رشد اقتصادی ما نیز کاهش پیدا کرده است.

ما اگر به بهره وری توجه می کردیم، امروزه وضعیت بهتری داشتیم. امیدواریم رئیس جمهور جدید و دولت جدید که قدرت را به دست می گیرد، یکی از مهم ترین اقداماتش حذف رانت، مقابله با فساد و ارتقای بهره وری باشد. 

*آقای روحانی در سال های اخیر بارها گفتند که ترامپ جنگ اقتصادی علیه ایران به راه انداخت. همچنین آقای روحانی خطاب به مردم ایران گفت که عامل مشکلات اقتصادی ایران ترامپ است و به مردم ایران می گفت ترامپ را لعن و نفرین کنند.

به هر حال ترامپ از سال 1397 تحریم ها را علیه ایران، دوباره اِعمال کرد. با این حال، در سال 1396 نرخ رشد اقتصادی ایران 3.7 درصد بوده. بعد از رشد اقتصادی 12 درصدی سال 1395، این کاهش نرخ رشد  در سال 1396، چگونه قابل تحلیل است و آیا آن رشد 12 درصدی امکان تداوم نداشته که بعدا به 3 درصد رشد رسیده ایم؟ 

-در سال 1395 بر اثر لغو تحریم ها و به خاطر برجام (توافق هسته ای)، یکباره حجم عظیمی پول و امکانات وارد کشور شد و این منابع، تزریق شد ولی در سال 1396، دیگر آن وضع سال 1395 تکرار نشده.

*ایران در سال 1395 توانست صادرات نفت را به 2 میلیون بشکه در روز برساند و در سال 1396 نمی توانسته صادرات روزانه نفت را به 4 میلیون بشکه برساند. در نتیجه رشد اقتصادی کم شده. 

رشد اقتصادی سال 1396 هم نسبت به وضع اقتصادی کشور در سال قبل یعنی سال 1395 مقایسه می شود. 

-بله. همین طور است. در سال 1395 ایران از ظرفیت صادرات نفت استفاده کرده و آن ظرفیت را فعال کرده و  در نتیجه برای سال 1396 ظرفیت جدید نمانده است. 

*الان که در سال 1400 هستیم، آقای روحانی رئیس جمهور از نرخ رشد اقتصادی 12 درصد سال 1395 تعریف می کند. در حالی که در سال 1397 رشد اقتصادی ایران منفی 6 درصد شده و در سال 1398 هم رشد اقتصادی بدتر شده و منفی 6.5 درصد بوده. 

آیا دولت در مورد این رشدهای منفی و مخرب، فقط باید بگوید جنگ اقتصادی اتفاق افتاده و ما نتوانستیم به رشد اقتصادی دست پیدا کنیم؟

-تحریم آمریکا علیه ایران، فقط یکی از عوامل موثر در منفی شدن رشد اقتصادی ایران بوده ولی در مورد سایر عوامل، می توان گفت که ایران نتوانسته سازوکار و تجهیز لازم را در اقتصاد برای جهش و توسعه فراهم کند.

*بانک مرکزی ایران، نرخ رشد اقتصادی سال 1398 را منفی 6.5 درصد اعلام کرد و مرکز آمار ایران هم منفی 7 درصد. برای 9 ماهه اول سال 1399، بانک مرکزی رشد اقتصادی را مثبت 2.2 درصد اعلام کرده ولی مرکز آمار ایران، نرخ رشد اقتصادی را در این مدت، منفی 1.2 درصد اعلام کرده است.

بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، هر دو نرخ رشد اقتصادی سال 1398 را با نیم درصد اختلاف و در مجموع منفی اعلام کردند. چگونه ممکن است برای سال 1399، همچنان مرکز آمار بگوید رشد اقتصادی منفی است و بانک مرکزی بگوید رشد اقتصادی مثبت شده؟

-در اجتماع ما، پنهان کاری یکی از عوامل نابسامانی اقتصادی بوده و شکل اجتماعی آن دروغ است. اساساً حاصل یک محاسبه و تحلیل دروغ و غلط، قطعاً آمار غلط است. یکی از حلقه های گمشده جامعه ما این است که هیأت منصفه حقیقت یاب نداریم که وقتی چنین اختلافاتی به وجود می آید، به صورت بی طرفانه نظر بدهد.

*برای سال 1399 نرخ رشد اعلامی یک بانک مرکزی، مثبت و حتی بیش از 2 درصد بوده و نرخ رشد اعلامی مرکز آمار همچنان منفی است. به نظر شما در ارتباط با مثبت شدن نرخ رشد مورد نظر بانک مرکزی چه اتفاقی افتاده و با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، آیا نرخ رشد 2.2 درصدی بانک مرکزی، قابل اعتماد است؟  

-من نسبت به تحقق این مقدار رشد اقتصادی مثبت که بانک مرکزی برای سال 1399 اعلام کرده، خوش بین نیستم. البته ما الان دستگاه دروغ سنج نداریم و بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، نیز هر کدام نرخ خودشان را اعلام می کنند.

در مجموع و با توجه به متغیرهای اقتصادی ایران، می توان گفت که متاسفانه روندهای اقتصادی، امیدوار کننده نبوده است. 

*پس از نظر شما، احتمالاً نرخ رشد منفی اعلام شده توسط مرکز آمار ایران، درست است؟

-من فکر می کنم نرخ مرکز آمار ایران به واقعیت نزدیک تر باشد. چرا که در سال 1399، شیوع ویروس کرونا هم اتفاق افتاده است. با توجه به آن چیزی که در فضای میدانی جامعه مشاهده می کنیم، به نظر می رسد نرخ رشد اقتصادی اعلام شده توسط مرکز آمار، درست باشد. 

البته اگر بانک مرکزی ایران، اطلاعات خاصی دارد باید شفاف سازی کند. الان اصلی ترین عامل بحران اقتصاد ایران، نبود شفافیت است. 

در کشورهای توسعه یافته که اطلاعات افراد جامعه به صورت شفاف وجود دارد، می توان متوجه شد که امروز ثروت فلان مقام سیاسی، چقدر زیاد یا کم شد و ثروت چه کسی نسبت به دیگران، افزایش پیدا کرد ولی در جامعه ما به خاطر عدم شفافیت، اینگونه نیست.

ما باید اطلاعات اقتصادهای خانوارها را به هم وصل کرده و آنها را آنلاین کنیم و همه افراد جامعه، به این اطلاعات دسترسی داشته باشند. با این کار، اگر ثروت برخی افراد به شکل نادرست افزایش پیدا کند، مشمول پول شویی می شوند و ما هم به یک جامعه شفاف برسیم و آن موقع، همه آمارها یکسان می شود.

آن موقع، مشخص هم می شود که چه کسی دروغ می گوید. در آاین حالت، کمیته های حقیقت یاب تشکیل می شود ولی الان که اطلاعات اقتصادی افراد جامعه شفاف نیست و نهادها، پاسخگو نیستند شاهد این نوع مسائل هستیم وگرنه یک نهاد نمی تواند بگوید رشد اقتصادی ما مثبت بوده و نهاد دیگر بگوید رشد اقتصادی ما منفی است. 

اگر به دروغ بگوییم نرخ رشد اقتصادی ایران مثبت است، سر خودمان کلاه گذاشته و نتوانسته ایم راه درست را پیدا کنیم. البته اگر واقعاً رشد اقتصادی کشور، مثبت باشد و ما به طور بد بینانه بگوییم منفی است، آن حالت هم درست نیست و این وضع، در افکار عمومی و دیدگاه کشورهای دیگر نسبت به ما، اثرات مخرب بر جای می گذارد.

آنچه که می تواند به نفع کشور، جامعه و اقتصاد ما باشد، آمار واقعی است ولی متاسفانه الان شاخص هایی که ما به آمارهای واقعی برسیم، در جامعه ما حاکمیت ندارد.

13990401000319_Test_NewPhotoFree

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه