حمیدرضا سروری
احمدشاه ولی پادشاه دودمان بهمنی پایتخت بهمنیان را از شهرگلبرگه به شهر بیدر در فلات دکن منتقل کرد و از صوفی بزرگ ایرانی شاه نعمتالله ولی دعوت کرد که پیش او برود. این اقدام در راستای پرکردن نقش خالی شدۀ صوفیان در ساختار جامعه و سیاست بهمنیان بود چرا که صوفی سرشناس دورۀ ابتدای فرمانروایی احمدشاه یعنی خواجه محمد بنده نواز گیسودراز از دنیا رفته بود و جایگاه مینوی او نیاز به یک جانشین داشت((Eaton,2005:33-58 از این رو احمدشاه رو به شاه نعمتالله ولی در ایران آورد و برای این کار دو نماینده را نزد شاه نعمتالله ولی فرستاد، شیخ حبیبالله جنیدی و میرشمسالدین قمی، شاه نعمتالله ولی در پاسخ به دعوت احمدشاه بهمنی نامهای با دست خط خود نوشت وکلاه سبزرنگ دوازده ترکدار خود را به همراه یکی از شاگردانش به نام قطبالدین کرمانی نزد احمدشاه فرستاد که با عزت و احترام توسط احمدشاه مورد پذیرش قرارگرفت. هرچند که شاه به این هم خرسند نشد و باز هم دو نماینده را به نامهای خواجه عمادالدین سمنانی و سیفالله را نزد شاه نعمتالله ولی فرستاد و این بار درخواست کرد که اگر شاه نعمتالله ولی نمیتواند به بیدر بیاید دست کم پسر خود را راهی قلمرو بهمنیان کند، اما از آنجا که شاه نعمتالله ولی تنها یک پسر به نام خلیلالله داشت، نورالله نوۀ خود را به بیدر فرستاد. احمدشاه برای پیشواز، نزد نورالله رفت و محلی که به پیشواز او رفته بود را برای بزرگداشت پدربزرگ نورالله یعنی شاه نعمتالله، نعمتآباد نام نهاد. پس از درگذشت شاه نعمتالله در سال1431م. فرزندش خلیلالله به همراه دو پسر دیگرش حبیبالله و محبالله به بیدر رفتند. نورالله و حبیبالله با دختران احمدشاه زناشویی کردند و محبالله هم با نوۀ دختری احمدشاه ازدواج کرد. نوادگان پسری شاه نعمتالله نقش بسیار مهمی را درکارهای سیاسی بهمنیان بازی کردند. آرامگاه خلیلالله موسوم به چوکندی در اشتور نزدیک شهر بیدر در شمال ایالت کارناتاکا قرارگرفته است و فاصلۀ چندانی با آرامگاههای شاهان بهمنی ندارد. در این میان آرامگاه دیگری هم در نعمتآباد و در کنار جادۀ نعمتآباد به اشتور وجود دارد(Philon,2016:102) این آرامگاه از آن یکی از هزاران ایرانی مهاجر به هندوستان طی دورۀ بهمنی است. آرامگاه امیر فخرالملک گیلانی. آرامگاه فخرالملک گیلانی بر روی سکوی کمابیش بلندی بنا شده و تا اندازهای هم بر دشت پیرامونش مسلط است. طرح و ساختار آرامگاه تا اندازهای به آرامگاه فیروشاه بهمنی در هفت گنبد گلبرگه و آرامگاه احمدشاه ولی بهمنی شبیه است. سازهای با تاقنماهای پنجتایی در هر ردیف و شکل و شمایلی که از بیرون دو اشکوبهای به نظر میرسد در حالیکه تک اشکوبهای است. روی تاقنماهای بیرونی آرامگاه گچبریهای متداول دورۀ بهمنی کار شده است. گچبریهایی با طرحهایی هندسی به شکل مدال و البته نقشمایه معروف و متداول ساسانی که در بسیاری از بناهای بهمنی به کار رفته است و در این بنا هم جلوهگری میکند. نمای بیرونی آرامگاه و البته بخشهایی از درون آرامگاه با رنگ سپید و در برخی بخشها هم با رنگ سبز رنگآمیزی شده است! البته این موضوع تازه نیست و بارها و بارها چنین رفتار نابخردانهای را در مورد بناهای باستانی هند شاهد بودهام و روشن نیست چنین رفتارهایی بر چه مبنایی شکل میگیرد!. در هرحال بازدید از آرامگاه هموطنی گیلانی آن هم در جنوب هند در نوع خود تجربهایست جالب همراه با حسی ناب.
منابع
Eaton,Richard.M.2005.A Social History of the Deccan ,1300-1761,The New Cambridge History of India I:8,Cambridge University Press,pp.33-58.
Philon,Helen.2016. Gulbarga.Bidar.Bijapur,Jaico Publishing House,Mumbai,p.72.
دیدگاه تان را بنویسید