ارسال به دیگران پرینت

کرونا به روند تغییرات تاریخی شتاب می‌بخشد

بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ همان مرگ سیاه نیست، ضمن اینکه مطمئناً ابن خلدون اپیدمیولوژیست نبوده، اما اکنون مانند ماجرای سقوط دیوار برلین یا حمله به برج‌های دوقلوی در ۱۱ سپتامبر یک احساس جمعی غیرقابل تصور وجود دارد. امروز نیز ما به ناچار در جستجوی الگو‌هایی به گذشته می‌رویم. این فقط علوم پزشکی و مدل‌های اقتصادی نیستند که پاسخ‌های خود را برای این لحظه ارائه می‌دهند. تاریخ نیز می‌تواند در مورد دلایل بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ و پیامد‌های احتمالی آن به ما چیز‌های زیادی بیاموزد.


کرونا به روند تغییرات تاریخی شتاب می‌بخشد

فارین پالیسی نوشت: در سال ۱۳۷۷، محقق عرب و دولت مرد بازنشسته ابن خلدون مقدمه معروف خود را برای مطالعه تاریخ جهان منتشر کرد. او اهداف متعالی‌ای داشت. مطالعه گسترده ابن خلدون و حتی سفر‌های گسترده‌تر، او را به این نتیجه رسانده بود که قوانین جهانی در راستای پویایی اجتماعی وجود دارد، به همین خاطر ابن خلدون قصد داشت از کتاب خود برای ارائه یک تئوری فراگیر تمدن بشری استفاده کند.

در ادامه این مطلب آمده است: ابتدایی‌ترین پیشگفتار وی مفهوم عصبیت یا همبستگی گروهی بود. از نظر ابن خلدون، الگوی اساسی تاریخ بشر، چرخه سلسله، ظهور و سقوط تمدن‌ها بود و عصبیت هدف مشترک و انسجام اجتماعی منشأ قدرتی بود که اجازه می‌داد تا در مرحله رشد سلسله یا تمدن، اقدام جمعی انجام شود. با این حال، موفقیت و سعادتی که به یک گروه اجازه داده بود تا به قدرت برسند به تضعیف حس همبستگی میان دیگر جوامع منجر شد. بنابراین، تمدن‌ها به ناچار و از درون فاسد شدند.

ابن خلدون یک تئوری پیشگام در مورد تحولات تاریخی ایجاد کرد و قلمرو‌های اجتماعی و سیاسی را با پویایی اقتصادی و جمعیتی تلفیق کرد. این مورخ عرب به طور چشمگیری پیش‌بینی کرد که چگونه بیماری‌های عفونی در هم ادغام می‌شوند. وی با برخی اقدامات بدترین فاجعه بیولوژیکی تاریخ بشریت را با مرگ سیاه زندگی کرده بود. برای ابن خلدون، بیماری جزء لاینفک فروپاشی تمدن‌ها بود. اما مصائب فقط اعمال تصادفی خدا یا طبیعت نبودند. آن‌ها پدیده‌ای مستعد توضیح منطقی بودند. همه گیری ممکن است نتیجه رشد جمعیت باشد. یک تمدن پرقدرت با دولت خوب افزایش جمعیت را تسهیل می‌کند، اما به طور متناقضی، رشد جمعیتی باعث بیماری‌های همه‌گیر مرگبار و تجزیه اجتماعی خواهد شد.

بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ همان مرگ سیاه نیست، ضمن اینکه مطمئناً ابن خلدون اپیدمیولوژیست نبوده، اما اکنون مانند ماجرای سقوط دیوار برلین یا حمله به برج‌های دوقلوی در ۱۱ سپتامبر یک احساس جمعی غیرقابل تصور وجود دارد. امروز نیز ما به ناچار در جستجوی الگو‌هایی به گذشته می‌رویم. این فقط علوم پزشکی و مدل‌های اقتصادی نیستند که پاسخ‌های خود را برای این لحظه ارائه می‌دهند. تاریخ نیز می‌تواند در مورد دلایل بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ و پیامد‌های احتمالی آن به ما چیز‌های زیادی بیاموزد.

کنترل بیماری‌های عفونی از ویژگی‌های بارز تجدد است. دانش، فناوری و سیاست، بشریت را از بدترین ویرانی‌های مرگ و میر ناشی از اپیدمی‌ها که جزئی جدایی ناپذیر از تاریخ ما بوده‌اند، بر حذر داشته است. با شروع قرن ۱۸، بسیاری از بیماری‌ها فراگیر شدند که البته همه به تدریج به زانو درآمدند. علم کشاورزی و سیاست‌های عمومی میزان بروز و شدت قحطی را کاهش داد. واکسن شدیدترین مریضی‌ها مثل آبله را کنترل کرد. قرنطینه شیوع بی رویه عفونت‌ها را محدود کرد. حتی در شرایطی که اکثر مردم هنوز در اثر بیماری‌های عفونی از بین می‌رفتند، نوسازی جوامع به تدریج با این موضوع به مقابله پرداخت. به خاطر همین پیشرفت‌ها هیچ جامعه کاملاً مدرنی تاکنون یک واقعه مرگ و میر از جنس مرگ سیاه ناشی از طاعون را تجربه نکرده است. البته هیچ تضمینی نیست که چنین رویدادی هرگز دوباره اتفاق نیفتد. چند صد سال زمان زیادی برای قضاوت نیست، اما همین الگو نشان می‌دهد که ما ترکیبی از ابزار‌های دارویی و غیر دارویی را برای جلوگیری از تشدید مرگ و میر‌ها در اختیار داریم.

دوم، از اواخر قرن نوزدهم، بیماری‌های عفونی جای خود را به بیماری‌های قلبی و عروقی و سرطان‌ها بعنوان علل اصلی مرگ و میر دادند. در اواخر سال ۱۹۰۰، بیشتر مرگ و میر‌ها در آمریکا هنوز ناشی از بیماری‌های عفونی بود، اما این الگو به تدریج با سرعتی خیره‌کننده تغییر کرد. دلایل این اتفاق نیز چندگانه بود. تغذیه بهتر، بهداشت مناسب و مجموعه‌ای از واکسن‌ها و آنتی بیوتیک‌ها سلاح‌های انسانی مدرن علیه میکروب‌های عفونی به حساب می‌آمدند. اینکه یک فرد مدرن در دنیای توسعه یافته هستیم بدین معنا است که اکثر روز‌ها را بدون ترس از مرگ در اثر عفونت می‌گذرانیم. البته باید یادآوری کرد که اسهال، مالاریا، سل و سایر عفونت‌ها هنوز جوامع توسعه نیافته را به خطر می‌اندازد.

انگیزه میکروب‌ها برای بهره برداری از انسان‌ها هرگز کم نشده است، اما ابزار‌های ما برای مبارزه با آن‌ها از همیشه قدرتمندتر است.

دقیق‌تر می‌توان گفت که حتی در جوامع بسیار پیشرفته، بیماری‌های عفونی کنترل شده، اما کاملا از بین نرفته است. آن‌ها تهدیدی هستند که هرگز نمی‌توانند به صورت کامل از بین بروند.

بسیاری از این بیماری‌های عفونی در حال ظهور تهدید‌هایی زودگذر هستند که عموما سریع کنترل می‌شوند، اما حتی با توجه به بهداشت عمومی پیشرفته و زیست پزشکی، همچنان تهدیدات عمده‌ای وجود دارد. ویروس اچ‌آی‌وی یا ایدز یک از این ویروس‌های شیطانی است که در سراسر جهان با اثری ویران کننده منتشر شده است. آنفلوانزا بیماری دیگری است که مدام جهش پیدا می‌کند و درنهایت، قابل پیش بینی بود که خانواده کروناویروس که یکی از بارزترین خطرات برای سلامتی انسان هستند، این چنین جهان را درگیر خود سازند. متخصصان حوزه بیماری‌های عفونی بیش از یک دهه است که این موضوع را می‌شناسند، اما مطمئناً این بحران اخیر حواس آن‌ها را جمع‌تر کرده است. ویروس جدید فقط دارای خواص مناسب برای بهره برداری از آسیب پذیری‌های ما است. این ویروس تنفسی با مدت طولانی ماندگاری، انتقال موذی و درگیر کردن افرادی ناقل بدون علامت ویژگی‌های منحصر به فردی دارد. کرونا ویروس جدید بسیار مسری است و هیچ واکسنی برای آن وجود ندارد. این بیماری همه‌گیر تهدیدی علیه ما است، تهدیدی نه از نظر اخلاقی بلکه از نظر زیست محیطی.

اکنون عواقبی را متحمل می‌شویم که اکثر آن‌ها هنوز ناشناخته‌اند. این تفاوت‌ها با گذشته است که نظر من به عنوان یک مورخ اپیدمی، را به خود جلب می‌کند. صادقانه بگویم ویروس بیماری زا در آینده می‌تواند بسیار بدتر باشد، در مورد کرونا ویروس جدید، اما پیش از این مشخص شده که این بیماری منجر به مرگ و میر نسبی بسیار کمتری نسبت به بیماری‌های عادی تاریخی خواهد شد. البته تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و احتمالاً ژئوپلیتیکی همه‌گیری کووید-۱۹ نسبت به همه‌گیری آنفولانزای بسیار خطرناک سال ۱۹۱۸ بسیار بیشتر است. این بیماری جدید در قلب نظم متقابل جهانی وابسته است. این اولین بیماری همه‌گیر جهانی عصر رسانه‌های اجتماعی، قطبیت فرهنگی و سیاسی ما است و به تبع آن زیبایی شناسی و احساس خاص خود را دارد. این از بسیاری جهات یک چالش اقتصادی جدید است.

بعضی اوقات، همه‌گیری‌ها روند انتقال تاریخ را تسریع می‌کنند در حالی که بعضی مواقع اساساً مسیر جوامع بشری را تغییر می‌دهند. در قرن سوم، امپراتوری روم بیماری را تجربه کرد که به آن طاعون قبرس می‌گفتند. این بخشی از یک بحران چند جانبه قانون اساسی و پولی بود که اوضاع دولت روم را به شدت تغییر داد و وضعیت ژئوپلیتیک رومیان در مقابل پارس‌ها و مردمان ژرمن را به طور قابل توجهی تضعیف کرد. با این حال به یک معنا، این تغییرات قبل از شیوع بیماری نیز قابل مشاهده بود و این همه‌گیری تنها باعث تسریع آن شد. در مقابل، مرگ سیاه نظم ژئوپلیتیکی را به روش‌هایی تغییر داد که تصور آن پیش‌تر دشوار بود.

ما به زمان و چشم انداز روشن‌تری نیاز داریم تا روش‌هایی را که این بیماری همه‌گیر در جهان ما تغییر می‌دهد، پیدا کنیم. البته گذشته ما به ما یادآوری می‌کند که شوک‌های بیولوژیکی اغلب با لحظه‌های تحول و تغییر همزمان می‌شوند.

 

منبع : انتخاب
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه