ارسال به دیگران پرینت

درگذر از روزهای کرونایی...

در میان گذر این روزهای کرونایی که همه جا صحبت از تب و تردد و سرفه و بیماری و قرنطینه است نشستن پای صحبت آدم هایی که دنیا رو جور دیگری می بینند حال دیگری دارد. آنها که گذشته اند از ناامیدی و ترس و رکود و سکوت و به نقطه زیبای آگاهی و بینش خوب از شرایط رسیده اند.

درگذر از روزهای کرونایی...

با پنج پرسش به سراغ حمید موذنی، نویسنده و روزنامه نگار بوشهری رفتیم. سوالاتی که شاید این روزها دغدغه بسیاری از آدم ها در برخورد با مسئله جدیدی به نام "کرونا" باشد.

۱. آیا مردم خطر کرونا را جدی گرفته اند؟

۲. رفتار دولت ها در مواجهه با شیوع کرونا را چگونه ارزیابی می کنید؟

۳. رسانه ها چگونه می توانند به بحران کرونا کمک کنند؟ آیا رسانه ها قدرت و تاثیرگذاری لازم را دارند؟

۴. مردم در این وضعیت باید بترسند یا بایستی به آرامش آنها کمک کرد؟

۵. پیشنهاد شما برای گذر از این شرایط چیست؟

در ادامه پاسخ های صریح و روشن حمید موذنی به این سوالات و چالش های مهم مطرح شده آمده است.

انسان در این وضعیت طبیعی، گرگ انسان می شود

۱. واقعیت این است که مردم باید کرونا را جدی بگیرند. این مهم ترین نکته در وضعیت حاضر است. جدی گرفتن کرونا از سوی مردم و قرنطینه کردن خود و خانواده و رعایت نکات بهداشتی، مهم‌ترین نکته‌ی فردی و اجتماعی در این روزها است. در یکی دو سال اخیر، شرایط کشور بسی نگران کننده تر شده است؛ شرایطی که اثرات مخرب آن به زیست اجتماعی بسیار لطمه زده اما مردم بایست به این نکته دقت کنند که انتظارات و بایدها، نمی تواند ما را از این خطر به دور سازد. وضعیت حاضر به بیان هابز، وضع‌ طبیعی است. گویا ما در وضعیت بی دولت هستیم و هرکس به فکر منافع خود و خانواده ی خویش است. به‌ ناچار انسان در این وضعیت طبیعی، گرگ انسان می شود. نومیدی مفرط و مستمر به بی‌اعتمادی نسبت به دیگری منتهی می‌شود و در نهایت آسیب های اجتماعی اوج گرفته و چسب هایی که افراد جامعه را به هم متصل می ساخت از بین می رود.

در وضعیت حاضر که اپیدمی کرونا به شدت در حال رشد و تکثیر است، ما نیاز داریم که متحد شویم. نیاز داریم که درک کنیم برای سلامتی خود و مسئولیت‌مان نسبت به جامعه خطر کرونا را جدی بگیریم و خود را قرنطینه کنیم. ما باید داوطلبانه این موضوع مهم را انجام دهیم تا این دوره را طی کنیم. اتحاد ما در دوری گزیدن از خود است. اتحادی در تک ماندن، جدا شدن، قرنطینه کردن. ظاهرا تناقض دارد با مدلول کلمه ی اتحاد اما نتیجه ی حاصل، همان دال اتحاد است. در واقع، اتحادی درونی است تا زمانی که بیرون، مهیای حضور و بروز اتحاد بیرونی ما شود.

۲. برای مقایسه با سایر کشورها، نمی‌توان تنها به دولت اکتفا کرد. دولت در اینجا جایگاه تاثیرگذاری ندارد و از قدرت کافی برای انجام مسئولیت برخوردار نیست. برای مقایسه فکر کنم بهتر است از مقایسه حاکمیت ایران با دولت چین و دیگر دولت های درگیر کرونا در جهان صحبت کنیم. بدون شک فاصله، زمین تا آسمان است. چین و دیگر دولت‌ها توجه و محافظت از مردم در وهله‌ی اول، و اقتصاد و منافع ملی در مرحله بعد مهم ترین کار ویژه شان است.

کرونا در کشور ما باعث شده تضادهای ساختاری بیش از پیش نمایان شود. قدرت موثر در سامان‌دهی جامعه از دست رفته و نتوانسته تصمیم مشترکی برای تمام کشور اخذ کند و در تصمیم‌گیری‌ها نیز تناقض می‌بینیم. مثلا مجلس شورای اسلامی در مهم‌ترین روزهای سال که قرار است بودجه سال آینده را بررسی کند تعطیل می‌شود اما ادارات دولتی همچنان مشغول به کار هستند؛ کدام منطق می‌تواند این وضعیت را توجیه کند؟

رفع بحران بیش از هر چیزی به شفافیت نیاز دارد 

۳. رسانه ها در زمان بحران از همه ارکان اجتماعی و نهادها، بیشتر بر انسجام اجتماعی، آرامش بخشی، آگاه سازی و گذار از بحران تاثیرگذارند. رفع بحران بیش از هر چیزی به شفافیت نیاز دارد و مهم ترین رفع معضل بحران، ممانعت از صداقت با افکار عمومی است. از این روست که عملکرد رسانه بسیار تاثیرگذار و مهم است. نکته ی مهم اما وجود رسانه های مستقل و آزاد است. در صورتی که رسانه ها از قدرت لازم برای بیان حقایق و آزادی بیان برخوردار نباشند بدون شک به جای حل شدن و کاسته شدن بحران بر شدت آن افزوده می شود.

ببینید در مقاله ای به نقل از کتاب یک نویسنده ی آمریکایی (جان‌ام‌بری) خواندم که در سال ۱۹۱۸ در آمریکا بیماری آنفلونزای اسپانیایی سرتاسر آمریکا را در نوردید. این بیماری نیز مانند کرونا، درصد مرگ ناشی از آن دو درصد بود. این بیماری در آن زمان ۷ درصد جمعیت ایران را هم از بین برد. دولت آمریکا در زمان شیوع بیماری، به جای استفاده از رسانه ها برای آگاه سازی مردم، دست به محدودیت آنها زد. آنچه از بیماری کشنده‌تر بود، نسبت دولت با حقیقت بود. دولت‌ آمریکا و مقامات سلامت عمومی روزنامه‌ها را از انتشار حقایق بازداشتند و روزنامه‌ها هم آن‌ها را همراهی کردند. نتیجه وحشتناک بود: وقتی ابعاد ماجرا برای مردم روشن شد، آن‌ها از همه چیز می‌ترسیدند و حتی به بیماران هم کمک نمی‌کردند.

این کتاب (آنفولانزای بزرگ) به‌خوبی نشان می‌دهد بازی کردن با حقیقت، چه نتایج خطرناکی برای جامعه در پی دارد و می‌تواند چسب اتصال مردم به یکدیگر را از هم پاره کند. آمارتیاسن، نویسنده هندی برنده نوبل هم در تحقیقی به شفافیت و عملکرد رسانه ها در توسعه و همچنین کاستن از بحران اشاره می کند. آمار تیاسن به قحطی ۱۹۶۰ اشاره می کند که چگونه در چین به کشته شدن حدود ۴۵ میلیون نفر انجامید اما در هند با اینکه فقیرتر بود تلفات انسانی بسیار کمتر بود. آمار تیاسن این تفاوت را در نحوه ی عملکرد و آزادی رسانه برشمرده که دولت چین با محدود کردن اطلاع رسانی چگونه منجر به این فاجعه شد.

البته یک نکته مهم دیگر وجود دارد که آن هم شبکه های اجتماعی است. شبکه های اجتماعی در عصر حاضر کارکردی افزون تر از رسانه های مدرن برای تاثیر بر افکار عمومی دارند. شبکه های اجتماعی به خاطر نداشتن اخلاق حرفه ای و تخصص به جای آرامش بخشی به تنش و ترس دامن می زنند و بر دامنه ی بحران می افزایند. به همین خاطر در وضعیت تهدید و تحدید رسانه ها و حضور شبکه‌های اجتماعی، کار روزنامه نگاری مستقل و آزاد سخت‌تر است. اما روزنامه نگاران و رسانه ها بایست بدانند که حقیقت مهم ترین رکن کار مطبوعاتی است و نبایست تحت هیچ شرایطی حقیقت را لاپوشانی کرده و به جریان دروغ و شایعه یاری رسانند. 

اگر مردم کرونا را جدی نگیرند داغ های زیادی بر دل شهروندان می نشیند 

۴. سوال خوبی کردید. ببینید کرونا بدن ما را هدف قرار می دهد و برای مقابله با آن بایست سیستم ایمنی بدن‌مان را تقویت کنیم. از سوی دیگر ترس و اضطراب موجب تضعیف سیستم دفاعی بدن می شود.

ما در اینجا با یک شرایط متناقض روبروییم. اگر مردم بترسند سیستم دفاعی بدن‌شان تضعیف می شود و اگر هم نترسند و کرونا را جدی نگیرند شیوع آن بیشتر می شود و به‌ناچار آثار مخرب و هولناک آن روز به روز بیشتر می شود. البته اگر محدودیت اجباری و قرنطینه‌ای کامل وضع میشد با مورد دوم مواجه نبودیم. اما در این جا وقتی یک تصمیم ساده مثل کاهش ساعات کار ادارات در طول یک‌روز چندین بار تغییر می‌کند نمی‌توان انتظار زیادی داشت. این ناکارآمدی چه پیامی به مردم می‌دهد؟ غیر از این که اعتماد مردم را هرچه بیشتر  از بین می‌برد؟

همین وضعیت ترس مردم را بیشتر می‌کند. اما عده‌ای دیگر در ایران هنوز قضیه را جدی نگرفته‌اند و متاسفانه شرایط هولناکی در حال رقم خوردن است. اگر مردم کرونا را جدی نگیرند در روزهای آینده و چه بسا ماه‌های آینده داغ های زیادی بر دل شهروندان می نشیند. آه ها و افسوس های زیادی در آینده می خوریم و به همین دلیل بهتر است با پیش گیری و اهمیت به قرنطینه، آینده را تلخ تر نکنیم و اندوه از دست دادن عزیزان و هموطنان‌مان بیش از این را بر خود هموار نسازیم. شانه های ما توان بیشتری برای حمل اینهمه درد و رنج ندارد. کسی هم که از این بار نمی کاهد اگر خودش بار اندوه را نیافزاید پس بهتر است خودمان بار بر دوشمان را سنگین تر نکنیم.

کرونا تمرین مسئولیت اجتماعی است 

۵. پیشنهاداتم و سخن آخر را لازم است در چند بند توضیح می دهم.

الف: کرونا، تمرین مسئولیت اجتماعی است. ما با اعمال محدودیت در رفت و آمد خود، نشان می دهیم که خانواده، دوستان، خویشاوندان و جامعه برایمان مهم است و به همین دلیل از حضور در اجتماعات خوداری می کنیم.

ب: کرونا همچنین یک موضوع علمی است. باید دقت کنیم که موارد علمی پیش گیرانه را رعایت کنیم و بدانیم که رجوع به خرافات یا بی‌خیالی پیشه ساختن، توان محافظت از ما را ندارد.

پ: از سویی با رعایت قرنطینه همچنین زنجیره انتقال و ورود به شهرمان را قطع می کنیم. این کار ما را از یک بحران جدی و فراگیر دور می سازد.

ت: در شرایطی که هر روز انبوهی از گفتارهای پرت‌وپلا و سخنان یاوه منتشر می‌شود و بازار شایعات داغ است بیش از هر چیز به گفتارهای موثق و مطمئن نیاز داریم که با زبانی روشن و صریح شهروندان را با اصل موضوع آشنا کنند. به همین‌خاطر از تکرار توصیه‌های بهداشتی خودداری می‌کنم و فقط می‌توانم بگویم از منابع قابل اعتماد اطلاعات خود را به دست آورید. سازمان بهداشت جهانی WHO یگانه مرجع قابل اعتماد ما در این وضعیت است. نه پیام‌ها و صوت‌های منتشر شده در فضای مجازی، نه گفته‌های افراد در شبکه های  اجتماعی و سلبریتی ها و پوپولیست ها و نه هیچ‌کس دیگری که در این زمینه تخصص ندارد.

از هم دور بمانیم و دل و روحمان با هم یکی باشد 

در نهایت اینکه ما مردمانی وارث بحران هستیم. ماترک تاریخی ما ترس است و عدم امنیت. اما نکته مهم این است که همه بحران ها را پشت سر گذاشته ایم. بحران ها از قدیم تا کرونا اگر حامل غریزه ی مرگ بوده اند اما ما با غریزه ی زندگی آنها را شکست داده ایم. کرونا هم شکست می خورد و ما دوباره خیابان ها، سواحل، اماکن عمومی، سینماها، کوچه ها را پر از شور زندگی می سازیم. زندگی همیشه پیروز بوده و این بار هم پیروز این میدان است. قرنطینه شویم و به صورت فیزیکی از هم دور بمانیم و دل و روح مان با هم باشد. اندک زمانی دوباره و چنان همیشه، کنار هم خواهیم بود و شعر و ترانه، سر می دهیم. لبخند می زنیم و در جوار هم شادی و در کنار هم بودن را به آغوش می گیریم.

 

منبع : ايسنا
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه