۵۵آنلاین :
بررسی روندهای کلی جمعیت، مقولهای کاملاً تخصصی و کارشناسی تا در عین حال سیاستگذاری برای افزایش یا کاهش رشد جمعیت نیز مانند باز و بسته کردن شیر آب نیست که دولتها به تشخیص خود یک روز آن را باز کنند و یک روز آن را ببندند؛ چراکه افزایش یا کاهش جمعیت، دارای روندهای خاص خود است. از لحاظ تاریخی، جمعیت تا دو قرن گذشته، در دنیا با کندی رشد یافته است و رشد آن در حد اعداد اعشاری بوده است. این کندی البته ناشی از بالا بودن مرگ و میر کودکان بوده است؛ چنان که در مقطعی، دست کم تا 200 سال پیش، در تمام دنیا و تا ۱۰۰ سال پیش در ایران، از هر یک هزار نوزاد ۳۰۰ نوزاد تا یک سالگی فوت میکرده است و از هر یک هزار نوزاد ۵۰۰ نوزاد تا پنج سالگی جان میباخته است. بنابراین اگر خانوادهای در اقتصاد کشاورزی آن دوران، چهار فرزند برای خود میخواست، باید هشت فرزند به دنیا میآورد که دستکم چهار تن از آنها باقی بماند. اما بعدها، به دنبال وقوع تحولات پس از انقلاب صنعتی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورها، تغییرات بنیادینی به ویژه در زمینه آموزش و بهداشت به وجود آمد که پیامد آن کاهش مرگ و میر نوزادان و اطفال بود. به واسطه وقوع همین تحولات، آمار مرگ و میر در میان نوزادان به کمتر از ۲۰ نوزاد در میان هر یک هزار نوزاد رسید. حال آنکه، کاهش نرخ مرگ و میر نوزادان در کنار عدم تغییر نرخ باروری، منجر به انفجار جمعیتی میشود. کشورهای پیشرفته صنعتی، عموماً در قرن نوزدهم این انفجار جمعیتی را با شدتی کمتر تجربه کردند؛ اما بر اساس شواهد موجود، نرخ باروری در کشورهای اروپایی از اواخر قرن نوزدهم رو به کاهش گذاشت؛ به طوری که آنها بین دو جنگ جهانی اول و دوم، باروری کنترل شدهای داشتند. در واقع، باروری آنها نسبت به اوایل قرن نوزدهم به نصف کاهش یافت. البته، کاهش مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه دیرتر آغاز شد و کاهش مستمر مرگ و میر در این کشورها پس از جنگ دوم جهانی به وقوع پیوست. یعنی، پس از دهه ۱۹۴۰ که سازمانهای بینالمللی شکل گرفتند و ورود تکنولوژی بهداشت، واکسیناسیون و آنتیبیوتیکها، زهکشی باتلاقها، مبارزه با مالاریا و مبارزه با سل آغاز شد. چنان که این تحولات از دهه ۱۳۲۰ نیز وارد ایران شد و در این دهه، مرکز مبارزه با بیماری سل و مالاریا در کشور ایجاد شد. در واقع، این تحولات دست به دست هم داد تا مرگ و میر نوزادان کاهش پیدا کند. روند کاهش مرگ و میر نوزادان در ایران و در سال ۱۳۵۵ به آنجا رسید که از هر هزار نوزاد، ۱۰۰ نوزاد فوت میکرد. اکنون بهرغم مسائل و بحرانهایی که کشور طی سالهای گذشته، از سر گذراند، مرگ و میر نوزادان اکنون به کمتر از ۲۰ در یک هزار نوزاد کاهش یافته است. این نسبت در اروپا کمتر از ۱۰ در یک هزار بوده و در ژاپن زیر پنج در یک هزار نوزاد است. این تحولات نشان میدهد اثر مسائل محیطی بر مرگ و میر نوزادان به دلیل ارتقای مراقبتهای بهداشتی به حداقل رسیده است. کاهش اساسی مرگ و میر با وجود بالا بودن نرخ باروری در سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۵ به وقوع انفجار جمعیتی در ایران نیز منتهی شد؛ چنان که در بازه سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ رشد سالانه طبیعی جمعیت به 2/3 درصد رسید. با توجه به اینکه، جمعیت کشوری با چنین رشدی در هر بازه ۲۰ ساله، دو برابر میشود، چنانچه رشد 2/3 درصدی دهه ۱۳۶۰ ادامه مییافت، جمعیت ایران در سال ۱۳۸۵ به ۱۰۰ میلیون و در سال ۱۴۰۵ به ۲۰۰ میلیون نفر میرسید. اما توجه به این نکته ضروری است که تعدیل رشد جمعیت به عنوان پدیدهای تلقی میشود که در همه دنیا تجربه شده است. تفکر محدود سازی باروری نیز از سال ۱۳۴۶ در ایران آغاز شده بود که تا حدودی روی میزان باروری نیز اثر گذاشته بود؛ اگرچه رشد جمعیت در بازه ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ از ۳ به 7/2 رسید. و کاهش قابل توجهی را تجربه نکرد. اما در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ رشد جمعیت دوباره افزایش یافت و به رقم 2/3 درصد رسید؛ اما در نخستین سرشماری بعد از انقلاب اسلامی که در سال ۱۳۶۵ صورت گرفت، سیاستگذاران دریافتند رشد جمعیت به حدود 2/3 رسیده است. بدین ترتیب، سیاستهای تنظیم خانواده، بهرغم همه محدودیتها، وارد اولین برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور شد تا رشد انفجاری جمعیت تعدیل شود. برای تعدیل رشد جمعیت دو راهکار وجود داشت؛ مهاجرت و تنظیم خانواده. اما مهاجرت به مثابه مسکنی است که تأثیر آن ناچیز خواهد بود. سیاستگذاران ایران نیز در آن مقطع، تعدیل سطح باروری را به عنوان راهکار کاهش رشد جمعیت برگزیدند. البته نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که رشد جمعیت مانند خودرویی است که اگر سر پیچ ترمز کند، ممکن است حتی متوقف شود؛ اما مجدداً حرکت خود را آغاز کند.
مطالعات در سطح کلان جمعیتی ایران نشان میدهد که هنوز رشد جمیعت در ایران بالاست. چراکه اکنون، متولدین دهه ۱۳۶۰ به سنین ازدواج و فرزند آوری رسیدهاند که جمعیت آنها بالاست و در حال حاضر، یک سوم جمعیت ایران در سنین ۲۰ تا ۳۵ سال قرار دارند. این گروه سنی، رشد جمعیت را افزایش میدهند و به همین دلیل است که رشد سالانه جمعیت ایران هنوز در حدود 3/1 درصد قرار دارد و پیشبینیها نشان میدهد این روند تا پایان دهه ۱۳۹۰ ادامه خواهد یافت؛ اگرچه، پس از پایان این دهه، رشد جمعیت با کاهش مواجه خواهد شد. تعبیری که از این افزایش و کاهش وجود دارد آن است که جمعیت ایران در مقطعی، از تعادلی جمعیت که در طول اعصار گذشته شکل گرفته بود، خارج شد و با پشت سر گذاشتن رشد انفجاری، اکنون به سوی تعادلی مجدد پیش میرود. روندی طبیعی که در دنیا طی شده و در ایران نیز در حال وقوع است. اکنون در سطح کلان، رشد جمعیت وجود دارد و ساختار در وضعیت سنی ایدهآل قرار گرفته که به آن پنجره جمعیتی اطلاق میشود. اما در سطح خرد و درون خانواده، باروری زیر سطح جانشینی قرار دارد و تنها چالش و دغدغه، همین مساله است. از دهه ۱۳۸۰ میزان باروری کل، یعنی میزان فرزندانی که یک مادر تا پایان دوره باروری به دنیا آورده است به زیر سطح جانشینی رسیده است. سطح جانشینی متعادل برای ایران 1/2 فرزند است؛ به بیان سادهتر، اگر هر ۱۰ مادر ۲۱ فرزند به دنیا بیاورند، سطح جانشینی 1/2 فرزند، محقق میشود. باروری کمتر از این رقم، موجب میشود، نرخ رشد جمعیت، در آینده به صفر نزدیک شده یا منفی شود. منتها از زمانی که باروری به زیر سطح جانشینی میرود تا زمانی که رشد زاد و ولد، صفر شود، حدود ۵۰ سال زمان وجود دارد. در واقع اگر نرخ باروری در همین حد باقی بماند، رشد جمعیت در سال ۱۴۳۰ منفی میشود. اما اکنون نرخ باروری تا حدودی افزایش یافته است؛ یعنی از رقم 8/1 دهه ۱۳۸۰ اکنون به نزدیک دو رسیده است.
جالب اینکه، یکی از عواملی که منجر به کاهش باروری زیر سطح جانشینی شد، رشد منفی دهه قبلی بوده است که در ابتدا سن ازدواج را افزایش داد و سپس نرخ باروری را تمام مطالعات نشان میدهد در دوره رونق سن ازدواج کاهش یافته و در دوره رکود سن ازدواج افزایش مییابد. بدیهی است که اگر جوانی شغل نداشته باشد، ازدواج خود را به تعویق میاندازد. اکنون میانگین سن ازدواج مردان به بیش از ۲۸ سال افزایش یافته و در میان زنان نیز میانگین سن ازدواج به ۲۴ سال رسیده است و این سنین، سنین نسبتاً بالایی برای ازدواج است. اگر تسهیلاتی برای ازدواج به موقع جوانان فراهم شود، باروری به سرعت به سطح جانشینی میرسد. سن ازدواج، به دلیل گرایش به تحصیلات و تغییر سبک زندگی، دیگر به سنین ازدواج در دهههای ۱۳۴۰ یا ۱۳۵۰ که حدود ۱۸ سال بود، نمیرسد، اما اگر سن کنونی ازدواج زنان تنها به میزان دو سال کاهش یابد یعنی از ۲۴ سال به ۲۲ سال برسد، نرخ باروری به رقمی بیش از دو افزایش مییابد. در این صورت رشد جمعیت ایران از ورطه رشد منفی سال ۱۴۳۰ نیز خارج میشود. اکنون نیز رشد جمعیت ایران کم نبوده و هنوز تصاعدی است؛ در واقع رشد بالای یک درصد، تصاعدی است. رشد جمعیت متعادلی، کمتر از یک درصد است. اما نباید این رشد منفی شود. برای تداوم حرکت در مسیر توسعه، تعدیل رشد جمعیت اجتناب ناپذیر است. اما سیاستگذاران نباید . وجدان جمعی را نادیده انگارند. استادان بنام حوزه جمعیت شناسی بر این باورند که مردم زودتر از دولتمردان راه جمعیتی خود را مییابند. منتها باید . به آنها کمک شود. فرزندآوری خصوصیترین تصمیمی است که زوجین میتوانند اتخاذ کنند. سیاستگذاران باید از هم اکنون برای جلوگیری از منفی شدن رشد جمعیت در آینده برنامهریزی کنند. البته نه به سیاق دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ که آن سیاستها از قبیل لغو امتیازات به فرزندان سوم و چهارم نوعی بدسلیقگی بود. دولت اکنون باید شرایط اقتصادی افراد بهویژه تأمین نیازهای اساسی آنها از قبیل احراز شغل و مسکن را تسهیل کند تا جوانان بتوانند حداقل یک یا دو سال زودتر ازدواج کنند. در این صورت باروری نیز به بالاتر از سطح جانشینی میرسد و این چالش جمعیتی هم راهحلی خود را پیدا میکند.
منبع : مجله ی تجارت فردا
دیدگاه تان را بنویسید