۵۵آنلاین :
نخستین جلسه از سلسله نشست «سیل؛ در جستوجوی مدیریت مردمی بحران»، عصر یکشنبه نهم تیر در خانه گفتمان شهر برگزار شد. محور این نشست، «جامعهشناسی بحران» بود و تلاش شد به پرسش کلیدیِ «آیا میتوان از الگوی ایرانی مواجهه با بحرانهای طبیعی بهویژه سیل سخن گفت؟» پاسخ داده شود. یکی از سخنرانان این نشست با طرح این پرسش که «چرا انسان ایرانی به حادثه عادت نمیکند و در دوره مدرن صورتمسئله را پاک میکند و سعی دارد فراموشش کند؟»، به این موضوع از زاویه کمتوجهی به عوامل انسانساز در بهوجودآمدن بحرانها پاسخ داد. آغازگر نشست، «سیدمجتبی علویمقدم»، معاون عمران و بهسازی شهریِ شرکت بازآفرینی شهری ایران بود که گفت: توجه به مشارکت مردم در کشور ما در رأس امور است که نمونه آن، شوراهای اسلامی شهر و روستا و حضور مستقیم مردم در تصمیمگیریها است. در این میان، اگر با حضور مردم حوادث طبیعی مدیریت شود، مشکلات کمتر خواهد شد. اما ایران هم کشور حادثهخیزی است و همه باید برای کاهش عوارض ناشی از این حوادث بکوشیم. او ادامه داد: دخالت ناآگاهانه بشر در عوارض طبیعی ازجمله عواملی است که میتواند خسارت ناشی از این حوادث را تشدید کند که یکی از آنها حریم و بستر رودخانهها است. جز این، دستاندازی در مجموعهها و نبود برنامه برای ساماندهی یکی از عوامل تشدید است. دیگر، نوع مدیریت منابع آب و مصارف آن است و البته تغییرات اقلیمی هم تأثیر زیادی دارد. و اما مردم به گفتوگو و همفکری نیاز دارند که وقتی با چنین مشکلاتی مواجه میشوند، چه کنند زیرا آنها که به سنت هزارانساله خود، سعی میکنند با آن مشکل مواجه شوند، در نتیجه ما هم باید اولویتمان را با مردم تنظیم کنیم. زیرا هرگاه حاکمیت مردم را طرف حساب خود قرار نداد، همانجا تبدیل به نقطه آسیب شد. علیالقاعده باید همه امکانات در اختیار مردم قرار گیرد ولی شدت و ضعف آن به حاکمیت بستگی دارد که چقدر علقه و علاقه دارد تا آن را در اختیار مردم قرار دهد. او اضافه کرد: یکی از راهکارهای عملی برای مقابله با مشکل، بهرهمندی از مشارکت و همفکری مردم و نهادهای خصوصی است و در این میان، نباید سنت حسنه وقف را فراموش کرد. از دیگر راهها، میتوان به ارتقای تابآوری شهری، ایجاد نهادهای شهری با تکیه بر فعالیت مردم و مدیریت و ساماندهی بافتهای شهری توسط خودِ مردم اشاره کرد. سخنران بعد، «آذر تشکر» بود که با عنوان «مواجهه جامعه ایرانی با سیل» سخن گفت و با یک پرسش آغاز کرد که مواجهه بخشهای مختلف جامعه ایرانی با بحران (سیل) چگونه بوده است و اینکه الگوی جایگزین برای مدیریت بحران چیست. او هفت روشِ مواجهه تیمی، درک واقعیت از نزدیک (10 شهر)، روش اتنوگرافیک، گزارش و بازخوانی واقعیت درکشده، فراخوان تئوری، رفتوبرگشت بین تئوری و تجربه و ایجاد گفتوگوی جمعی را روشهای برخورد با مسئله سیل در پژوهش میدانی خود عنوان کرد و افزود: گفتوگوی جمعی درباره سیل، شرایطی را میطلبد که اعم از شناخت ابعاد مسئله، شناخت صاحبنظران، ایجاد جریان بینالاذهانی، درگیرکردن مداخلهکنندگان متنوع، ابعاد کوچک و کمهزینه، گفتوگوی متمرکز و مداوم، دخیلکردن گروهها و موقعیتهای در حاشیه قرارگرفته است. او در بخش دیگری از سخنان خود، از ترومای جمعی یاد کرد و گفت: تروما توسط جامعه احساس و صورتبندی میشود. صورتبندی جامعه، درک اجتماعی از فاجعه را دوباره میسازد. جامعه از اتفاقاتی که تحت کنترلشان نباشد، معانی تروماتیک میسازد. ترومای جمعی زخمی برای هویت اجتماعی است. ترومای مشترک بسته به فرایندهای جمعی تفسیر فرهنگی دارد. او همچنین پیشبینی، غافلگیری، ضعف ما، قربانی بلایای طبیعی، عملکرد بهتر گذشتگان و عملکرد خارجیها را ویژگیهای بحران در فهم جامعه ایرانی دانست و تصریح کرد: بستر و زمینه مسئله وقوع سیل را میتوان شامل فقدان بارشهای مداوم و یکپارچه برای تمام سرزمین، ساخت شهرها در کنار رودها، مسیرهای طبیعی جمعآوری و هدایت آب، تغییر رفتار شهر با رودخانه در شهرهای امروزی و فراموشکردن زبانِ آب و سرزمین دانست. این جامعهشناس عاملان درگیر در سیل را دولت، مردم، گروههای فقیر، گروههای ثروتمند و طبقه متوسط و خسارت به تأسیسات دولتی، بیمارستانها، دانشگاهها، مناطق سکونتی، اسناد شخصی و دولتی و دستگاههای عمومی بهشمار آورد و گفت: ابعاد بحران را باید وضعیت گروههای درحاشیه و غیررسمی، زمین، ساختار مالکیت شهری، پایداری بحران (سیل 40روزه)، تصمیمات حین بحران؛ زمینهساز بحرانهای آینده، زنجیره بحران و از دست دادن منابع اصلی شهر مانند زمین قلمداد کرد. الگوی مدیریت بحران دولت و نهادهای حاکمیتی دیگر بخش سخنان آذر تشکر بود که او به چالش کشید و ابعاد آن را ناهماهنگ، سیاستهای خنثیکننده، دولت بهعنوان قربانی بحران، هدررفتن منابع، بدون برنامهریزی، بخشی و کوتاهمدت، عدم مدیریتِ شرایط بحران، فقدان نگاه اجتماعی، بدون مدیریت نیروها و ظرفیت اعلام کرد و درباره الگوی برنامهریزی شهری خاطرنشان کرد: تهیه و تصویب طرحها در مرکز، بیتوجهی به دانش بومی، بیتوجهی به امر بحرانهای شهری، بخشی نگاهکردن و تعیین ضوابطی که زمینه فساد را فراهم میکند، ازجمله این الگو هستند و در سوی دیگر، الگوهای مردمی شامل خودجوش و احساساتی، فاقد ساماندهی، فاقد شناخت ابعاد واقعیت و نیازها هستند. همچنین برای بررسی الگوی مدیریت محلی بحران باید از هماهنگی بیندستگاهی، تصمیمات بهموقع، ابتکارات، برداشتن موانع، شبکه اجتماعی _ مدیریتی، پیوند با دانش بومی، رهبران محلی، اقداماتِ کوچکِ سرنوشتساز یاد کرد که نقاط قوت هستند و نداشتن برآورد نقطهضعف آن به حساب میآید. او در پایان، رویکرد متفاوت و قدرتمند به بحرانهای طبیعی، رویکرد جامعهمحور و تقویت مراقبتهای اجتماعی را از جمله پیشنهادهای خود مطرح کرد. در ادامه، «محمد سالاری» برای حاضران سخن گفت و ابتدا درباره جامعهشناسی بحران گفت: رفتار انسانها در جوامع بحران قابلبررسی است و میتوان آن را در جامعهشناسی بحران تسری داد و بهعنوان علم واحد در نظر گرفت. اما باید شباهتها و تفاوتها را در جوامع در نظر گرفت زیرا در بحران همه درگیر میشوند ولی تجربیات تروماتیک همه شبیه به هم نیست. مثلا در نیویورک اگر برق قطع شود، یک بحران است و چنان عجیب است که در سیبری زلزله رخ دهد ولی در ژاپن چون بحران بدل به امری دائمی شده است، پس از لحظه حادثه، همه وظایف خود را میدانند. در نتیجه جامعهشناسی بحران، جوامع گوناگون را پدید میآورد اما در سرزمین ما فاصله هر بحران طولانی است و به واقع سرزمین ما، سرزمین سکون و بحران است و هرگاه هم سیل یا زلزله رخ دهد، متعجب میشویم. این جامعهشناس افزود: سؤال اینجا پیش میآید که چرا انسان ایرانی به حادثه عادت نمیکند و در دوره مدرن صورتمسئله را پاک میکند و سعی میکند فراموشش کند. در سیل به مثابه ابژه، مثلا در شیراز رودخانه خشک را تبدیل به جاده میکند یا در گنبد و آققلا، در بالادست گرگانرود سد احداث میکند و پاییندست تبدیل به مزبلهدان میشود؛ گویی که رودخانه خشک بهخاطر خشکبودن از ذهن ما خارج میشود. پس از آنکه اعراب به ایران آمدند، در خوزستان، شهر عسکر مکرم ساخته شد که یک قرن پس از احداثش، با سیل مهیبی نابود شد؛ زیرا نباید ساخته میشد و حکمت محلی نادیده انگاشته شده بود و حالا آمدهاند در این سالها شهر جدید رامین را درست در همان حوالی ساختهاند. پیشنهاد این است که دانش بومی را از درون تجربه زیسته خودمان بررسی کنیم. آخرین سخنران، «حبیب جباری» بود. او که معاون امور برنامهريزی، نظارت و آمايش سرزمين سازمان برنامهوبودجه كشور است، نقش جامعهشناسی در تحلیل، تبیین و مدیریت مخاطرات طبیعی را مورد بررسی قرار داد. او سیل را مخاطرهای فراموششده عنوان کرد که دلیل آن انقطاع تاریخی است که به جنس این رویداد برمیگردد. و البته مدیریت مخاطرات تدریجی و ناگهانی تفاوت عمده دارد زیرا تلفات سیل کمتر ولی پیامدهای آن بیشتر است. او ویژگی ایرانی مدیریت مخاطرات طبیعی را شامل علمپذیری/ علمگریزی، جامعه یادگیرنده/ جامعه فراموشنده، اعتماد نهادی/ بیاعتمادی، سیاستگذاری/ سیاستزدگی و مدیریت یکپارچه/ مدیریت گسسته تلقی کرد که باید اصلاح شود و بهسوی مدیریت صحیح مخاطرات طبیعی پیش رود.
منبع : شرق
دیدگاه تان را بنویسید