ارسال به دیگران پرینت

ميزان موفقيت دولت ها در آموزش و علم و فناورى چقدر بوده است؟

ساختار آموزشی نوین و امروزی ایران در سده ۱۴ هجری خورشیدی شکل گرفته‌است. از اوایل حکومت پهلوی شکل گیری سازمان آموزشی ایران در سطح مدرسه (۵ تا ۱۸ سالگی) به صورت کنونی آغاز شد و تغییرات بسیاری را تا به امروز به خود دیده است.

ميزان موفقيت دولت ها در آموزش و علم و فناورى چقدر بوده است؟

۵۵آنلاین :

پريسا اميدى

دانشجوى علوم سياسى

ساختار آموزشی نوین و امروزی ایران در سده ۱۴ هجری خورشیدی شکل گرفته‌است. از اوایل حکومت پهلوی شکل گیری سازمان آموزشی ایران در سطح مدرسه (۵ تا ۱۸ سالگی) به صورت کنونی آغاز شد و تغییرات بسیاری را تا به امروز به خود دیده است.

در سال ۱۳۰۰، شورای عالی معارف به وجود آمد و امور فنی آموزشگاه‌ها از آن پس به تصویب آن شورا رسید. در سال ۱۳۰۶ وزارت معارف برای مدارس خارجی حدودی تعیین کرد و در سال ۱۳۱۹ مدارس آمریکایی و انگلیسی برچیده شد، ولی مدارس فرانسوی تا سوم شهریور ۱۳۲۰ باقی ماند. از اول فروردین ۱۳۱۲ تمام دبستان‌های دولتی که تا آن زمان ماهیانه کمی از دانش آموزان می‌گرفتند، رایگان اعلام شدند و برای پرورش آموزگار در اسفند ۱۳۱۲ قانون تربیت معلم وضع شد.

در سال ۱۳۱۷ در سازمان و برنامه دبیرستان‌ها تغییراتی داده شد که سبب سنگینی دستور تحصیلات و رعایت نکردن ذوق شاگرد شد و مواد درسی منظور گردید که در زندگی مورد نیاز نبود. دوره آموزش متوسطه که تا آن زمان دو دوره سه ساله بود و دوره دوم دارای چند رشته بود و دانش آموز در انتخاب آن‌ها آزادی داشت به سه دوره تبدیل شد:

۱. دوره اول سه ساله

۲. دوره دوم دو ساله که دنباله دوره اول و اجباری بود

۳. دوره آخر یک ساله که به سه رشته ادبی، ریاضی و طبیعی تقسیم می‌شد. همچنین در برنامه دانشسرای عالی، حق اختیاری که دانشجویان از سال ۱۳۱۳ در انتخاب شهادتنامه‌های گوناگون داشتند سلب شد و به‌طور کلی آموزش و پرورش، مقتدر و متمرکز شد و چون دولت مقتدر بود تذکرات را نمی‌پذیرفت. اما در مقابل این تغییرات نامطلوب همان سال یک دوره کامل کتب درسی برای دبیرستان‌ها تألیف شد.

در سال ۱۳۱۳ محل تحصیل دورهٔ ابتدایی را «دبستان» و مدرس این دوره را «معلم» و محل تحصیل دوره متوسطه را «دبیرستان» و مدرس این دوره را «دبیر» نامیدند. در سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران تأسیس شد. در سال ۱۳۱۴ فرهنگستان ایران برای حفظ و ارتقای زبان فارسی به وجود آمد و به وضع واژه‌های فارسی و جایگزین در برابر واژه‌های بیگانه پرداخت.

در سال ۱۳۰۴ (آغاز سلطنت رضا شاه) در کشور ۱۰۹ هزار دانش آموز با ۶ هزار معلم وجود داشت و در سال ۱۳۲۰ (پایان سلطنت رضا شاه) ۵۳۶ هزار دانش آموز و ۱۴ هزار معلم وجود داشت. از سال ۱۳۲۶ تأسیس مدارس و آموزشگاه‌های فنی و حرفه‌ای آغاز شد. در سال ۱۳۴۱ مقرر شد که هرساله عده‌ای از مشمولین نظام وظیفه دارای مدرک دیپلم به کار آموزش در روستاها مشغول شوند.

هم اکنون امور آموزش و پرورش کشور توسط وزارتخانه‌ها و سازمان‌های زیر انجام می‌گیرد :

۱) آموزش و پرورش عمومی (پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی تحصیلی، متوسطه و پیش دانشگاهی) با وزارت آموزش و پرورش.

۲) آموزش عالی در رشته‌های غیر از پزشکی با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.

۳) آموزش عالی در رشته‌های پزشکی با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.

۴) آموزش عالی در تمام رشته‌ها به صورت غیرانتفاعی توسط دانشگاه آزاد اسلامی.

۵) آموزش و پرورش عالی دینی توسط حوزه‌های علمیه.

۶) آموزش و پرورش نظامی به وسیله نیروهای مسلح و دانشگاه‌های نظامی.

۷) آموزش مدیران و برخی از کارشناسان و کارکنان با مراکز مدیریت دولتی (سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور)

۸) آموزش‌های اختصاصی توسط مراکز آموزشی وابسته به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلف.

۹) آموزش و پرورش در رشته‌های هنری توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

بعد از بحث آموزش عمومى به درجه بالاتر يعنى آموزش عالى ميپردازيم.

در دورهٔ ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت. اما هنوز هم آموزش به گروهی خاص محدود می‌شد. در این دوران مهم‌ترین مرکز علمی و آموزشی دوران باستان، دانشگاه گندی‌شاپور، در شهر گندی‌شاپور به وجود آمد. این شهر را شاپور ساسانی بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام‌آباد بود. در دانشگاه گندی شاپور دانشمندان ایرانی در کنار دانشمندان هندی، یونانی و رومی به فعالیت علمی و بحث و گفتگو مشغول بودند. وقتی مدرسهٔ آتن در سال ۵۲۹ میلادی بسته شد، بسیاری از دانشمندان یونانی به گندی شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشیروان بیمارستانی در این شهر ساخته شد و آموزش طب ایرانی، یونانی و هندی رونق گرفت.

سال ۴۵۹ هجری قمری در تاریخ آموزش و پرورش اسلامی، فصل برجسته‌ای به‌شمار می‌آید. در این سال نخستین مدرسه از رشته مدرسه‌هایی که خواجه نظام الملک، وزیر بزرگ سلجوقیان، ساخته بود در بغداد گشایش یافت. این مدرسه‌ها در جهان اسلام پراکنده شدند؛ تا آنجا که شهرها و روستاهای کوچک را همگام با مدرسه‌های بزرگ در مراکز استان‌ها، دربرگرفت. پیش از برپایی این مدارس حلقه‌های آموزش در یک جا جمع نمی‌شدند، بلکه در جاهای گوناگون مانند مسجد، بیوت علما و … تشکیل می‌شدند. همین که مدارس پراکنده شدند و فرصت‌ها و امکانات گسترده‌تری برای دانشجویان به سوی این مدرسه‌ها گسیل شدند. از این رو کمتر به دیگر جاها، که پیشتر پررونق بود ولی همچنان سرشت خود را نگه داشتند و با کمی و کاستی گرایش دانشجویان به گونه‌ای تقلیدی همچنان به کار می‌پرداختند، روی می‌آوردند. در واقع روزگار پیش از ۴۵۹ ه‍. ق؛ و پس از آن، عموماً با جایگاه‌های گوناگون آموزش و تدریس، همپا و همراه است.

▪ جایگاه‌های آموزش پیش از بنیاد مدارس، بدین قرار بودند:

ـ مکتب برای آموختن، خواندن و نوشتن

ـ مکتب برای آموزش قرآن و مسایل ابتدایی

ـ آموزش ابتدایی در کاخ‌ها

ـ کتاب فروشی‌ها

ـ خانه‌های دانشمندان

ـ تالارهای ادبی

ـ بیابان (بادیه)

ـ مسجد

همه این‌ها مردم را به فراگیری خواندن و نوشتن واداشت. این گرایش به هنگام شکوفایی اسلام آغاز شد و گذشت زمان انگیزه‌ای برای بهتر شدن این هنر و حتی نوآوری در آن بود. گرچه در آغاز اسلام تعداد مسلمانانی که خواندن و نوشتن می‌دانستند کم بود، ولی همه یا بیشتر آنان را پیامبر اسلام برای نوشتن نزد خود به کار می‌گرفت. از همین‌جا بود که این اندیشه پیدا شد تا (ذمیان، نامسلمانان اهل کتاب) به کسانی که می‌خواستند خواندن و نوشتن یاد بگیرند، آن را بیاموزند. در پیکار بدر بسیاری از مردم مکه به اسارت گرفته شدند، پیامبر اسلام کسانی را که می‌توانستند خواندن و نوشتن بیاموزند، در برابر آموختن آزاد می‌کرد. این خدمت فدیه آزادی نا مسلمانان بود و بر این پایه یاد دادن از سوی آنان به چهره یک عرف رایج درآمد.

آموزش عالی در ایران به فرم نوین و آکادمیک سابقه یکصد ساله، و به صورت جامع بدوران نظامیه و حتی ساسانی باز می‌گردد.

«وزارت علوم» ایران نخستین بار در سال ۱۲۳۴ هجری شمسی تأسیس شد، و علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه از سوی ناصرالدین شاه قاجار به سمت وزیری برگزیده شد.

تاریخ آموزش عالی در دوره نوین عموماً با تأسیس دارالفنون آغاز می‌گردد. با اینحال پیش از آن هم فعالیت‌های متعددی برای کسب علوم و تخصص از خارج از کشور وجود داشت. بطور نمونه عباس میرزا بود که اول بار تعدادی دانشجوی بورسیه را جهت تحصیلات به فرنگ اعزام داشت.در سال ۱۸۱۱ بود که ایران نخستین دانشجوی خود را به خارج از کشور اعزام داشت. این رقم در سال ۱۹۳۰ میلادی فراتر از ۱۵۰۰ دانشجو بود.

طولی نکشید که مدارس و موسسات برجسته آموزش عالی دیگر نیز همراه دارالفنون مشغول به کار گردیدند. از این جمله می‌توان مدرسه نظام (تأسیس ۱۲۶۴) را نام برد که با بودجه‌ای معادل ۱۰۰۰۰-۱۲۰۰۰ تومان تأسیس گردید؛ و نیز می‌توان از مدرسه علوم سیاسی (تأسیس ۱۲۷۸) را نام برد که زیر نظر وزارت امور خارجه وقت اداره می‌گشت.

در سال ۱۳۱۱ بود که کالج آمریکایی‌ها (که چند سال بعد بدستور رضاخان به دبیرستان البرز تغییر نام و تغییر سطح پیدا کرد) بتوسط دانشگاه ایالتی نیویورک رسماً پروانه تأیید (charter) یافت.از کسانی که در توسعه و پیشرفت این مؤسسه پیش دانشگاهی زحمات فراوانی کشیدند دکتر ساموئل مارتین جردن آمریکایی بود که برخی وی را «پدر آموزش نوین ایران» خوانده‌اند.خیابان جردن تهران نیز (بلوار آفریقای فعلی) به افتخار همین شخص نام‌گذاری گردید.

زنان ایرانی نخستین بار در سال ۱۳۱۶ در سیستم دانشگاهی ایران پذیرش شدند.

فکر تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۰۵ خورشیدی توسط دکتر سنک نماینده مجلس در مذاکراتی با سید محمد تدین پدیدار شد.

در سال ۱۳۱۰ خورشیدی وزیر دربار وقت، عبدالحسین تیمورتاش، از طرف رضا شاه، دکتر عیسی صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا به ایالات متحده آمریکا سفر کرده و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تأسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم نماید.طرح دکتر صدیق مورد قبول کفالت وزارت معارف وقت، علی‌اصغر حکمت، قرار گرفت و سر انجام با پیگیری ایشان، دکتر علی‌اصغر حکمت، دکتر محمود حسابی و دیگران، دانشگاه تهران در هشتم خرداد ماه ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

این مؤسسه با ادغام کردن دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، مدرسه طب،مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی،مدرسه فلاحت مظفری (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط کمال الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر تهران در پردیسی در جنوب پارک لاله فعلی تهران دایر گشت.این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمان‌های دانشگاه تهران مهندسین فرانسوی بودند.

دانشکده مخابرات در سال ۱۳۰۷ هجری یعنی بیشتر از ۹۰ سال پیش در محل فعلی دانشکده مهندسی برق دانشگاه خواجه نصیر در کنار ساختمان‌های وزارت پست تلگراف و تلفن تأسیس شده و در سال ۱۳۱۸ هجری اساس‌نامه آن به تصویب مجلس شورای ملی وقت رسیده‌است.

این دانشکده بنابر قدمت آن قدیمی‌ترین مرکز آموزش دانشگاهی ایران می‌باشد، اما پس از شروع انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها بنا به تصمیم مدیران وقت وزارت پست و تلگراف و تلفن این دانشگاه در سال ۱۳۵۹ منحل و هسته تشکیل دهنده دانشگاه خواجه نصیر توسی را به وجود آورد، اما بعد از گذشت حدود ۱۰ سال یعنی در سال ۱۳۶۹ جرقه‌های تأسیس مجدد دانشکده در وزارت پست و تلگراف و تلفن زده شد، اما در مدت این ده سال نیز دانشکده در قالب مرکز آموزش مخابرات ایران فعال بود و تعداد زیادی از کارکنان مجموعه وزارت ارتباطات و شرکت‌های زیرمجموعه در آن به تحصیل در رشته‌های دانشگاهی پرداختند.

سرانجام دانشکده مخابرات و علوم فضایی با تلاش‌های پروفسور ناصر عنایتی راد و مهندس غرضی وزیر وقت پست تلگراف و تلفن بر اساس مجوز شورای گسترش وزارت فرهنگ و آموزش عالی مجدداً در سال ۱۳۷۲ باز تأسیس شد. این دانشکده در سال ۱۳۷۴ به دانشکده علمی کاربردی مخابرات و ۱۳۷۵ به دانشکده علمی کاربردی پست و مخابرات ایران تغییر نام داد.

پس از جنگ جهانی دوم رفته رفته محمدرضا شاه پهلوی تصمیم به تغییر الگوی موسسات آموزش عالی ایران از سیستم دانشگاهی فرانسه به سیستم‌های آمریکایی گرفت. از اینرو بود که از اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی سعی در جلب همکاری دانشگاه‌های آمریکایی نمود. در این میان، به‌دنبال دعوت محمدرضا پهلوی از رئیس دانشگاه پنسیلوانیا به ایران، پس از مذاکراتی چند، دانشگاه شیراز مستقیماً تحت نظر و مدیریت این دانشگاه صاحب‌نام آمریکایی قرار گرفت تا جاییکه روابط علمی و فرهنگی بین این دو دانشگاه از مستحکم‌ترین روابط علمی فرهنگی میان ایران و آمریکا گردید و تا روزهای آخر حکومت شاه ادامه داشت.تدوین بسیاری از دروس، طراحی و توسعه پردیس‌های دانشگاه، تربیت اساتید، و بنیانگذاری بسیاری از موسسات تحقیقاتی دانشگاه پهلوی همه و همه در اختیار این دانشگاه آیوی لیگ قرار گرفتند.

از نمونه‌های بارز دیگر «دانشگاه صنعتی آریامهر در تهران» (دانشگاه صنعتی شریف فعلی) و «دانشگاه صنعتی آریامهر اصفهان» (دانشگاه صنعتی اصفهان فعلی) بودند که مستقیماً بر اساس الگوی دانشگاه‌ام آی تی در آمریکا الگوبرداری گردیدند.دانشگاه فردوسی مشهد نیز از نظر علمی و آکادمیک زیر نظر دانشگاه جرجتاون قرار داشت.همچنین دانشگاه بوعلی سینا در همدان نیز به کمک فرانسویان، و دانشگاه گیلان زیر نظر مقامات آلمانی تأسیس شدند.

در جمع، دست کم ۵۹ دانشگاه آمریکایی در توسعه و تأسیس آموزش عالی در ایران نقش و فعالیت داشتند.

انقلاب فرهنگی ایران، به مجموعه‌ای از رویدادهای مرتبط با نظام آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران (به ویژه سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ خورشیدی) گفته می‌شود که با هدف پاک‌سازی استادان و دانشجویانی که از دید حکومت جمهوری اسلامی ایران، «غرب‌زده» به‌شمار می‌رفتند.

در سال هاى اخير بحث آموزش به دليل اهميت و گستردگى،انرژى زيادى را خواهان بوده و دولت طرح ها و تصميمات بزرگ و متنوعى را گرفته از جمله:تغيير نظام آموزشى به ٤_٣_٥؛تاسيس مدارس تيزهوشان،هيئت امنايى،نمونه دولتى و غير انتفاعى كه زير نظر وزارت آموزش و پرورش هستند؛تاسيس دانشگاه آزاد اسلامى كه به صورت مستقل اداره ميشود و دانشگاه هاى پيام نور و غير انتفاعى كه زير نظر وزارت علوم هستند و ...

حال سوال اين است كه در سند ششم توسعه چه اهدافى براى بحث آموزش،علم و فناورى در نظر گرفته شده است؟

وزارت آموزش و پرورش موظف است زير نظر دولت به مواد و اصول پيش بينى شده در سند توجه داشته باشد.

بحث مربوط به آموزش دبيران كه در سال هاى اخير دانشگاه فرهنگيان مسئول تربيت آنها بوده است بسيار مهم بوده است.بحث رتبه بندى دبيران از سرى بحث هايى است كه براى بهبود عملكرد دبيران پيش بينى شده است.

پرداختى دبيران هم بايد اصولى انجام شود تا تمركز كافى در اين مقوله مهم وجود داشته باشد كه در سال هاى اخير تلاش هاى خوبى صورت گرفته است.

جذب هيئت علمى هم بايد به طورى انجام شود كه چهره هاى جوان و مستعد توان و اجازه فعاليت داشته باشند و از سواد و دانش آنها نهايت استفاده شود.

ساخت مدرسه با امكانات و شرايط مناسب در تمامى نقاط كشور جزء اساسى ترين اين اهداف است كه اين مهم با همكارى خيرين و دولت امكانپذير خواهد شد و دولت سعى در تنظيم قوانين و نكات تشويقى براى خيرين مدرسه ساز دارد.

جذب فرد داراى تحصيلات عالى از مهم ترين بخش هاى اين بحث است كه با توجه به نرخ بيكارى موجود مشخص است كه به درستى انجام نميشود و بين تعداد افراد فارغ التحصيل و افراد داراى شغل تناسبى وجود ندارد كه اين مشكلات عديده اى را در پى دارند از جمله:بالا رفتن سن ازدواج،افزايش شغل هاى كاذب و ...

دولت بايد بين دانشجويان ورودى و شغل هايى كه ايجاد ميكند تناسب ايجاد كند و مهم تر اينكه سعى در شكستن اين فرض داشته باشد كه همه بايد تحصيلات آكادميك داشته باشند زيرا داشتن افراد متخصص و با استعداد در رشته هاى هنرى و فنى براى كشور مهم و حائز اهميت است.

شركت هاى دانش بنيان و توليد كننده ى علم و فناورى در رابطه مستقيم با افراد تحصيلكرده هستند و هم توان علمى و سياسى دولت را بسيار ارتقا ميبخشند و هم از لحاظ توليد شغل نقش مهمى را ايفا ميكنند؛لازم است دولت با اختصاص وام هاى بدون بازگشت و حمايت هاى سياسى در پيشرفت هرچه بيشتر آنها تلاش كند.

در پايان لازم به ذكر است كه هر نسل زير نظر دولت و با آموزش دولت تربيت و بزرگ ميشود و دولت در قبال آينده افراد كاملا مسئول است و اگر هم تمامى مواد و نكات موجود در سند هم رعايت شوند باز هم راه بسيار درازى براى رسيدن به استاندارد وجود دارد.

در مطلب بعدى به اصل سيزدهم سند پرداخته ميشود.

منبع : 55 آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه