|
کد‌خبر: 333390

گم‌گشت راهِ مقصود

پزشکیان در نقش منتقد؛ دولت بدون راه‌حل در برابر ناترازی‌ها و بحران‌ها

از سخنان و جلسات آقای پزشکیان در هفته‌های اخیر دقیقاً استنباط می‌کنیم که با وضعیت کنونی هیچ کدام از مسایل مهم کشور حل نخواهد شد.

از سخنان و جلسات آقای پزشکیان در هفته‌های اخیر دقیقاً استنباط می‌کنیم که با وضعیت کنونی هیچ کدام از مسایل مهم کشور حل نخواهد شد. به طور طبیعی باید نتیجه بگیریم که این مسایل بدتر می‌شود که بهتر نمی‌شود. بعید است که آقای پزشکیان متوجه معنای ضمنی این سخنان خود نباشند. به نظرم درست می‌گویند. بنده نیز بارها گفته‌ام مسایل ایران راه‌حل‌های فنی و جزیی و موردی ندارد. با وجود و غلبه رویکردهای گذشته هیچ مسأله‌ای حل نخواهد شد. 

جالب است که آقای پزشکیان در آخرین گفتگوی خود مجبور شد بگوید؛ از همان ابتدا که آمد، ناترازی‌ها روی هم لبریز شده بود. نکات دیگر اظهارات اخیر وی به صورت خلاصه چنین است که؛ به علت نداشتن کار درخواست کاهش زمان کاری کارمندان را به ۴ ساعت داده است! "کشور گیر آب، خاک، سوخت و گاز افتاده، همه جا گیر هستیم، در حالی که روی گنج خوابیدیم." "اصفهان دچار فرونشست شده تهران و اطراف آن بدتر." "به کجا می‌خواهیم برویم؟" "عامل تورم ما هستیم، بنشینیم در خانه و از کارهای خود توبه کنیم!" "پول نداریم و در ادارات ولخرجی می‌کنیم، به مجلس گفتیم کمک کنند تا ادارات را کوچک کنیم." "هر که بهتر می‌تواند مشکل آب، کشاورزی یا ناترازی‌ها را حل کند، این گوی و این میدان." "کشور به سمت تغییرات وحشتناک اقلیمی می‌رود." "باران کمتر می‌بارد و تبخیر بیش‌تر می‌شود. ۱٫۵ درجه بیش از دوره‌های قبلی ایران گرم‌تر شده است." هنگامی که سیاهه‌ای از این سخنان بدون هیچ راه‌حلی ارایه می‌شود، نتیجه روشن است. یعنی دولت هم در موضع انتقادی مثل مردم و احزاب و روزنامه‌نگاران و... است. فقط، معلوم نیست مخاطب این نقدها کیست. به علاوه آقای پزشکیان باید به این پرسش‌ها پاسخ دهند که علت این وضع چیست؟ آیا در یک سال گذشته این شاخص‌ها بهبود یافته‌اند یا بدتر شده‌اند؟ و با ادامه این وضع به کجا خواهیم رسید؟

اگر از من بپرسند، پاسخم این است که اگر رقیب شما می‌آمد قطعاً وضع فاجعه‌باری بود ولی با آمدن شما نیز هیچ کدام از ناترازی‌ها کمتر نشده است. ادامه این وضع نیز غیر ممکن است و به زودی اغلب شاخص‌ها غیر قابل تحمل خواهند شد. علت رسیدن به اینجا نیز چند عامل به هم پیوسته رویکردی، سیاست‌گذاری، کارگزاری و نظارتی است. مشکل اصلی نیز رویکردی است. هم در حوزه سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی. به تبع آن سیاست‌گذاری درست نیز انجام نمی‌شود و مهم‌تر اینکه کارگزاران شایسته جذب نمی‌شوند یا حاضر به حضور در پیشبرد برنامه‌ها نمی‌شوند و بالاخره نهادهای نظارتی رسمی و غیر رسمی فاقد کارآیی و اثرگذاری هستند.مشکل رویکردی در سیاست داخلی چسبندگی به برنامه یک‌دست‌سازی و انحصار قدرت نزد یک اقلیت است که شما به خوبی در انتخابات به خطرات آن اشاره داشتید، راه‌حل نیز بازگشت به مردم است. سیاست انحصاری که هدف آن بردن مردم به نقطه‌ای دست نیافتنی است که آن جمع اندک مطلوب می‌پندارند، در حالی که هدف حکومت چیز دیگری باید باشد. 

سیاست‌گذاری‌ها نیز بر اساس این رویکرد نادرست انجام می‌شد و اغلب هم غیر علمی و فاقد مبانی منطقی بود؛ و در نهایت نیز برای اجرای این سیاست‌های نادرست نیروهایی به کار گرفته می‌شدند که متناسب با این رویکردها بودند، و قانون انتصابات حکومتی دقیقاً برای همین منظور تصویب شده بود. در وجه نظارتی نیز فقدان اثرگذاری رسانه‌ها بویژه صدا و سیما و نهاد های مدنی در جهت بهبود امور کاملاً مشهود است.

مشکل رویکردی در سیاست خارجی روشن‌تر است. نپذیرفتن نظام بین‌الملل و تقابل با آن مسأله اصلی است. به طور قطع نظام بین‌الملل موجود غیر عادلانه است، گرچه هیچگاه نظام بین‌الملل عادلانه نداشته‌ایم و نخواهیم داشت ولی بر فرض که بتوان نظام عادلانه‌ای طراحی کرد؛ کو قدرت اجرایی کردن آن و این نه در حد و توان ماست و نه حتی آنچه که دنبالش هستیم لزوماً عادلانه است. بنابراین هزینه‌ای را صرف می‌کنیم که هیچ دستاوردی و سودی جز زیان محض ندارد.آقای پزشکیان هر دو مسأله را به خوبی می‌داند، ولی به جای آنکه در مسیر حل این مسائل حرکت کنند، می‌خواهند مجبورش کنند که نقش جزیی از این فرآیند را ایفا کند، ولی چون صداقت دارد و نمی‌خواهد در این نقش بازی کند عملا و بر خلاف مسئولین قبلی قصد پوشاندن حقیقت را ندارد سخنانش انتقادی است و مشکلات را مطرح می‌کند، بدون اینکه راه‌حلی برای آن ارایه دهد و از آن مهم‌تر، بدون اینکه راه‌حل واقعی را بپذیرد یا حتی توجه کند. 

وظیفه اصلی ایشان جلسه گذاشتن با کارشناسان حوزه آب نیست. حتی جلسه کارشناسی با مدیران وزارت بهداشت و درمان هم وظیفه‌اش نیست. ایشان امروز دکتر پزشکیان جراح قلب نیست. او رییس جمهور است که نباید در امور کارشناسی حتی وزارت بهداشت که حوزه تخصصی و حرفه‌ای اوست دخالت کند. او باید زمینه‌های سیاسی و مدیریتی کلان برای بهبود امور را فراهم کند. هر روز ادامه این وضع، ایران را در بحران عمیق‌تری فرو می‌برد. ایران نیازمند سیاست‌مدارانی راهگشا است و نه کارشناسان و منتقدانی نق‌زن.آقای پزشکیان در پاسخ به مجری صداوسیمای استانی که می‌گوید صداوسیما در کنار قوای سه‌گانه قرار دارد، با طعنه می‌گوید که: "اینجا شاید ولی در مملکت گاها" مگر می‌شود کشور با چنین وضع و تعارضی اداره شود؟ شما باید ابتدا این را حل کنید. این که نمی‌شود تیغه را به کسی داد و دسته را به دیگری. هیچکدام نمی‌توانند چیزی را بُبّرَند. 

این پاسخ آقای پزشکیان یعنی ایده درست وفاق را آنگونه که شایسته است پیگیری و اجرایی نکرده‌اند. او نمی‌تواند با مجلسی که با رویکرد یک‌دست‌سازی تشکیل شده و نمایندگان تهران آن اغلب ۳ درصدی، و فاقد پایگاه ارزشمند اجتماعی و سیاسی هستند مسائل کشور را کند. رویکرد و راهبرد جدیدی که آقای پزشکیان را تأیید صلاحیت کرد و آورد و ما هم از آن حمایت کردیم باید به تبعات آن آوردن ملتزم باشد، و الا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل بدیهی است که الزام در شی‌ء مستلزم پذیرش لوازم آن نیز هست. بدون حل این مسأله ممکن نیست مسائل کشور حتی مساله ساختگی مثل موتورسواری زنان! هم حل شود.

نوشته ای از عباس عبدی

source: ۵۵آنلاین