ارسال به دیگران پرینت

کنشگر مرزی و ظرفیت‌هایش برای تغییر

مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه و نظریه‌پرداز، در جلسه‌ای که برای نقد و بررسی آرا و تفکرات او درباره توسعه ایران برگزار شده بود، در پاسخ به اینکه آیا از اندیشه‌های او راهکار عملی برای توسعه ایران به دست می‌آید، گفت: من معتقد به نظریه ارجاع مستقیم هستم و باید به مسائل کشور غیر انتزاعی نگاه کرد. حدود دو قرن است که در ایران تغییر شروع‌ شده و ما با یک رنسانس ناتمام در ایران مواجهیم که همچنان هم ادامه دارد. در حوزه عمومی گفت‌وگوهایی صورت گرفته و عمل اجتماعی در حال انجام است و مردم می‌توانند فارغ از تحلیل‌ها، فلسفه‌ها، دیدگاه‌ها و نظریات مختلف، از دل این عینیت‌های موجود در جامعه موضوع و مسیر توسعه خودشان را در پیش بگیرند.

کنشگر مرزی و ظرفیت‌هایش برای تغییر

۵۵آنلاین :

بهمن احمدی‌امویی

به گفته او: «برای بررسی تحولات جامعه و رسیدن به راهکارهایی برای حل مسائل و مشکلاتش نباید گرفتار تقدیرگرایی و تحلیل‌های محض تاریخی شویم. جامعه در حال تغییر است و منتظر نمی‌ماند که آیا این تحلیل‌های فلسفی می‌توانند برای او زیست اخلاقی را در پی داشته باشند یا خیر. جامعه ایران در حال تجربه خود است و مانند همه جوامع دیگر گرفتاری‌های فکری و عدم شناخت‌هایی دارد و در حال تجربه‌کردن آنهاست. با انتزاع نمی‌توان در جهان زندگی کرد و لحظه حال و آینده ایران را توضیح داد». دومین دور گفت‌وگوهای توسعه که برای بررسی اندیشه‌های نظریه‌پردازان ایرانی و با هدف چرایی و چگونگی توسعه در ایران و با دبیری محسن رنانی در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت‌مدرس برگزار شد، به‌ نقد نظرات مقصود فراستخواه اختصاص داشت. منتقدان او در دو جلسه ضمن شنیدن نظرات او، نقدهای خود را از زوایای مختلف به او وارد کردند. سعید مدنی که از زاویه اجتماعی او را نقد می‌کرد، با تأیید اینکه مسائل اجتماعی ایران به حدی سریع شده که برای تحلیل و جهت‌دهی آنها از فلسفه کاری برنمی‌آید و باید به دنبال حوزه‌های اقتصادی- اجتماعی برای یافتن راهکار بود، گفت: در جاهایی رویکرد جماعت‌گرایی در نظرات آقای فراستخواه پررنگ است و راهکارهایی مانند رویکرد مشارکتی، توجه به فرایند توسعه از پایین و جماعت‌محوری و دموکراتیزاسیون در حوزه سیاسی را مطرح می‌کند و گاه از جماعت‌گرایی فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند بین دیدگاه‌ها و نظرات حرکت کند. برای همین گاه نقش دولت را بزرگ می‌داند و زمانی مشارکت مردم را زیاد. فراستخواه در پاسخ گفت: حقیقت در میانه است و در یک منطقه خاکستری بهتر می‌توان حقیقت را جست‌وجو کرد. ضمن اینکه جماعت‌گرایی را قبول دارم، خودم را اسیر و ماندگار در قواعد و محدودیت‌های آن نمی‌بینم. با حرکت در داده‌ها، شواهد و بررسی تجربه‌ها بهتر می‌توان جامعه ایران را توضیح داد.مسعود پدرام، دیگر منتقد این نشست، نیز بر این باور بود که جنس کار فراستخواه به‌گونه‌ای است که به‌راحتی راهکاری از آن استخراج نمی‌شود و امکان ارائه یک نظریه منسجم و فراگیر را ندارد. نتیجه‌ای که اسدالله مرادی، استاد دانشگاه و دیگر منتقد این نشست، به آن رسیده بود. به گفته مرادی؛ درک بحث و اختلافات موجود سخت است و به نظر می‌رسد خروجی‌های لازم را برای جامعه ندارد. بحث‌ها انتزاعی است و تا وقتی یک نظریه‌پرداز توسعه به مسائل اساسی جامعه ایران نپردازد، رسیدن به راهکار را هم دشوار می‌کند. او در توضیح مسائل اساسی جامعه ایران می‌گوید: حدود هزار سال است که نگاه اشعری در تمدن اسلامی گسترش ‌یافته و باید در نظریه‌های توسعه به آن پرداخت و جای آن را مشخص کرد. همچنین گسترش تفکر نقلی در شیعه در ٤٠٠ سال گذشته و گرایش عمده به فلسفه عرفان ملاصدرا مسائلی را در جامعه ایران شکل داده که بدون پاسخ‌دادن به آنها نمی‌توان نظریه توسعه همه‌جانبه را ارائه داد. بنا بر نظرات اسدالله مرادی، در ١٧٠ سال گذشته اتفاقاتی مانند توسعه آمرانه و اقتدارگرا، اقتصاد نفتی، ایجاد اسرائیل، موضوع شیعه و سنی و ایجاد جمهوری اسلامی توسعه را در ایران غامض‌تر و پیچیده‌تر کرده و باید برای همه اینها جواب و توضیح لازم داشت. برای همین توسعه و بحث‌های مربوط به آن باید به سمت کمیت و ریاضیات برود و کمتر جدلی و مبهم‌گویی باشد. فراستخواه در پاسخ به این نقدها، به خردگریزی جامعه ایران اشاره می‌کند و معتقد است که جامعه ایران دچار تنبلی فکری و مشیت‌گرایی شده است؛ یا رفتارهای توده‌ای از خود بروز می‌دهد یا همه به فکر خودشان هستند و اتمیزه‌شده است؛ رفتارهایی که کاملا مخرب است. در بسیاری از لحظه‌های تاریخی، جامعه ایران خودستیز بوده و با خودش درگیر است. برای همین است که منافع خود را به‌طور مدام از بین می‌برد. جامعه باید سازماندهی درون‌زا داشته باشد. یکی از محوری‌ترین بخش‌های راهکارهای مقصود فراستخواه برای توسعه، توجه به عاملیتی است که او از آن به نام «کنشگران مرزی» یاد می‌کند؛ کسانی که جای پایی در حاکمیت و دولت دارند، اما همراهی‌هایی هم با جامعه مدنی دارند. به عقیده او، شواهد بسیاری در تاریخ ایران وجود دارد که نشان‌دهنده نقش مهم و ظرفیت‌های بالای استفاده از کنشگران اجتماعی در رسیدن به خواسته‌های جماعت‌گرایی و جامعه مدنی است. ضمن اینکه باید توجه داشت که یک کنشگر مرزی، قهرمان نیست، بلکه مطلوبیت‌هایی دارد که در جهت منافع جامعه ایران است و کنشگران مرزی هوشمند، در ساختارهای ناکارآمد و غیرهوشمند فعال هستند. متن تفصیلی این نشست به‌زودی در روزنامه «شرق» منتشر می‌شود.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه