- من از اصرار روبیو و ویتکاف برای توقف کامل غنیسازی اورانیوم به شدت متعجبم. این یک خواسته غیرقابل قبول است که پنجره فرصت موجود را خواهد بست و احتمال باز شدن دوباره آن بسیار کم است.
- حتی اگر این فقط یک استراتژی مذاکره ای باشد و خط قرمز واقعی چیز دیگری باشد، باید این موضوع در پشت میز مذاکره حل و فصل شود نه در ملا عام. مذاکره کردن در فضای عمومی باعث موفقیت نمیشود. حتی در این صورت هم، زمان ارزشمند زیادی به دلیل ضربالاجل بازگشت تحریمها (اسنپبک) از دست خواهد رفت. روبیو فکر میکند فعال کردن اسنپبک فشار روی ایران را افزایش میدهد، ولی من بیشتر اوضاع را پیچیده میبینم.
- چین و روسیه مشروعیت اسنپبک را زیر سؤال خواهند برد و کارایی آن به مراتب کمتر از حد انتظار خواهد بود. تعداد کمی از کشورهای غیرغربی تحریمهای یکجانبه جدیدی وضع خواهند کرد.
- اگر مذاکرات برای تمدید ضربالاجل اسنپبک شروع شود، گفتوگوی دو جانبه آمریکا و ایران به مذاکرهای چندجانبه با حضور روسیه، چین، آلمان، فرانسه و بریتانیا تبدیل خواهد شد که بسیار پیچیدهتر، زمانبر و دشوارتر خواهد بود.
- اگر هدف این باشد که تهران را وادار کنند به طور موقت غنیسازی را متوقف کند، من استراتژی را زیر سوال میبرم؛ هم به خاطر بیفایده بودن چنین هدفی و هم به دلیل احتمال بسیار کم موفقیت آن.
- ایران هرگز با توقف کامل غنیسازی، حتی به صورت موقت، موافقت نکرده است. آنها میدانند که از سرگیری غنیسازی، حتی اگر توافق توسط آمریکا نقض شود، از نظر سیاسی هزینه بسیار سنگینی خواهد داشت. این به معنای واگذار کردن اصلیترین اهرم فشار خود در برابر وعدهای برای پاداشی در آینده است.
- ایران نه تنها اعتمادی به آمریکا ندارد، بلکه آنچه برای حماس رخ داد را هم دیده است. نتانیاهو پس از مرحله اول، آتشبس را شکست و بدون هیچ پیگردی از سوی آمریکا به خرابکاری در مراحل دوم و سوم ادامه داد. آزادی گروگانهای آمریکایی ظاهراً در مقابل وعده آمریکا برای فشار به نتانیاهو جهت آتشبس صورت گرفت، اما چنین چیزی عملاً رخ نداده است. نتانیاهو در حال راهاندازی حمله زمینی گستردهای به غزه است.
- پس این فرض که ایرانیها اهرم اصلی خود را رها کنند به این امید که آمریکا متقابلاً عمل کند، مستلزم اعتماد و اطمینانی است که به صراحت در ۴۵ سال گذشته وجود نداشته است. وعدههای رفع تحریمهای اولیه هم تصویر را به اندازه کافی تغییر نمیدهد.
- حتی اگر توقف موقت غنیسازی محقق شود که من به آن شک دارم، فایدهاش را درک نمیکنم – مگر اینکه این یک تله باشد. اگر تله نباشد، فقط یک توقف موقت است که ترامپ ممکن است به عنوان تقویت توافق به آن اشاره کند، اما صادقانه بگویم این مسئله کسی را در سیاستمداران و نخبگان آمریکا قانع نخواهد کرد، و برای کسانی خارج از آن حلقه هم بیشتر به اجتناب از جنگ و ایجاد فرصتهای اقتصادی و شغل اهمیت میدهند تا موضوع خاصی مثل غنیسازی.
- خلاصه اینکه هدف صفر غنیسازی دقیقاً خواسته بولتون و پومپئو بود، چون میدانستند که این منجر به جنگ خواهد شد. این موضوع همچنان امروز هم صادق است.
دیدگاه تان را بنویسید