ارسال به دیگران پرینت

اهمیت جامعه

تا همین اواخر نسخه تجویزی اقتصاددانان برای مناطقی که برای بقا مشکل داشتند یک جمله بی رحمانه بود : بگذارید بمیرند.

اهمیت جامعه

۵۵آنلاین :

تا همین اواخر نسخه تجویزی اقتصاددانان برای مناطقی که برای بقا مشکل داشتند یک جمله بی رحمانه بود : بگذارید بمیرند.

نشریه اکونومیست در سال 2013 استدلال میکرد که برخی شهرهای کوچک را نمیتوان حفظ کرد. در آن زمان حجم نامه هایی که از خوانندگان ناراضی به نشریه رسید از حد معمول فراتر رفت. اما پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات و کارزار خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا علم اقتصاد را تکان داد. اقتصاددانان برجسته از خود میپرسیدند در برابر نابرابری های جغرافیایی چه واکنش موثری میتوان نشان داد؟ به عنوان مثال بنجامین آستین، ادوارد گلاسر و لارنس سامررز از دانشگاه هاروارد در مقاله مشهور سال 2018 خود از اعطای یارانه اشتغال به مناطق محروم حمایت کردند. تجدید نظر در سیاستهای مکان محور اغلب موضوعی کسل کننده است که باید آن را تحمیل کرد با این هدف که مبادا افرادی که از نابرابری های منطقه ای رنج میبرند به دامن عوام گرایی کشیده شوند یا با اعتماد به مواد مخدر دست به خودکشی تدریجی بزنند. بی میلی و عدم توجه اقتصاددانان به این موضوع قابل درک است. تلاش برای کمک به مناطق بحران زده میتواند مانع مهاجرت مردم شود در حالی که در صورت عدم کمک رسانی آنها خود را به مناطق بهتر و آینده دار میرسانند اما راگوران راجان اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو و رئیس سابق بانک مرکزی هند این دیدگاه را کوته بینانه میداند. او در کتاب جدید جنجال برانگیز خود با عنوان ستون سوم : چگونه بازارها و دولتها جوامع را پشت سر میگذارند چنین استدلال میکند که گروههای اجتماعی نه تنها منبع اصطحکاک و مانع عملکرد اقتصاد جهانی نیستند بلکه بخشی جدایی ناپذیر از یک جامعه سالم به شمار میروند. آقای راجان به بازارها باور دارد اما اغلب شنونده اخبار ناخوشایند اقتصادی بوده است. در سال 2005 او در کنفرانس سالانه بانکداری مرکزی با طرح این پرسش که آیا نوآوری مالی جهانی را مکانی پرخطر ساخته است جو کنفرانس را ملتهب ساخت. راجان در کتابی که در سال 2010 منتشر کرد بیان میکند سیاستهایی مانند یارانه های مسکن که به بروز بحران مالی جهامی منجر شد در واقع واکنشهایی به گسلهای اقتصادی مانند نابرابری بودند. این گسلها هنوز وجود دارند و میتوانند آینده را خرد و نابود کنند. کتاب ستون سوم هم به همان روش از اقتصاددانان میخواهد تا نقطه کور را تشخیص دهند. مکانهایی که افراد در آنجا بزرگ میشوند، زندگی و کار میکنند لزوما مجموعه های فعالیتهای اقتصادی نیستند. آنها هویت افراد را تشکیل میدهند و افراد را به شبکه های واقعی انسانی پیوند میزنند. جوامع کوچک پناهگاهی برای افرادی هستند که ممکن است توسط بازار یا دولت چپاول شوند. نقش این جوامع از زمان دوران انقلاب صنعتی تاکنون تغییرات قابل ملاحظه ای داشته است اما همچنان بخش مهمی از زیرساختار اجتماعی هستند.

ممکن است اهمیت جوامع برای غیراقتصاددانان موضوعی پیش پا افتاده باشد اما این اهمیت در کنار دیگر جنبه های جهان بینی یک اقتصاددان قرار میگیرد. پیشرفت اقتصادی اغلب به معنای جایگزینی تمایلات شخصی و گروههای اجتماعی با تعاملات کارآمدتر اما غیرشخصی تر بوده است. هر چه احساس تعلق افراد به مکانی که در آن زندگی میکنند یا فرد و شرکتی که برای او کار میکنند کمتر باشد آنها ساده تر میتوانند در زمان بروز فشارهای بازار، افزایش بهره وری و کاهش آسیب ناشی از تخریب خلاقانه از جایی به جای دیگر منتقل شوند. در مقابل ، فعالیت اقتصادی مبتنی بر جوامع میتواند ناکارآمد باشد. پول قرض دادن به دوستان یا مراقبت از خویشاوندان مریض کارهای خوبی به نظر میرسد. اما بازارهای مالی بزرگتر و شفافتر منابع بیشتری را جذب و دسترسی بیشتری را به اعتبارات فراهم میکنند. همزمان وجود یک بازار برای امور مراقبتی و سلامت امکان پیدایش تخصص و تجارت در فعالیتهای تقویت کننده رفاه را ایجاد میکند. آقای راجان وجود اثرات منفی جوامع کاملا بسته را تایید میکند. کتاب او با تاریخ مختصری از دگردیسی جوامع، دولت و بازار در اروپا آغاز میشود. این دگردیسی در جهان فئودالی و تیول داری شروع شد. زمانی که روابط درون جواع تقریبا در تمام جنبه های زندگی حاکم بودند و حفظ نظم و ثبات به بهای رکود و سرکوب اقتصادی انجام میگرفت . اختلالات پدید آمده در آن جهان شرایط بلوغ دولت و پیشرفت اقتصادی را ایجاد کرد. هر چه روابط متقابل و درهم تنیدگی جهانی بیشتر شد دولتها و بازارها نقشهایی از بیمه در برابر مشقات تا تامین منابع سرمایه گذاری را بر عهده گرفتند. نقشهایی که تا قبل از آن صرفا توسط جوامع ایفا میشدند. جوامع امروزی هم هنوز میتوانند مداخله گر و کم تحمل باشند اما آنها پشتوانه، الهام و ستونی برای زندگی احساسی و معنوی مردم ارائه میدهند. علاوه بر این، جوامع محلی جاهایی هستند که در آن مفاهیم سیاست و اقتصاد جهانی نمود واقعی پیدا میکنند. شاید دولتهای توانمند و بازارهای پرعمق شکوفایی بشری و آزادی فردی بی سابقه ای ایجاد کنند اما آنها در معرض زیاده روی قرار دارند. اغلب این جوامع هستند که ناترازهای قدرت را اصلاح میکنند. آقای راجان به جنبشهای اجتماعی حاصل از اقدامات جوامع اشاره میکند که عامل گسترش تحصیلات پایه توسعه فرانشیز بوده اند.

با این حال نیم قرن گذشته دوران سختی برای ستون سوم بود. جهانی سازی و تحولات فناوری بسیاری از مکانها را از دستیابی به منابع اشتغال و ثروت محروم کرد. به نظر میرسد که سرنوشت مناطق از جاهای بسیار دور و توسط سازمانهای فراملی مانند اتحادیه اروپا یا بازارهای مالی بی ثبات جهانی تعیین میشود. تجارت و فناوری بسیاری از صنایع را در وضعیتی قرار داده است که در آن برنده همه چیز را صاحب میشود. فرصتها در شهرهای پرهزینه ابرستاره متمرکز شده اند که اعضای پراستعداد جوامع را جذب میکنند و فرصتی برای دیگران باقی نمیگذارند. آقای راجان عقیده دارد تضعیف این جوامع که معلول این رویه هاست جهان را آسیب پذیرتر میکند. ساکنان مایوس و سرخورده مکانهای محروم به طبقه حاکم اعتماد ندارند و در عوض در میان سیاستهای ناپسند رهبران عوام گرا به دنبال معنا و هویت میگردند.

پیدا کردن راه حلهای امیدبخش دشوار است اما آقای راجان چند توصیه منطقی ارائه میدهد. واگذاری اختیارات سیاستگذاری ممکن است روحیه جوامع را از نو زنده کند. همچنین دولتها باید حاکمیت مسئولیتپذیر را به اجرا گذارند و از اشکال مخرب و غیرضروری یکپارچگی اقتصادی از قبیل جهانی سازی مالی عجولانه بپرهیزند. اما نکته اصلی کتاب ستون سوم آن است که جوامع در حال مهم هستند. آن دسته از رهبران تجای و دولتی که در چند دهه گذشته از این موضوع غافل بوده اند ممکن است راهی نداشته باشند با جز آنکه خود را برای دیدن جوامعی سرخورده و خواهان تغییر آماده سازند.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه