ارسال به دیگران پرینت

مواضع مقتدرانه ايران جايگاه اروپا را بالا برد

مرتضی رفیعی: حسن روحانی شامگاه شنبه در تماس تلفنی با امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه، تلاش‌های پاریس را در راستای حفظ برجام مجدانه دانست و گفت: «سفر دکتر ظریف به فرانسه، برای افکار عمومی و سیاسی منطقه و جهان حائز اهمیت و قابل توجه بود. رویکرد اصلی جمهوری اسلامی ایران حفظ برجام بوده و همواره در این راستا تلاش می‌کند. اجرای کامل تعهدات طرفین در برجام و تامین امنیت کشتیرانی آزاد در همه آبراه‌ها از جمله خلیج فارس و تنگه هرمز، دو هدف اصلی ایران در مذاکرات کنونی است. اگر اروپا نتواند تعهدات خود را عملیاتی کند، ایران گام سوم در کاهش تعهدات برجامی را به اجرا خواهد رساند که البته این اقدام هم مانند دیگر مراحل اقدامی قابل بازگشت خواهد بود.» لذا به منظور بررسی این موضوع «آرمان ملی» گفت‌وگویی با مهدی ذاکریان استاد دانشگاه انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

مواضع مقتدرانه ايران جايگاه اروپا را بالا برد

۵۵آنلاین :

با توجه به تماس تلفني دکتر روحاني در شامگاه شنبه با امانوئل مکرون و تاکيد رئيس‌جمهور کشورمان بر اجراي کامل تعهدات طرفين در برجام و تامين امنيت کشتيراني آزاد، آيا مجموعه مذاکرات ميان تهران-پاريس مي‌تواند به کاهش تنش در منطقه منجر شود؟

ايران و فرانسه در حال تعامل و مذاکرات با يکديگر هستند. تهران بر اين نظر است که فرانسوي‌ها نقش بسيار موفق‌تري در مقايسه با ساير کشورها در مساله ايران و آمريکا مي‌توانند داشته باشند. ايران بر اين نظر است که فرانسه موتور محرکه اتحاديه اروپا بوده و معتقد است فرانسه در نظام بين‌الملل مي‌تواند نقش موثري را از خود نشان دهد در حالي که فرانسه از اين ظرفيت خود استفاده نکرد. ايران يک شانس بسيار بزرگي را در مقابل اتحاديه اروپا و فرانسه قرار داده تا اين نقش را در نظام بين‌الملل ايفا کند. مابه‌ازاي اين فرصتي که ايران به‌وجود آورده است، ميزان مشخصي از صادرات نفت نمي‌تواند باشد. توقعي که ايران دارد، توقع عمل به تعهدات ساير طرف‌هاي برجام به تعهداتشان برابر با قطعنامه 2231 است. بعيد است ادعاهاي رسانه‌هاي غربي بر مبناي چند‌ميليارد دلار آن هم در اينستکس در ازاي اجازه صادرات چندصدهزار بشکه نفت درست بوده باشد. سياست خارجي ايران مبتني بر استقلال است. اين موضعي است که فرانسوي‌ها بر آن آگاه هستند همچنين آمريکايي‌ها نيز به اين نتيجه رسيده‌اند که ايراني‌ها معامله‌گراني نيستند که در مذاکرات منافع ملي‌شان را به حراج بگذارند. ادعاي برخي رسانه‌هاي غربي مبني بر بسته پيشنهادي مورد مذاکره ميان تهران-پاريس دقيق و درست نيست. اگر هم مساله‌اي مطرح شده باشد صرفا بسته‌اي تشويقي است، نه توافقي. سياست‌هاي به صفر رساندن صادرات نفت ايران، رژيم چنج و ضعيف کردن ايران شکست خورده است. حتي ادعا مي‌شد با فشار اپوزيسيون بر دستگاه سياست خارجي آمريکا دولت ايران اصطلاحا با سناريوي فشار حداکثري کارش تمام است. اما نه تنها نسخه ايران پيچيده نشد بلکه ملت ايران در کنار دولت ايران به شکل جدي‌تر ايستاد. همچنين به رغم بالابردن قيمت دلار و راه‌اندازي اعتراضات خياباني، همگان ديدند که دلار امروز در مرز 11‌هزار تومان قرار دارد. بنابراين اين ادعاها نادرست است.

با توجه به آنکه وزارت خزانه‌داري آمريکا اعلام کرده هر کشوري از آدريان دريا حمايت کند مورد تحريم قرار مي‌گيرد آيا مي‌توان اين اقدام ايالات متحده را در چارچوب سناريوي به صفر رساندن صادرات نفت ايران تلقي کرد؟

به‌نظر مي‌رسد انگيزه ايالات متحده به صفر رساندن صادرات نفت ايران بوده است. اما چون اين سناريو شکست خورده است آمريکايي‌ها در پي تنگ‌تر کردن حلقه و افزايش فشارها هستند. اولين گام آمريکايي‌ها آن بود که با تحريک دولت بريتانيا و تحت فشار قرار دادن دادگاه محلي جبل‌الطارق نفتکش ايراني را توقيف کنند. حتي وزارت دادگستري آمريکا نيز حکمي بر مبناي توقيف اين نفتکش صادر کرد که مورد پذيرش قرار نگرفت. در نهايت نفتکش ايراني رفع توقيف و به مسيرش ادامه داد. ناگفته نماند اگر بريتانيايي‌ها نيز نفتکش ايراني را توقيف کردند نه به‌دليل تحريم نفت ايران بلکه به بهانه تحريم سوريه بوده است. حتي انگليسي‌ها با ادعاي تحريم و يا توقيف نفت ايران جلو نيامدند. اين مساله نشان مي‌دهد که سناريوي آمريکايي‌ها در تحريم نفت ايران مقبوليت ندارد اما درست است که محدوديت‌هايي را براي صنعت نفت ايران ايجاد مي‌کند اما مقبوليت و مشروعيت بين‌المللي ندارد. هر چند از نظر عملياتي به‌دليل آنکه خريداران نفت دولت‌ها نيستند بلکه شرکت‌هاي بزرگ هستند محدوديت‌ها و مشکلاتي را ايجاد مي‌کند. اما اينکه اين روند بتواند فروش نفت ايران را به صفر برساند اين گونه نيست. بازار خاکستري، بازاري است که در آن بتوانيد کالاهاي مورد نياز خود را با قيمت مناسب خريداري کنيد. بدون شک ايران از اين تحريم‌هاي ظالمانه متضرر مي‌شود. اما بازار خاکستري همواره فعال بوده و در آن تبادلات صورت مي‌گيرد. اگر آمريکايي‌ها بر اين تصورند که با چنين اقداماتي مي‌توانند رژيم چنج انجام دهند اين گونه مسائل تحليل‌هاي غلطي است که در دستگاه سياست خارجي ايالات متحده ارائه و به تبع آن تصميمات اشتباه اتخاذ مي‌گردد. بنابراين ايران در هر شرايطي به صادرات نفت خود ادامه مي‌دهد.

با توجه به اعلام تشکيل ائتلاف دريايي در منطقه خليج فارس با حضور سه کشور بحرين، استراليا و بريتانيا چه اهدافي از پس تشکيل چنين ائتلاف نيم‌بندي دنبال مي‌شود؟

امنيت با تبليغات و جنجال به‌وجود نمي‌آيد. امنيت با شناسايي حق حاکميت کشورهاي منطقه ترسيم مي‌شود. متاسفانه بسياري از کشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس کشورهاي اقتدارگرا و شکننده هستند. همچنين به لحاظ جغرافياي سياسي اين کشورها اصطلاحا ميکرواستيت هستند. اينکه تمام نيروهاي امنيتي و دفاعي کشورهاي کوچک منطقه، ممکن است ظرف چند ساعت فرو بپاشد، مساله‌اي که در کويت تجربه شد، موجب مي‌شود اين کشورها براي تامين امنيت راهکاري جز همکاري مشترک منطقه‌اي نداشته باشند. اين کشورهايي که در منطقه هستند مي‌بايستي پيمان عدم تعرض با يکديگر امضا کرده تا بدين وسيله کشورها و نه قبيله و خاندان تثبيت گردد. متاسفانه رهبران کشورهاي جنوب خليج فارس بيش از آنکه نگران مرزهاي سياسي، حاکميت ملي و مردم خودشان باشند نگران موقعيت رهبري و خلافت و جايگاه خودشان هستند. بنابراين دوست دارند تا خودشان در راس هرم قدرت قرار گيرند. بحرين کشوري است که در آن نارضايتي عمومي به‌صورت گسترده وجود دارد. بحرين تروريسم انساني را بسط و گسترش مي‌دهد. زماني که حکومت اين کشور از شهروندانش سلب حاکميت و اعدام با حجم بسيار بالايي انجام مي‌دهد عملا با چنين اقداماتي به نوعي تروريسم انساني را در اين کشور گسترش مي‌دهند. حاکمان اين کشور به جاي آنکه به خواسته‌هاي مردم اين کشور توجه داشته باشند آنها را سرکوب مي‌کنند. اين کشورها به‌دليل شکنندگي مشروعيت، متوسل به نيروهاي بيگانه به بهانه امنيت منطقه خليج فارس مي‌شوند. در حقيقت اين نوع ائتلاف‌هايي که حاکمان اين کشورها مدعي آنند به‌دليل تثبيت اين خاندان است. ناامني در منطقه را کدام کشور به‌وجود مي‌آورد. ايران کشوري بزرگ با طولاني‌ترين مرز، کل شمال خليج فارس را در اختيار دارد. 7 کشور در سواحل جنوبي خليج فارس قرار گرفته و يک کشور در اين سو قرار گرفته است. ايران مي‌تواند محور ثبات در خليج فارس است. وزير خارجه ايران چندين بار اشاره و پيشنهاد داشته که بهتر است که ميان کشورهاي منطقه پيمان عدم تعرض امضا شود. اما اين کشورها نه تنها از اين پيشنهاد ايران استقبال نکرده بلکه متوسل به کشورهاي بيگانه با منطقه براي حفظ خاندان و موقعيت سياسي خودشان مي‌شوند. بنابراين پيوستن بحرين به چنين ائتلافي در راستاي حفظ اين خاندان و نه در راستاي حفظ امنيت منطقه صورت گرفته است.

با توجه به آنکه وزير دفاع آمريکا مطرح کرده که «ما به‌دنبال درگيري با ايران نيستيم. بلکه مي‌خواهيم به‌صورت ديپلماتيک با آنها تعامل کنيم.» مشخصا آمريکايي‌ها از طرح چنين ادعاهايي چه اهدافي را دنبال مي‌کنند؟

معمولا افرادي که در جريان مسائل با ايران قرار مي‌گيرند به‌دليل درک پيچيدگي‌هاي مناسبات ميان ايران و آمريکا چنين مواضعي را اتخاذ مي‌کنند. به‌عنوان مثال مي‌توان از کاندوليزا رايس نام برد که در زمان جورج دبليو بوش مشاور امنيت ملي آمريکا بود و مواضع بسيار سختي نسبت به ايران ابراز مي‌داشت حتي مساله جنگ با ايران را نيز مطرح مي‌کرد. اما بعدها که ايشان در جريان مسائل ايران قرار گرفت به اشتباه خود پي برده و حتي اين مساله را مطرح مي‌کرد که به هيچ‌ عنوان خواهان رژيم چنج در ايران نيستيم بلکه خواهان همکاري با ايران هستيم. خود دونالد ترامپ نيز همين گونه بوده است به‌گونه‌اي که تا پيش از اين مساله رژيم چنج را مطرح مي‌داشت. اما هم‌اکنون بسيار آشکارا مطرح مي‌کنند که ما در پي تعامل و تفاهم با ايران هستيم. در اين مدتي که بحران در منطقه خليج فارس شديد بوده و تنش‌ها بالا رفته بود مقامات دفاعي ايالات متحده آمريکا مواضع دفاعي و سياسي ايران را در منطقه مشاهده کرده‌اند که مواضعي مبتني بر خط قرمز حاکميتي بوده است. يعني اگر کشوري در پي ورود به مرزهاي کشورمان بوده با برخورد بسيار سخت نيروهاي دفاعي کشورمان مواجه خواهد شد. بنابراين به همين دليل آمريکايي‌ها يک تجديدنظر جدي در مسائل ايران انجام داده‌اند. به‌گونه‌اي که مقاماتي که در آمريکا مواضع بسيار تندوتيزي نسبت به ايران داشته‌اند همانند مايک پمپئو که پيش شرط براي انجام مذاکره را مطرح مي‌کرد و حتي بولتون امروز با صراحت اعلام مي‌دارند که ما به‌دنبال امضاي يک توافق با ايران هستيم. البته لازم به ذکر است که آنها در يک محدوديت عمليات رواني نيز قرار دارند. چون اگر آنها در پي ورود به تهاجم سخت به ايران باشند پاسخ‌هايي که از سوي ايران دريافت خواهند کرد پاسخ‌هاي پشيمان‌کننده خواهد بود. به همين دليل از مواضع سخت نسبت به ايران اجتناب مي‌کنند. نيروهاي دفاعي کشورمان در صورتي که خط قرمزهاي حاکميت ملي کشورمان مخدوش شود اين نيروها ورود پيدا مي‌کنند. جداي از اين مسائل آمريکايي‌ها يک تجربه‌اي را از ايران در عراق و سوريه ديده‌اند. در عراق و سوريه هيچ ‌کشوري نتوانست مساله داعش را حل کند اما ايران توانست به خوبي داعش را از عراق پاک کند. اين در حالي است که آنها در عراق مي‌گفتند که سرزمين خلافت اسلامي است. اما چنين رويايي را به گور بردند. از سوي ديگر در سوريه نيز مواضع داعش بسيار تضعيف شده است. اين در حالي است که در يمن، افغانستان و يا در کشورهايي که نيروهاي آمريکايي حضور دارند و مدعي هستند در حال به اصطلاح مبارزه با تروريسم هستند. با مشکلات عديده مواجه هستند به‌گونه‌اي که حتي در افغانستان وارد مذاکره با طالبان شده‌اند، اما ايران زماني که در مساله مبارزه با تروريسم ورود پيدا مي‌کند عملا داعش را در سوريه و عراق از بين مي‌برد.

واکنش در دو سطح کشورهاي اروپايي و کشورهاي منطقه نسبت به تشکيل ائتلاف دريايي در منطقه خليج فارس چگونه بوده است؟

کشورهاي اروپايي عملا از تشکيل و شرکت در چنين ائتلافي استقبال نکرده‌اند. حتي بريتانيا نيز به منظور تبليغاتي وارد چنين ائتلافي شده‌اند. کشورهاي ديگر نيز اساسا اگر هم اعلام آمادگي براي حضور در چنين ائتلافي داشته باشند در حد رسانه‌اي خواهد بود. در ميان کشورهاي حاشيه خليج فارس نيز براي شرکت در چنين ائتلافي به‌دليل اختلافات شديد استقبالي صورت نگرفته است. در مقابل ايران نيز يک سياست دفاعي، امنيتي و خارجي فعال و بسيار پويايي مبتني بر حمايت از حاکيمت ملي، منافع ملي و امنيت ملي داشته است. معمولا کشورهاي ديگر سعي مي‌کنند تا خودشان را با ايران تنظيم کنند و از ورود به اين 3 مرز اجتناب کنند. اگر هم به خطا چنين امري را نقض کنند نيروهاي دفاعي کشورمان با شديدترين وجه با آنها برخورد مي‌کنند به‌گونه‌اي که گران‌ترين پهپاد آمريکايي ساقط مي‌شود.

با توجه به آنکه عربستان و امارات رويکرد تخاصمي با ايران را حداقل طي ماه‌هاي گذشته در پيش گرفته‌اند چرا به ائتلاف دريايي آمريکايي‌ها نپيوستند؟

اماراتي‌ها با ايران وارد مذاکره شده‌اند. آنها متوجه شدند که در مسائل يمن به نتيجه نخواهند رسيد. علت آن اين است که بدون اجازه ارباب خودشان وارد مذاکره نمي‌شوند به عبارت ديگر کشورهاي کوچک منطقه بيشتر تحت تاثير عربستان قرار دارند. حال سوالي که مطرح مي‌شود اين است که چرا سعودي‌ها چنين اجازه‌اي را به اماراتي‌ها دادند؟ چون عربستان به خوبي متوجه شده که مساله اصلي آمريکا جنگ تعرفه‌ها با چين است. بنابراين اين مساله کاملا ملموسي است چون جنگ اقتصادي ميان پکن-واشنگتن در اولويت آمريکايي‌ها قرار دارد. آمريکايي‌ها در حال فروش سلاح‌هاي خودشان به کشورهاي منطقه هستند. اين سلاح‌ها همچنين به‌گونه‌اي هستند که هيچ‌گونه خطري براي رژيم صهيونيستي ندارد. اينجاست که سعودي‌ها متوجه مي‌شوند با اين همه هزينه‌اي که متحمل مي‌شوند بسيار بيشتر از دريافتي است که تاکنون داشته‌اند. عربستان 10 سال پيش اعلام کردند که ايران در پي شکل دادن هلال شيعي است. آيا آن زمان هلال شيعي وجود داشت؟ سياست مخاصمه‌آميز نسبت به ايران موجب برتري در موقعيت و قدرت ايران شده است. لذا آنها به‌دنبال تثبيت خود هستند، نه حضور در ائتلاف دريايي با آمريکايي‌ها، بلکه رسيدن به يک توافق با ايران.

با توجه به آنکه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در تازه‌ترين گزارش خود اعلام کرده که ميزان ذخاير ايران از حدود برجام (حد مجاز) فراتر رفته است. اقدامات ايران در چارچوب کاهش تعهدات برجامي توانسته طرف مقابل را به تامين منافع ايران در چارچوب توافق هسته‌اي ترغيب نمايد؟

خروج پلکاني و مرحله‌اي ايران در کاهش تعهدات برجامي‌اش قطعا تاثيرگذار بوده است. اين استراتژي در واقع اعلام زمان به ساير طرف‌هاي برجام و نه آمريکايي‌ها بوده است. در مورد آمريکايي‌ها به‌نظر مي‌رسد که آنها عقلائي تصميم نگرفتند بنابراين خساراتي است که بر روي دوش آمريکايي‌ها قرار دارد. يکسري شکايت‌هايي را ايران در ديوان دادگستري بين‌المللي دنبال کرده که آنها نيز دستور موقتي را صادر و گشايش‌هايي را براي ايران پيشنهاد داده بودند که آمريکايي‌ها از آن هم عدول کرده‌اند. در آغاز وزير خارجه فرانسه مطرح مي‌کرد که ايران حق تهديد به خروج از برجام را ندارد. طرف‌هاي اروپايي مي‌بايستي به تعهدات خود عمل کند اگرچه آمريکا از توافق هسته‌اي خارج شده است. امروز فرانسوي‌ها اعلام مي‌کنند که آمريکايي‌ها را تحت فشار قرار داده و از آنها مي‌خواهيم به برجام باز گردند. ايران اعلام کرده تا زماني که آمريکايي‌ها به توافق هسته‌اي بازگشتي نداشته باشند ايران هيچ‌گونه مذاکره‌اي با آمريکايي‌ها انجام نخواهد داد. بنابراين ايران در مقابل تعهداتي که ساير طرفين دارند تعهداتش را به درجه انجام مي‌رساند. بايد طرف‌هاي اروپايي به اين پرسش پاسخ دهند که تا چه اندازه به تعهدات خودشان در قبال ايران عمل کرده‌اند. خسارت‌هايي که به ايران وارد شده بسيار شديد بوده است. لذا مقاومت ايران موجب قدرتمندي اروپا در برابر آمريکايي‌ها شده است. اين مقاومت براي ايران هزينه‌زا بوده است. بنابراين ايران صورتحساب خود را از طرف‌هاي اروپايي مطالبه خواهد کرد. زماني که ايران با اقتصاد مقاومتي عمل و در پي اصلاح مديريت کشور مي‌رود. قطعا موضوع تعهدات برجامي اگر از طرف ايران به صفر برسد گشايش‌هاي بسيار بزرگي براي کشور خواهد داشت. کمااينکه در دولت گذشته اين نقد را مطرح مي‌کردم که چرا از توافقات بين‌المللي خارج شده و پلمب‌هاي آژانس را فک کرديم که سبب قطعنامه‌هاي تحريمي شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران شد. اما امروز ديگر مساله منع غني‌سازي اورانيوم ديگر مطرح نمي‌شود. اگر ايران تعهدات برجامي اش را حفظ کند آنها مجبورند ميزان بالاتري از امتيازات را با يک توافق ديگري به ايران واگذار نمايند. چون ايران بازگشتي به آن مسائلي که پيش از اين پذيرفته نخواهد داشت.

منبع : آرمان ملی
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه