۵۵آنلاین :
انتشارات توانمندان ناشر تخصصی معلولیت و معلولان تلفن: ۰۲۵۳۲۹۱۳۴۵۲ (ساعت ۸ الی ۱۷) ؛ تلگرام: ۰۹۳۹۸۳۷۳۴۳۵ آدرس: قم، بلوار محمد امین، خیابان گلستان، کوچه۱۱، پلاک۴، دفتر فرهنگ معلولین ایمیل: info@handicapcenter.com
سخن ناشر رشد فرهنگی و اجتماعی معلولین ایران به مرحله جدید و خاصی رسیده است. پس از شکلگیری نهادهای آموزشی و فرهنگی معلولین در ایران، تقریباً از نه دهه قبل با سوادآموزی افراد معلول آغاز شد؛ به تدریج در کنار فراگیری خواندن و نوشتن، آموزش مهارتها هم شروع شد. پس از حدود پنج دهه، معلولان به دانشگاهها با هدف فراگیری تحصیلات عالی راه یافتند. در مرحله بعد کمکم در مشاغل و پستهای اجتماعی مثل آموزگاری و وکالت مشغول به کار شدند. سازمان رفاه و نهادهای ورزشی و خدماتی موجب پیدایش مشاغل جدید، اشتغالهای نو و پایدار برای آنان شد. پس از این دوره، از نابینایان، ناشنوایان و دیگر افراد دارای معلولیت را در دهه پنجاه و شصت شمسی میبینیم که به نویسندگی رو آورده و کتاب و مقاله تألیف و منتشر کردهاند. موضوع و محتوای این آثار مثل آثار نویسندگان عادی بود. اما در دو دهه اخیر و به ویژه سالهای اخیر نویسندگانی در جامعه هدف ظهور کردند که به موضوعات و مسائل جامعه خودشان علاقه دارند و تجزیه و تحلیل موضوعاتی مثل مناسبسازی، خط بریل، ازدواج معلولین، اشتغال معلولین، شعر و ادبیات ویژه معلولیت دغدغه اصلی اینان است. بنابراین سیر رشد دانش و فرهنگ معلولان در ایران در یکصد سال اخیر، با گذر از مراحل مختلف امروز به مرحلهای خاص و نورسیده است. مشخصه اصلی این مرحله خودکفایی و استقلال علمی معلولان ایران است. نسل جدید معلولان درصددند، خودشان به بررسی مشکلات خودشان بپردازند و پس از بررسی مشکلات جامعه میخواهند راهکار بدهند. اینان با شجاعت به تجزیه و تحلیل جامعه هدف و فرهنگ هدف میپردازند؛ درباره شخصیتهای متعلق به جامعه هدف، رمان و داستان مینویسند؛ مشکلات و موانع سد راهشان را تجزیه و تحلیل میکنند؛ و راهکار علمی ارائه میدهند. دکتر حسین عبدالملکی یکی از این چهرهها است؛ او عضوی از نسل جدید است که حاضر نیست مثل نسل پیشین، به موضوعات و مسائل عادی بپردازد و انرژی و تواناییهای خود را برای جامعه خودش نه برای دیگران مصرف میکند. با ظهور این نسل چندین قدم به حل مشکلات معلولین در ایران نزدیک شدهایم؛ البته با هدف متعالی هنوز فاصله داریم و گذر از چند مرحله دیگر ضروری است؛ یکی از این مراحل تشکیل نهادهای مدنی و رشد مدنیت در جامعه هدف است؛ مرحله دیگر گسترش هماندیشی، همفکری و تعامل و گفتوگو است، مرحله دیگر مشارکت، اشتراک مساعی و همزیستی مسالمتآمیز و بالاخره تفاهم عمومی و خردورزی و عقلانیت همگانی و بسیج افکار عمومی مراحلی است که لزوماً باید طی شود تا به هدف نهایی برسیم. کتاب حاضر نشانگر ظهور و رشد این نسل جدید است. آقای عبدالملکی در سالهای اخیر در شرایط مختلف مقاله یا مصاحبه یا یادداشتهایی در جهت بررسی و رفع معضلات افراد معلول نوشته است. سپس منتخب آنها را در این کتاب مجموعهسازی کرده است. متأسفانه نهادهای متصدی امور معلولین که بودجههای کلان دولتی دارند، تلقی و تحلیل واقعی از شرایط موجود ندارند و متوجه نیستند در مسیر تکاملی، در چه مقطع و در چه شرایطی هستیم، از اینرو توانایی تصمیمگیری و اقدامات سازنده هم ندارند. اگر ریاست و مدیران ارشد این نهادها متوجه اقتضائات میشدند، مراحل رشد و پیشرفت جامعه هدف سریعتر میگردید. انتشارات توانمندان مفتخر است تاکنون دهها کتاب تألیفی افراد معلول ایران را منتشر کرده و دهها کتاب هم در نوبت انتشار دارد. اگر فقط همین پدیده را مورد توجه قرار دهیم، متوجه میشویم، این قشر از جامعه، ظرفیتهای سازنده و تواناییهای قابل توجه دارند. لازم است از جناب آقای حسین عبدالملکی به دلیل همکاری شایسته، تشکر و تقدیر نماییم. علی نوری انتشارات توانمندان
مقدمه چند سؤال • آیا میدانید یک جامعهی سالم و بالنده، چه مشخصات و ویژگیهایی دارد؟ • آیا با روانشناسی و جامعهشناسی افراد با آسیب بینایی و مسائل و مشکلات آنان آشنایی دارید؟ • آیا با ویژگیها، توانمندیها و ظرفیتهای افراد با آسیب بینایی و محدودیتهای آنان آشنایی دارید؟ • آیا باور دارید که همهی شهروندان جامعه حق دارند از رفاه و امکانات زندگی مناسب بهرهمند شوند؟ • آیا باور دارید که همهی شهروندان جامعه حق دارند از زندگی با کیفیت و مطلوب برخوردار شوند؟ • آیا میدانید چطور میشود در جامعه، فضای صمیمی و انس و الفت میان اشخاص بینا و افراد با آسیب بینایی ایجاد کرد؟ • آیا رهبران و مسئولان جامعه به نقشها، مسئولیتها و وظایف خود در ارتباط با رفع نیازهای افراد با آسیب بینایی آشنایی دارند؟ • آیا رهبران و مسئولان جامعه نسبت به احقاق حقوق افراد با آسیب بینایی احساس تعهد و وظیفه میکنند؟ • آیا تعامل اجتماعی و سبک ارتباطی میان اشخاص بینا و افراد با آسیب بینایی، با موازین و آموزههای دینی همخوانی دارد؟ • آیا در جامعهی کنونی ما افراد با آسیب بینایی پذیرفته شدهاند و نسبت به آنان نگرش مثبت وجود دارد؟ در چشم انداز کنونی، در حوزهی روانشناسی، جامعهشناسی و آموزش افراد با آسیب بینایی، وقایع فراوانی رخ داده، پژوهشهای بیشماری صورت گرفته، اندیشههای نوینی متبلور گشته، روشهای آموزشی، درمانی و توانبخشی جدیدی ارائه گردیده و افقهای روشنتری آشکار شده است. تمامی این شناختها، تحولات و پیشرفتهای روزافزون، به ما کمک میکند تا به کمیت و کیفیت زندگی افراد با آسیب بینایی غنای بیشتری ببخشیم و به آنان، نگاه انسان دوستانهتر، مثبتتر و ژرفتری داشته باشیم. گفتنی است که در طول تاریخ، پدیدهی نابینایی همواره وجود داشته و از دیدگاهها و نظرهای گوناگون نگریسته شده است. بدون تردید در هزارهی سوم میلادی شهروندان با آسیب بینایی، مانند دیگر شهروندان ایرانِ اسلامی از جایگاه والایی برخوردار هستند و حق دارند از خدمات آموزشی، اجتماعی، درمانی، بهداشتی، رفاهی و فرهنگی مناسب، بهرهمند شوند تا به بالاترین میزان رشد همهجانبه نایل گردند. ازاینرو، در پاسخ به پرسشهای مطرحشده، نویسندهی کتاب فرهنگ، جامعه و افراد با آسیب بینایی، تلاش کرده است با نگاهی جامع، نیازها و مسائل و مشکلات افراد با آسیب بینایی را موردبحث قرار دهد و به بررسی راهکارها و راهبردهای اجرایی، واکاوی عوامل مؤثر بر سبک زندگی و شناسایی موانع و مشکلات آنان بپردازد. نگاهی تاریخی به آموزش و پرورش، بیانگر این است که در گذشته در سراسر جهان، جداسازی آموزشی بهعنوان تفکر غالب مطرح بوده است؛ امّا امروزه فراهم کردن فرصتهای برابر، توجه به حقوق انسانی یادگیرندگان با ویژگیها و تواناییهای گوناگون و یکپارچهسازی آموزشی و اجتماعی و آموزش فراگیر آنان، تفکری رایج قلمداد میشود . در حال حاضر، پیشنهاد میشود هر فردی در حد امکان در محیط طبیعی، باز و نامحدود رشد یابد و آموزش ببیند. بنابراین ملاحظه میشود که در سالهای اخیر توجه شایانی به نهضت عادیسازی، یکپارچهسازی آموزشی، آموزش تلفیقی، آموزش فراگیر و آموزش برای همه معطوف شده است. تمامی این حرکتها و پویشها برای این است که به کمیت و کیفیت زندگی انسان، غنای بیشتری بخشیده شود و رشد همهجانبهی او تسهیل یابد. بیشک به منظور تحقق اینگونه هدفها و رشد و بهزیستی همهجانبهی انسان، باید از دو نهاد مقدس خانه و مدرسه آغاز و در این دو نهاد سرمایهگذاری کرد. شایانذکر است که بهمنظور ایجاد محیطهای با کمترین محدودیت برای افراد با آسیب بینایی و بسترسازی مناسب در تمام اَبعاد اجتماعی و فرهنگی برای حضور آنان در جامعه، همگرایی و هماهنگی سازمانها و نهادهای مربوط در تمام شهرها و روستاها امری الزامی و ضروری است. نویسندهی کتاب فرهنگ، معلول، جامعه، بر سر آن است که به مسئولان، مدیران و کارشناسان مربوط هشدار دهد که افراد با آسیب بینایی حق دارند از فرصتهای برابر، مانند افراد عادی بهرهمند و نیز حق دارند از خدمات آموزشی، اجتماعی و فرهنگی لازم و امکانات مناسب برخوردار شوند. ازاینرو، همهی ما وظیفه داریم زمینهی رشد و تعالی افراد با آسیب بینایی را فراهم سازیم و با پذیرش مثبت تفاوتها، در جهت رفع نیازهای آنان بکوشیم. هدف دیگر این کتاب ایجاد حساسیت نسبت به حقوق و نیازهای افراد با آسیب بینایی است و نیز آشناسازی دستاندرکاران جامعه نسبت به ظرفیتها، قابلیتها، توانمندیها و محدودیتهای افراد با آسیب بینایی است. بدیهی است که تحقق این هدفها، همکاری، همفکری و همدلی تمام آحاد جامعه، نهادها و سازمانهای مربوط را میطلبد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اساس سلامت جامعه، به سلامت تک تک افراد جامعه وابسته است و سلامت روانی و جسمانی افراد جامعه تأمین نمیشود مگر آنکه به نیازهای یکایک آنان توجه شود و شهروندانی سالم، بالنده، متعادل، متقی و صالح داشته باشیم. بدون تردید افراد جامعه تمام رفتارها را یاد میگیرند، پس باید همهی رفتارها را در مراحل گوناگون زندگی به آنان آموزش داد. بهطور خاص، مهارتهای زندگی، کیفیت زندگی، سبک زندگی و شیوهی زندگی، با فرهنگ، دین، ایدئولوژی، اخلاق، باورها، آرمانها، رفتارها، نگرشها، ارزشها و هنجارهای فردی، خانوادگی و اجتماعی هر شخصی ارتباط مستقیم دارد. بدیهی است هر خانوادهای و هر جامعهای مهارتهای زندگی خاص خود را آموزش میدهد، ترویج میکند و انتقال میدهد و هر جامعهای، سبکهای زندگی متفاوتی وجود دارد و یک سبک زندگی واحد به مفهوم مطلق وجود ندارد. اگرچه میتوان وجوه مشترک موجود در سبکهای زندگی افرادِ یک جامعه را شناسایی و معرفی کرد. کتاب فرهنگ، معلول، جامعه، حاصل تلاشهای سنجیده، مستمر، مستند و عالمانهی آقای حسین عبدالملکی است که با سختکوشی و عزمی راسخ موفق شده است آن را در دو بخش (بخش اول: یادداشتها و مصاحبهها و بخش دوم: مجموعه خلاصه مقالهها) گردآوری و تدوین کند و با شیوهی توصیفی و با بیانی شیوا، مسائل و مشکلات افراد با آسیب بینایی را بر اساس مطالعات و تجربیات خود ارائه دهد. ازاینرو، اینجانب وظیفهی خود میدانم که از همت والای نویسندهی کتاب حاضر صمیمانه قدردانی و سپاسگزاری نمایم. درهرحال امیدوارم شما هم مانند من از مطالعهی این کتاب لذت ببرید و مطالعهی کتاب حاضر و منابع معرفیشده در این مقدمه، بتواند در جهت شناساندن ویژگیها و قابلیتها و مسائل و مشکلات افراد با آسیب بینایی و رشد و بالندگی و تغییرات بنیادین در جامعه سودمند افتد. در پایان متواضعانه از خوانندگان عزیز درخواست میشود این کتاب و منابع معرفیشده را با دقت و حوصله مطالعه کنند و پیشنهادها، رهنمودها و توصیههای خود را با اینجانب، ناشر یا نویسندهی محترم مطرح و منعکس کنند. دکتر احمد بهپژوه استاد روانشناسی دانشگاه تهران Behpajooh@ut.ac.ir معرفی چند منبع مفید الف: کتابها بهپژوه، احمد و درودی، فریبرز (۱۳۹۵). مجموعه مقالههای همایش خدمات کتابخانهای و افراد با آسیب بینایی (ویرایش دوم). تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. بهپژوه، احمد (۱۳۹۷). خانواده و کودکان با نیازهای ویژه (چاپ سوم) (فصل یازدهم: خانواده و کودک با آسیب بینایی). تهران: انتشارات آوای نور. ساکس، شارون و وولف، کارن (۲۰۰۶). آموزش مهارتهای اجتماعی به دانشآموزان با آسیب بینایی. ترجمه احمد بهپژوه و مجتبی مهدوی (در دست انتشار). تهران: نشر دانژه. لورمن، تیم؛ دپلر، جوان و هاروی، دیوید (۲۰۰۵). آموزش فراگیر: راهنمای عملی در حمایت از یادگیرندگان با تواناییهای گوناگون. ترجمه احمد بهپژوه و عباسعلی حسینخانزاده (۱۳۹۱). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ب: مقالهها بهپژوه، احمد و پرند، اکرم (پاییز ۱۳۸۰). هنجاریابی آزمون هوش ویلیامز برای کودکان با نارسایی بینایی. مجله روانشناسی (فصلنامه انجمن ایرانی روانشناسی)، ۵، ۳، (شماره پیاپی ۱۹)، ۲۱۶ - ۲۳۰٫ بهپژوه، احمد؛ خانجانی، مهدی؛ حیدری، محمود و شکوهییکتا، محسن (پاییز ۱۳۸۶). بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر عزتنفس دانشآموزان نابینا. پژوهش در سلامت روانشناختی (دانشگاه خوارزمی)، ۱، ۳، ۲۹-۳۷٫ بهپژوه، احمد و ترابی، علیاکبر (پاییز ۱۳۸۷). مقایسه نگرش معلمان ویژه و عادی و شناسایی متغیرهای مرتبط با نگرش معلمان نسبت به دانشآموزان نابینا و یکپارچهسازی آموزشی آنان. روانشناسی معاصر، ۳، ۲، ۵۰- ۶۰٫ بهپژوه، احمد؛ پرتو، سارا و صابری، هایده (تابستان ۱۳۹۲). بررسی اثربخشی کتاب بریل شنیداری-لمسی بر عواطف مثبت کودکان دارای نارسایی بینایی، مجله علوم روانشناختی، ۱۲، ۴۶، ۱۸۷-۲۰۳٫ بهپژوه، احمد؛ کرمی نژاد، رضا؛ غباری، باقر و شکوهییکتا، محسن (تابستان ۱۳۹۲). آموزش هوش هیجانی و اثربخشی آن بر دانشآموزان با آسیب بینایی، فصلنامه روانشناسی افراد استثنایی (دانشگاه علامه طباطبایی)، ۳، ۱۰، ۱-۲۰٫ کریمی، اشرف؛ حاجی حسین نژاد، غلامرضا؛ موسی پور، نعمتاللّه و بهپژوه، احمد (بهار و تابستان ۱۳۹۶). هدفهای برنامه درسی جهتیابی و تحرک در ایران و آمریکا (ویژه افراد نابینا و کمبینا)، دو فصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی (دانشگاه خوارزمی)، ۵، ۹، ۱۹۳-۲۱۴٫ بهپژوه، احمد؛ قاسمزاده، سوگند و خواجه حسینی، حمداللّه (زمستان ۱۳۹۶). مقایسه افسردگی و اضطراب دانشآموزان با آسیب بینایی در موقعیتهای آموزشی روزانه و شبانهروزی،فصلنامه کودکان استثنایی (وزارت آموزش و پرورش)، ۱۷، ۳ (شماره پیاپی ۶۵)، ۴۱-۵۲٫ بهپژوه، احمد؛ طاهریان، مسعود و شکاررو، مسعود (تابستان ۱۳۹۷). رابطه تحرک و جهتیابی با استفاده از عصای سفید با سلامت روانی و خصلتهای شخصیتی در افراد با آسیب بینایی.فصلنامه کودکان استثنایی (وزارت آموزش و پرورش)، ۱۸، ۲ (شماره پیاپی ۶۸)، ۹۹-۱۱۲٫
Farhadyar, K.; Safdari, R. & Beh-Pajooh, A. (2018). User goals extraction for a mhealth-based medication management system for individuals with visual impairment. European Journal for Biomedical Informatics (EJBI), 14, 4, 39-52. Farhadyar, K.; Safdari, R.; Beh-Pajooh, A. & Nematollahi, I. (2018). Assistive medication management system for users with visual impairment, Presented at: pHealth 2018 15th International Conference on Wearable, Micro & Nano Technologies for Personalized Health, 12- 4 June, Gjovik, Norway.
دیباچه بازنمایی هر جهان زیستهای از نظرگاهها و در قالب روایتهای مختلف و البته متعدد امکان پذیر است. درواقع، برآیند نگرشها، انگارهها، آگاهی و تجربیات زیسته مختلف و بعضاً ناهمسوی هر فرد، و برهمکنشی، و نوع مواجهه و پردازش آنها، جهان زیسته اش را می سازد. در اینجا آنچه می آید متأثر از روایتی از جهان زیسته ام است که به فراخور موضوع کتاب، به نوع مواجهه و همراهی با یک بُعد از زندگی و تصمیماتی که مبتنی بر آن اتخاذ نموده ام، برمیگردد و به هیچ وجه کلان روایت بازنمایی شده جهان زیسته ام را تصویر نمیکند. آشنایی ام با نابینایی و مواجه سطحی با آن به کلاس اول یا دوم ابتدایی، و مواجهه «صوری» و فهم ذهنی آن به چهارم یا پنجم ابتدایی برمیگردد. البته بعداً فهمیدم که این مشکل یا هر چیزی دیگری که نام آن را میتوان نهاد، از سه یا چهار سالگی با من همراهی تامی داشته است؛ آن هم به سبب یک عمل اشتباه پزشکی. مواجه های که البته با بزرگتر شدنم هر روز ابعاد و عمق بیشتری یافت و نوع مواجه هام با آن از ستیز، نادیده انگاری، کنار نیامدن، پذیرش و تلاش در فهم و داشتن نگرش علمی به آن که بهتدریج به کل معلولیت تسری یافت، گذر نمود. سال ۱۳۸۲ و در اثنای صحبت با یکی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران جهت تعیین موضوع تحقیق کلاسی، از ندیدنم و مشکلاتی که در انجام کارهای پژوهشی ایجاد میکند، سخن به میان آوردم؛ «درست است تو نمیبینی ولی با همین نابینایی به شکل علمی و به عنوان مسئله پژوهشی مواجه شو» این پاسخی است که از ۱۶ سال پیش، نگاه جدیدی را پیشروی من در مواجهه با آنچه، کنار آمدن با آن برایم بسیار سخت مینمود، نهاد. از سال ۸۵-۱۳۸۴ که در کنار تحصیل، انجام کارهای پژوهشی در حوزه های اجتماعی-فرهنگی قسمت مهمی از وقتم را به خود اختصاص داد، تصمیم گرفتم که بخشی از دغدغه ها و فعالیت هایم را به آنچه «معلولیت» نامیده میشود، اختصاص دهم. تصمیمی که حداقل دو دلیل اقناع کننده -حداقل برای خودم- در پسنای آن وجود داشت: از یکسو، مواجهه ناخواسته ام با نابینایی و به اصطلاح «معلولیت» -که خود هیچ نقشی در آن نداشتم- را فارغ از تمام کلیشه ها و برساخت های فرهنگی و اجتماعی و از پرتو یک نگاه نسبتاً واقع نگرانه و علمی فهم و واکاوی نمایم تا شاید آنچه از این رهگذر حاصل آید، در راه شناخت بهتر این حوزه برای سایر افراد با نیازهای ویژه که ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت هر کشور را تشکیل میدهند و نیز مسئولین و سیاستگذاران و کلیت حیات اجتماعی ولو هرچند اندک به کار آید. و دلیل دوم که درواقع، قوامبخش دلیل اول بود آنکه: اساساً مطالب، پژوهشها و منابع موجود در حوزه معلولیت بسیار محدود بوده که البته مطالب در این حوزه با رویکرد فرهنگی-اجتماعی محدودیت مضاعفی را هویدا می ساخت. از اینرو، تقریباً یک پنجم از فعالیتهای خود را به این حوزه اختصاص دادم. در سالهای اول دغدغهام بیشتر حول این موضوع تمرکز یافته بود که یک فرد دارای معلولیت و به ویژه با آسیب بینایی چگونه میتواند با استفاده از راهبردهای جایگزین و با گذار از محدودیتهای جسمی خود تا حد امکان فرآیند یک فعالیت پژوهشی را به صورت نسبتاً مستقل انجام دهد. چراکه نیل به روشی در این زمینه میتوانست افراد دارای معلولیت، بهویژه افراد با آسیب بینایی را از طریق انجام کارهای پژوهشی، آن هم به شکل نسبتاً مستقل، به شهروندانی پویا و فعال تبدیل نماید که در موازات مفیدبودن برای حیات اجتماعی، مشکلات پیشروی خود را نیز به شکلی علمی و مسئله محور واکاوی نمایند. افزایش روزافزون تعداد افراد دارای تحصیلات عالی در میان این قشر، مداقه و تلاش در این راه را دارای ضرورتی دو چندان میساخت. تلاش در این راه موجبات به دست دادن مجموعه ای منسجم از راهبردهای جایگزین گردید، که نتیجه عملی آن منجر به برگزاری چندین کارگاه در بین سالهای ۹۱-۱۳۸۸ با عنوان «آموزش انجام پژوهش کاربردی به نابینایان و نیز مهارتهای زندگی با رویکرد اجتماعی-فرهنگی ویژه معلولین» در شهرهای مختلف کشور گردید. انجام کارهای مطالعاتی در حوزه افراد دارای معلولیت همچنان بخشی از فعالیتهایم را تشکیل میداد، تا اینکه با ورود به سازمان اسناد و کتابخانه ملی در سال ۱۳۹۳ در کنار سایر فعالیتها و وظایف محوله، به دلیل داشتن دغدغه و تجربه زیسته ناشی از مواجهه با آسیب بینایی، به شکلی هدفمند و همراستا با حوزه های مأموریتی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، بر برخی زمینه های فرهنگی و بعضاً مغفول مانده مرتبط با این قشر متمرکز شدم. در این راستا، در موازات ارائه طرحها و پیشنهادات مختلف، برخی کارهای مطالعاتی را نیز انجام دادم که بعضاً برای اولین بار در کشور صورت پذیرفت. طراحی و برگزاری سلسله کارگاه «فناوریهای مرتبط با مطالعه و پژوهش ویژه افراد با آسیب بینایی»، طرح سراسری «شناسایی نابینایان نخبه کشور و نصب تابلوی تصویر نخبگان سرآمد در کتابخانه ملی»، طرح مطالعاتی «فرصتها و چالشهای بریل فارسی»، طرح «شناسایی و نمایه سازی نویسندگان و مترجمان با آسیب بینایی کشور» و… در کنار برگزاری نشستها، کارگاهها و نمایشگاههای تخصصی مختلف و… از بروندادهای فعالیتهایم در این حوزه بود که با تأکید و توجه فراوان و همکاریها و حمایتهای شایسته مسئولین سازمان اسناد و کتابخانه ملی همراه گردید. در ۱۴ سال اخیر همواره سعی نمودهام که آنچه از رهگذر تحصیل، تحقیق و مطالعه در حوزه های پژوهشگری علوم اجتماعی و جامعه شناسی، مدیریت و برنامهریزی امور فرهنگی و سیاستگذاری آموخته ام را در فعالیت ها و پژوهشهای مرتبط به حوزه افراد دارای معلولیت به کار بندم. در این مدت به فراخور موضوعات، در کنار سایر فعالیتها و در حد وسع، یادداشتها و مصاحبه هایی در زمینه افراد دارای معلولیت، نابینایان و مسائل مرتبط به این حوزه منتشر نموده و پژوهش هایی نیز انجام دادهام که در قالب مقالات در همایشها و مجلات مختلف ارائه گردیده است. فصل مشترک قریب به اتفاق یادداشتها، مصاحبه ها و پژوهش ها و مقالات پیشگفته، تأکید بر فهم معلولیت با رویکردی اجتماعی و فرهنگی است. اساساً در مطالعات معلولیت دو پارادایم کلی «پارادایم پزشکی» و «پارادایم اجتماعی» وجود دارد که در بُعد جهانی و تا حدی نیز در کشور روزبه روز در طول چند دهه اخیر توجه به پارادایم اجتماعی افزایش یافته است. این در حالی است که در دو دهه اخیر در بُعد جهانی، رویکردها و مطالعات نوینی نسبت به معلولیت و امور مرتبط ایجاد شده که میتوان آن را در خرده پارادایم فرهنگی و البته در ذیل و ارتباط تنگاتنگ با پارادایم اجتماعی صورتبندی نمود. مدعای اصلی این رویکرد را میتوان در این گزاره خلاصه نمود که اصولاً «معلولیت بیش از آنکه زائیده مسائل جسمی و روانی باشد، برساختهای اجتماعی و البته فرهنگی است» و از این رهگذر سعی مینماید با بهرهگیری از رویکردهای فرهنگی، توجه به ارزشها، هنجارها، ایستارها، نگرشها و… به بررسی معلولیت و امور مرتبط با آن بپردازد. در قریب به اتفاق یادداشتها، مصاحبه ها و مقالات انجام شده تا حد امکان به «نگاه فرهنگی» توجه شده است. بهطورکلی، آنچه در این کتاب تقدیم میگردد، در دو بخش سامان یافته است: در بخش اول، منتخبی از یادداشتها و مصاحبههای سالهای اخیر به پیشگاه خوانندگان گرامی عرضه شده و در بخش دوم نیز از میان مقالات و پژوهشهای انجام شده که در همایشها و مجلات مختلف ارائه شدهاند، چکیده و خلاصه برخی از آنها آورده شده است. در بخش اول (یادداشتها و مصاحبه ها) قرارگیری مطالب بر اساس توالی زمانی انتشار آنها، بر هرگونه طبقه بندی ترجیح یافت، تا دست خواننده را برای هرگونه برداشت و خوانش هر یک از آنها باز بگذارد. همچنین، سعی گردید که تا حد امکان هر یادداشت و مصاحبه بدون هیچ تصرفی و با همان سیاقی که در روزنامه ها و مجلات منتشر شده است در کتاب آورده شود تا به تناسب موضوع بازنمای شرایط زمانی آن باشد. بخش دوم کتاب نیز بر آن است تا نشان دهد که حوزه معلولیت پژوهی بهعنوان یک حوزه نسبتاً بکر در ایران این پتانسیل را دارد که موضوعات و مسائل پژوهشی متعدد و متنوعی را متناسب با رشتهها و گرایشهای مختلف تحصیلی پیشروی اساتید، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی جهت گذراندن پایان نامه و تز قرار دهد. توجه به این حوزه و انجام پژوهش در موضوعات و مسائل مرتبط با آن در چهارچوب رویکردهای علمی طبعاً میتواند در فهم بهتر معلولیت و مسائل مرتبط، آسیب شناسی و ارائه راهکار در زمینه های مختلف متناسب با این حوزه اثرگذار بوده و ضمن درگیر نمودن محافل دانشگاهی با این حوزه پژوهشی و گسترش دانش نظری درباره آن در راستای ارتقاء سطح و کیفیت زندگی معلولین نیز مؤثر باشد. عنوان سه وجهی «فرهنگ، معلول، جامعه» نیز از آنرو بر این کتاب نهاده شده که اساساً ردپای هر سه مفهوم در تمامی مطالب ارائه شده، قابل ردیابی است. در اینجا بر خود فرض میدانم نهایت سپاس خویش را نسبت به لطف و محبت صمیمانه جناب آقای دکتر احمد به پژوه استاد تمام دانشگاه تهران ابراز نموده که با صرف وقت گرانسنگ شان مطالب راقم این سطور را از نظر گذرانده و نکاتی بسیار گرانبها و راهگشا را تذکر دادند و با نوشتن مقدمهای بر این کتاب، لطف خود را بر اینجانب به حد کمال رسانیدند. غنای علمی و پژوهشی، و کارنامه ایشان در حوزه های مختلف و به ویژه در زمینه روانشناسی افراد با نیازهای ویژه بر هیچکس پوشیده نیست. ضمن آرزوی بهترین ها از درگاه حضرت سبحان برای این دانشمند و استاد فاضل، امید آن دارم که جامعه علمی کشور و به ویژه سازمانها، نهادها و ان جی اوهای مرتبط، و به خصوص جامعه افراد با آسیب بینایی از دانش و تجربیات گرانسنگ این استاد فرزانه بهره کافی و وافی را به عنوان یک فرصت ذیقیمت در راه تعالی و پیشرفت جامعه هدف ببرند. همچنین جا دارد از زحمات دلسوزانه و دغدغه های قابل تقدیر مدیر فرهیخته و محترم دفتر فرهنگ معلولین، جناب آقای محمد نوری که باعث اقدامات شایسته ای در این حوزه گردیده است، به سهم خود سپاسگزاری نمایم و همچنین بیتردید این مجموعه مجال طبع نمییافت مگر با تلاشهای دلسوزانه و متعهدانه جناب آقای علی نوری، مدیر محترم انتشارات توانمندان که بالاترین سپاسها شایسته اوست که انتشاراتی تخصصی در این زمینه را بنیان نهاده و در راه گسترش و کمال آن بی هیچ دریغی همواره می کوشد. امید آن دارم که مجموعه پیشنهاده، گامی هر چند کوچک در راه پرداختن هرچه بیشتر به موضوعات و مقولات مرتبط به حوزه معلولین با نگاه علمی- پژوهشی و با رویکردی اجتماعی- فرهنگی باشد و بی تردید و از سر اشتیاق تمامی انتقادات و پیشنهادات و مباحث پیرامون مطالب طرح شده در این کتاب را با کمال تواضع پذیرا هستم. حسین عبدالملکی تابستان ۱۳۹۸
فهرست سخن ناشر ۷ مقدمه ۱۱ دیباچه ۱۷ بخش اول: یادداشتها و مصاحبهها از زبان تا فرهنگ: نگاهی به واژه معلول ۲۷ تهدیدها و فرصتهای یک مسئله فرهنگی: زشت و زیبای ازدواجهای فامیلی ۳۳ نمایشگاه روز جهانی بریل در کتابخانه ملی و طرح چند دغدغه اجتماعی ۴۱ گذار از ندیدن: نگاهی بر احوال و آثار دانشمند و محقق نابینای معاصر ۴۷ روایتی از دکتر محمد خزائلی در یک جهان زیسته ۵۹ خزائلی در کشاکش روایتها: از ابرحافظه تا زیستمندی جسور ۶۷ زیست جسورانه: یادی از یک دانشمند بزرگ معاصر ۷۱ نگاهی سیاستی به کاربست واژه روشندل ۷۳ تلاشی در ارائه قرائتی الگوپذیر از محمد خزائلی ۷۷ سرگذشت یک خط جوان در ایران: نگاهی اجمالی به تاریخ ورود خط بریل ۸۳ حذف شرط بینایی از انتخابات مجلس: گامی بلند در احقاق حقوق نابینایان در خانه ملت ۹۳ تحلیلی اجتماعی بر امکان حضور نابینایان در انتخابات مجلس ۹۷ نابینایان هم عضو خانه ملت میشوند ۱۰۱ نابینایان، حضور در انتخابات و چرخش نگاه خانه ملت ۱۰۷ خطی سپید به وسعت دیدن ۱۱۷ دسترس پذیری: گزارهای کانونی در نگاه سیاستی به افراد دارای نیازهای ۱۲۳ بخش دوم: خلاصه مقالات نابینایان و رسانههای اجتماعی، فرصتها و چالشها: مطالعه موردی فیسبوک ۱۳۱ اشتغال، نابینا، پژوهش: ارائه الگویی مناسب سازی شده در ایجاد اشتغال برای جوانان دارای آسیب بینایی از طریق آموزش روش پژوهش کاربردی ۱۳۳ توانبخشی مبتنی بر فرهنگ: راهبردی در مدیریت مسائل معلولین در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ۱۳۷ از آسیبمند واقعی تا آسیبمند برساخته: نگاهی گونه شناختی به عوامل مؤثر در برسازی منفی پایگاه اجتماعی جوانان دارای معلولیت در جامعه ایرانی ۱۴۱ واکاوی عوامل مؤثر بر سبک زندگی سالم سالمندان معلول: مطالعه موردی سالمندان با آسیب بینایی و جسمی-حرکتی ۱۴۵ نگاهی گونه شناختی به الگو وارهی تعاملی استاد-دانشجو: مطالعه موردی دانشجویان با آسیب بینایی ۱۴۷ از کور تا روشندل: نگاهی به عوامل فرهنگی مؤثر در گزینش واژگانی معطوف به افراد با آسیب بینایی ۱۴۹ رهیافتی به بیش اهمیت یابی و نحوه تأثیر رضایت شغلی معلمان بر کیفیت زندگی دانشآموزان نابینا ۱۵۱ بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت اجتماعی معلولین در ایران ۱۵۳ بررسی رابطه رضایت شغلی و سلامت اجتماعی شاغلین با آسیب بینایی ۱۵۵ نابینایان و انجام پژوهشهای اجتماعی- فرهنگی: تجربهای از طراحی و برگزاری سلسله کارگاهی در کتابخانه ملی ۱۵۷
دیدگاه تان را بنویسید