ارسال به دیگران پرینت

دور باطل برای جذب سرمایه‌گذاران

«امروز سرمایه‌گذاری در کشور مانند نان شب واجب است؛ اگر برای سرمایه‌گذار داخلی فضای مناسب و مطمئن ایجاد کنیم، سرمایه‌گذار خارجی نیز برای ورود به کشور ترغیب می‌شود... .

دور باطل برای جذب سرمایه‌گذاران

«امروز سرمایه‌گذاری در کشور مانند نان شب واجب است؛ اگر برای سرمایه‌گذار داخلی فضای مناسب و مطمئن ایجاد کنیم، سرمایه‌گذار خارجی نیز برای ورود به کشور ترغیب می‌شود... . امسال برای دستیابی به رشد اقتصادی مقبول حداقل به هزار هزار میلیارد تومان منابع نیاز داریم. بخشی از این منابع باید از محل منابع شرکت‌های دولتی و بانک‌ها تأمین شود؛ اما بخش عمده آن از محل سپرده‌گذاران خرد است که باید به سمت بخش خصوصی هدایت شود و این اتفاق نیز از طریق بازار سرمایه قابل انجام است».‌ عبارات فوق بخشی از سخنان وزیر اقتصاد در جمع فعالان اقتصادی در اتاق تهران است؛ درباره مهم‌ترین ضرورت اقتصاد ایران و شرط‌های مترتب بر تحقق این ضرورت؛ سخنانی صحیح و بدیهی به لحاظ منطق اقتصادی اما متأسفانه به همان میزان دشوار و سخت‌فهم در منطق سیاست در ایران. بدیهی از این منظر که بیش از دوقرن‌و‌نیم قبل پدر علم اقتصاد از منطق سرمایه سخن گفته و آن این است که «سرمایه بر اثر صرفه‌جویی زیاد می‌شود و به علت اسراف، ولخرجی و خلافکاری از بین می‌رود. آنچه را شخص از درآمد خود پس‌انداز می‌کند، به سرمایه خود می‌افزاید» و پس‌انداز حاصل بهره انتظاری است «پاداشی که وام‌گیرنده به وام‌دهنده می‌دهد، برای سودی که وام‌دهنده می‌توانست با استعمال آن پول به دست آورد و به دست نیاورده است» و اینکه «کشوری که ارزش محصول سالانه آن مرتب کاهش می‌یابد، طولی نمی‌کشد که مقدار پول در جریان آن تغییر می‌کند» (آدام اسمیت- ثروت ملل). ‌اما این اصول پایه‌ای در سیاست‌گذاری اقتصادی کشورمان محلی از اعراب ندارد. دولت، ولخرج است و بیش از درآمد، هزینه دارد که نتیجه آن کسر بودجه آشکار و پنهان و فضای به‌شدت تورمی است. در این فضا میل به پس‌اندازکردن به طور جدی تضعیف می‌شود و منابع در دسترس برای انباشت سرمایه کاهش می‌یابد. از سال 1386 تا امروز هم سطح بودجه خانوار پایین آمده و هم رشد نرخ پس‌انداز منفی بوده است. میانگین تورم در چهار دهه اخیر حدود 20 درصد و در 20 سال اخیر حدود 19 درصد بوده است. نرخ تورم در دو سال اخیر به ترتیب به ۹/۲۶ و ۲/۴۱ درصد رسیده و پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول از این نرخ در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ترتیب به ۲/۳۴ و ۵/۳۳ درصد است. بر این اساس بدیهی است با این نرخ تورم و سود بانکی زیر این نرخ در اکثر سال‌ها و حدود 15درصدی حال حاضر، پس‌انداز در بانک‌ها منطق اقتصادی ندارد. چراکه طبق بعضی از نظریه‌های اقتصادی تمایل به پس‌انداز ناشی از سطح درآمد، نرخ بهره و نرخ نهایی رجحان زمانی است؛ یعنی صرف‌نظرکردن از مصرف جاری به امید مصرف بیشتر آتی. امری که در شرایط اقتصادی امروز ایران بی‌معنی است و به‌جای نگهداری و پس‌انداز کردن پول باید آن را به هر چیز دیگری تبدیل کرد (پول داغ یا Hot Money). هجوم سرمایه‌ها به بورس نیز نه برای سرمایه‌گذاری بلکه در پی دریافت سود کوتاه‌مدت بالا از این بازار است.

به این ترتیب با کاهش میزان انباشت سرمایه‌ یا تراکم سرمایه کمتر، در بلندمدت رشد متوقف می‌شود و اقتصاد به تدریج به سمت رکود اقتصادی و بی‌کاری می‌رود. میانگین سه‌درصدی رشد اقتصادی در این دو دهه و رشد اقتصادی منفی 9/4 و منفی حدود هفت‌درصدی در دو سال اخیر که پیش‌بینی می‌شود با رشد منفی شش‌درصدی در سال 99 تداوم یابد، تضعیف قدرت خرید و پس‌اندازکنندگی خانوارها را به دنبال خواهد داشت. به نحوی که برابر محاسبات اندازه تولید ناخالص داخلی در سال ۱۳۹۹ (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰) کوچک‌تر از سال ۱۳۸۶ خواهد شد.  در مجموع آنکه روند انباشت سرمایه در کشورمان بسیار ناامیدکننده است. چنانکه در دوره زمانی

1391- 1396، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص داخلی به قیمت ثابت در مقایسه با دوره مشابه قبل نزولی بوده و در سال 95 به منفی 7/3 درصد و در سال گذشته به حدود منفی یک‌دهم درصد رسیده است.

 روندی که با توجه به تداوم نبود قطعیت‌ها و نااطمینانی‌های سیاسی و اقتصادی (تحریم‌ها، کاهش قیمت نفت، انتخابات آمریکا و ایران و...) و همه‌گیری کرونا به نظر می‌رسد استمرار داشته باشد.

برای خروج از چرخه باطل رشد پایین و منفی اقتصادی، رکود تورمی، کاهش ثروت و پس‌انداز مردم، کاهش سرمایه‌گذاری و رشد پایین و منفی اقتصادی، رکود تورمی و... باید سریعا چاره‌ای اندیشید. چاره‌ای که به‌نظر چیزی جز ایجاد فضای امن و آرامش در روابط و مناسبات داخلی و خارجی، کسب اعتماد و اطمینان جامعه، انجام اصلاحات عمیق اقتصادی برای ورود و به‌کارافتادن سرمایه‌ها و پس‌انداز و... نیست. 

مسئولانی که از «واجب‌تر از نان شب بودن سرمایه‌گذاری برای کشور» آن‌هم در جمع کارآفرینان و فعالان اقتصادی سخن می‌گویند، باید با تغییر سیاست‌ها و رویکردها و در عمل نشان دهند که باور دارند: «کارآفرینان برای برآوردن نیازهای مبرم و تأمین‌نشده مصرف‌کنندگان، با مقرون‌به‌صرفه‌ترین شیوه کالاهای سرمایه‌ای را به کار می‌گیرند که توسط پس‌اندازکنندگان مهیا شده است. کارآفرینان در کنار پس‌اندازکنندگان، نقش فعالی در جریان وقایعی که پیشرفت اقتصادی نامیده می‌شود ایفا می‌کنند» (فون میزس – ذهنیت ضدسرمایه‌داری).

وگرنه این سؤال ایجاد می‌شود که هدف از این سخنرانی‌ها و توضیح واضحات و شرح امور بدیهی اقتصادی چیست و مخاطب آن چه کسانی‌اند؟

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه