ارسال به دیگران پرینت

رسول توکلی | گفتگو با رسول توکلی

موسی خیر، اولین وزیر برنامه و بودجه کابینه شهید رجایی درگذشت | گفتگو با رسول توکلی

مهندس موسی خیر حبیب‌اللهی، اولین وزیر برنامه و بودجه‌ی کابینه‌ی شهید رجایی درگذشت.

موسی خیر، اولین وزیر برنامه و بودجه کابینه شهید رجایی درگذشت | گفتگو با رسول توکلی

مهندس موسی خیر حبیب‌اللهی، اولین وزیر برنامه و بودجه‌ی کابینه‌ی شهید رجایی درگذشت.

مراسم ترحیم مرحوم موسی خیر حبیب‌اللهی فردا جمعه ۲۰ آبان ساعت ۹/۳۰ در قطعه ۴۹ و مراسم سومین روز درگذشت ایشان یکشنبه ساعت ۵ الی ۶/۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می‌گردد.

در این خصوص گفتگویی داشتیم با جناب آقای رسول توکلی، بازیگر سینما و تلویزیون و متخصص حوزه‌ی اسکله‌سازی و بندرسازی که از دوستان ‌وهمکاران قدیمی مرحوم خیر حبیب‌اللهی بوده‌اند. 

شرح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش خبرنگار ۵۵آنلاین، به نقل از رسول توکلی:

f8f0e392-d41f-4059-82f6-3bb6fb4d1014

مهندس موسی خیر حبیب‌اللهی، اولین وزیر برنامه و بودجه‌ی کابینه‌ی شهید رجایی بودند، بعد هم قائم مقام وزیر نفت و رئیس دفتر مشترک همکاری با نیروها.

ایشان ابتدا در سازمان برنامه و بودجه بودند، و بعد دعوت شدند به وزارت نفت. در زمانی که وارد وزارت نفت شدند، با پنج هزار دعوای بین‌المللی که شرکتهای قبل از انقلاب پایه‌گذاری کرده بودند، مواجه شدند. که با پشتکاری که داشتند و با کمک خود اهالی حوزه‌ی نفت، تمامی این مشکلات حل شد. در آن زمان صادرات نفت با مشکلات بسیاری مواجه بود. همچنین در زمینه‌ی شناورهایی که می‌خواستند نفت را از طریق خلیج‌فارس منتقل کنند، محدودیت‌ها و مشکلات بسیاری وجود داشت. ایشان با طرح‌های نوآورانه و پشتکار بسیار، از پس تمام این مشکلات برآمدند. مرحوم حبیب‌اللهی، همزمان مباحث جنگ را نیز پیگیری می‌کردند. یکی از آثار پشتیبانی ایشان اسکله‌ی نفتی قشم بود که طراحی و اجرا شد و امروز می‌بینیم که با گذشت سالیان سال از اجرای این پروژه، همچنان پابرجا و مستحکم و درحال خدمت‌رسانی است. (گزارش ۵۵آنلاین از اسکله‌ی نفتی قشم و گفتگوی قبلی با جناب آقای توکلی را اینجا بخوانید)

قدیمی‌ها به خاطر دارند که آقای مهندس حبیب‌اللهی با حفظ سمت، با مصوبه مجلس شورای اسلامی در مسیر خدمات‌رسانی به سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی کوشا بودند. در آن زمان خیلی از هلی‌کوپترها یا بخش‌های دفاعی ما با مشکل روبرو بودند. وقتی صدام می‌گفت امروز ده شهر را می‌زنم، می‌آمد پانزده تا بیست شهر را می‌زد، چون مشکلات دفاعی وجود داشت و تامین قطعات مشکل بود. دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری بود و از طریق مجلس، موسی خیر حبیب‌اللهی به سمت ریاست دفتر مشترک همکاری با نیروها، و تامین قطعات لازم پرنده‌ها، شناورها و غیره منصوب شد و به لطف خدا ایشان آنقدر عملکرد خوبی داشت که تمام قطعات هلیکوپترها و هواپیماهای از کار افتاده تامین شد و تمام این وسایل دوباره به کار افتادند و به مردم خدمات‌رسانی کردند. 

ایشان فارغ‌التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران بودند، و در طول عمر پربرکتشان، بسیار بسیار اثربخش بودند و آثار بدیعی از خودشان به جای گذاشتند.

متاسفانه قدر ایشان آن‌طور که باید دانسته نشد، و ایشان دوسال پیش دچار عارضه‌ی سرطان شدند و دو سال با این بیماری دست و پنجه نرم کردند. البته این اواخر با دستور آقای اوجی وزیر نفت، ترتیبی اتخاذ شد تا با ایشان گفتگوی جامعی صورت بگیرد. البته ایشان این اواخر به سختی تکلم می‌کردند، اما به هر ترتیبی بود این گفتگو صورت گرفت و تجربیات ایشان ضبط شد تا در فرصت مقتضی از آن استفاده شود. امیدوارم مسئولین گرامی پیش از آن که دیر شود از تجربیات متخصصان گران‌قدری چون مرحوم حبیب‌اللهی و سایر پیشکسوتان حوزه‌های مختلف کشور بهره‌مند شوند و کشور را از بحران نجات دهند.

مصاحبه‌ی تجارت فردا با مرحوم موسی خیر حبیب‌اللهی را در ادامه بخوانید:

موسی خیر با گذشت بیش از ۳۰ سال سکوتش را شکست و به بیان ناگفته‌هایی پرداخت که آن را به «وصیت‌نامه» خود تعبیر کرده است. این فارغ‌التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران که پنج سال (از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۱) در ذوب‌آهن اصفهان مشغول به کار بود، در ۷۴ سالگی در گفت‌وگو با هفته‌نامه «تجارت فردا» شرح داده که چگونه به سازمان برنامه و بودجه رفت، چطور آنجا را پاکسازی کرد و پس از آن به کجا رفت؟ موسی خیر که جانشین عزت‌الله سحابی در سازمان برنامه و بودجه شد، نحوه انتخابش توسط رجایی را این‌گونه شرح داده است: «در روز سی‌ویکم شهریور ۱۳۵۹ (روز شروع جنگ) آقای رجایی به دلیل آشنایی که با خانواده ما داشت و من را دورادور می‌شناخت مرا خواست. خواهر من خانم منظر خیر دبیر ریاضی مدرسه رفاه بود و آقای رجایی از آنجا خانواده من و من را می‌شناخت. ایشان به همین سبب مرا خواست و صحبت کوتاهی با من داشت و در ‌‌نهایت از من خواست که به دیدار آقای عزت‌الله سحابی بروم. حقیقت این است که من نمی‌دانستم دارم به عنوان فرد منتخب برای ریاست سازمان به این دیدار می‌روم. من در جریان انقلاب در کمیته‌های مختلفی مثل اعتصابات، نفت، انتظامات و استقبال امام(ره) حضور و فعالیت داشتم و فکر می‌کردم بحث مشورت و مشاوره در میان است. من با آقای سحابی دیدار داشتم و ایشان هم از قبل خواهر و خانواده مرا تا حدودی می‌شناخت. بعد از آن جلسه آقای سحابی نگاه مثبتی به من پیدا کرده بود که‌‌ همان را هم به آقای رجایی انتقال داده بود. وقتی دوباره به دیدار آقای رجایی رفتم ایشان به من گفت برای تصدی این مسئولیت آماده باش. من که تعجب کرده بودم خواستم به من سه روز فرصت بدهند تا تصمیم بگیرم. آقای رجایی هم تعجب کرد و گفت دیدار با سحابی برای همین بوده است. من هم به ایشان گفتم نمی‌دانستم دیدار برای چیست و منظور ریاست سازمان بوده است. آقای رجایی گفت پس دو روز فرصت بخواه تا روز سوم که جلسه هیات دولت است معارفه انجام شود و بعد هم با آقای بنی‌صدر هماهنگ کنیم و بلافاصله به مجلس معرفی شوی. همین‌طور هم شد و من بعد از دو روز موافقت کردم... در مجلس رای قاطعی آوردم و بدون هیچ رای مخالفی و تنها با دو رای ممتنع من به عنوان وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه انتخاب شدم.»

خیر که با پیشنهاد رجایی برای تغییر معاونان سازمان برنامه و بودجه مخالفت کرده و با معاونان سحابی کار را ادامه داده بود، پس از مدتی دستور داد سازمان تعطیل شود: «تنها سازمانی که بازسازی یا پاکسازی شد همین سازمان برنامه بود. من بعد از مدتی که کار کردیم و به خوبی تمامی کارکنان و کار‌شناسان سازمان را شناختیم یک هفته سازمان را تعطیل کردم. البته سازمان به طور کامل تعطیل نشد. من ۱۵۰ نفر متخصص را که قبلاً شناسایی کرده بودم خواستم که در سازمان بمانند و کار کنند که کار مملکت نخوابد. به آقای رجایی گفتم می‌خواهم این کار را بکنم. ایشان هم گفت فقط طوری عمل کنید که سروصدا به پا نشود. من طی یک هفته‌ای که‌‌ همان ۱۵۰ کار‌شناس مشغول به کار بودند سازمان را پاکسازی کردم و بعد از این یک هفته هم سازمان مجدد شروع به کار کرد و همه سر کار خود آمدند به جز فراماسون‌ها و کسانی که از فرق ضاله بودند. من اگر سازمان برنامه را برای آن یک هفته تعطیل نمی‌کردم معلوم نبود که آن افراد با حضورشان در سازمان چه کارهایی می‌کردند. من ناچار بودم که اولاً سازمان را تعطیل کنم که این افراد وارد نشوند و بعد هم از خدمت منفصلشان کنیم. اگر اعداد را رند کنم و بگویم، از حدود ۲۵۰۰ نفر کارمند سازمان برنامه حدود ۷۰ نفر فراماسون‌ها و اعضای فرق ضاله و از درباری‌های شاخص بودند که اخراج شدند. در بین کسانی که برگشتند ۶۰۰ نفر بودند که با نسبت خانوادگی به سازمان آمده بودند. مثلاً پدر و پسر بودند یا زن و شوهر یا مادر و دختر و غیره. این افراد مشکلی نداشتند اما من می‌گفتم در سازمان برنامه نباید نسوج فامیلی باشند و بهتر است این افراد با توجه به تخصصی که دارند به سازمان‌ها و دستگاه‌های مربوطه فرستاده شوند. مثلاً اگر در یک زوج زن و شوهر، خانم در حوزه کشاورزی تخصص دارد به وزارت کشاورزی برود و شوهرش در سازمان بماند. قرار من این بود که این ۶۰۰ نفر هم به دستگاه‌های تخصصی بروند که البته این کار به دلیل اتمام کار من در سازمان شکل عملی به خودش نگرفت. من فهرست اسامی و تخصص‌های افراد و طرح را به رئیس بعدی سازمان دادم اما او هم آن را اجرا نکرد. به هر حال من سازمان را بدون هیچ جار و جنجالی پاکسازی کردم. کسی هم جرات نکرد حرفی بزند. تنها ۳۰ سال بعد به یکی از این جوجه ماسون‌ها دستور دادند که گزارشی در روزنامه‌ای بنویسد و بگوید که خیر کار‌شناسان متخصص سازمان برنامه را اخراج کرد.»

پاکسازی طبق قانون اساسی شاهنشاهی!

استناد خیر برای اخراج کار‌شناسان سازمان برنامه و بودجه ممنوعیت استخدام پیروان فرقه‌های خاص طبق قانون اساسی شاهنشاهی بود: «من همه را با امضای خودم اخراج کردم. یک روز آقای موسوی ‌اردبیلی را که رئیس قوه قضائیه بود، دیدم. به ایشان گفتم یک ماده قانونی به ما بده که بر اساس آن بتوانیم پیروان فرقه‌های ضاله را اخراج کنیم. ایشان یک نفسی کشید و گفت یک فکری می‌کنیم. من دیدم تا ایشان بخواهد یک فکری بکند من ذکرم به آسمان رفته است. برای همین به جای ماده، یک نر پیدا کردم. گفتم این افراد طبق قانون اساسی شاهنشاهی مجاز به استخدام نبودند، برای همین استخدامشان از ابتدا خلاف قانون بوده است. گرچه در آن زمان قانون اساسی شاهنشاهی ملغی شده بود و قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکم بود، اما چون استخدام آن‌ها در قبل صورت گرفته بود و خلاف قانون بود من آن‌ها را می‌توانستم اخراج کنم. آن‌ها برابر قانون نمی‌توانستند در آن زمان رسماً استخدام شوند. بعد پرونده‌ها را که بررسی می‌کردم دیدم مثلاً خود کارمند یا کار‌شناس در پرونده‌اش دیانتش را نوشته است بهایی. خب این فرد نمی‌توانست استخدام شود و کار خلاف قانون صورت گرفته است. من این افراد را کنار گذاشتم. کسی هم جرات نداشت حکم اخراج و انفصال این افراد را امضا کند و من خودم این کار را کردم. امضایم هم تا حیفا و عکا رفته است. اما رمز و کلیدی دارد که الحمدلله من را زیاد نمی‌شناسند.»

 پس از عزل بنی‌صدر و انتخاب محمدعلی رجایی به ریاست جمهوری، خیر جزو گزینه‌های دولت باهنر نبود، چنانکه خودش می‌گوید: «دولت ۹ تغییر در وزرا داشت که یکی از این تغییرات نبودن من در سازمان برنامه بود. آقای رجایی به من گفت انتخاب نشدن تو یک عکس‌العمل بود. بعد هم انتظار داشت من بپرسم واکنش به چه عملی اما من همان‌طور که از ابتدا برای بودن یا نبودن لباسی ندوخته بودم، هیچ حرفی هم نزدم.»

منبع : ۵۵ آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد
  • محمدرضا ارسالی در

    از اول هم دنبال تصفیه اجتماعی و سیاسی بودید خیلی ها رو از نون خوردن انداختید پس هی نگید ما اینم ما اونیم ادعا نکنید درست نیست مهم اونه که دست مردم رو با هر تفکر و سلیقه ای بگیرید.معلوم نیست آخر کار چی بشه.

دیدگاه تان را بنویسید

 

دیدگاه

توسعه