ارسال به دیگران پرینت

گفت و گوی «۵۵ آنلاین» با ایمان زنگنه؛ اقتصاددان

حسن روحانی، از نفرین ترامپ تا ادعای اداره کشور! | رئیس بانک مرکزی، عملاً افزایش تورم را به «عزل» ترجیح داد | دلایل نسبت دادن «ونزوئلایی شدن ایران» توسط دولت به اقتصاددانان

زنگنه: برخی افراد در ایران فکر می کردند ترامپ، ریسک ها و مخاطرات زیادی را به اقتصاد ایران تحمیل می کند و در نهایت نرخ دلار افزایش پیدا می کند.

حسن روحانی، از نفرین ترامپ تا ادعای اداره کشور! | رئیس بانک مرکزی، عملاً افزایش تورم را به «عزل» ترجیح داد | دلایل نسبت دادن «ونزوئلایی شدن ایران» توسط دولت به اقتصاددانان

55 آنلاین- بر اساس قانون برنامه پنجساله ششم توسعه (144- 1396)، دولت حسن روحانی موظف  است که نرخ تورم را از سال 1396 به بعد یعنی در زمان اجرای این قانون در محدوده 8 درصد نگه دارد.

بر اساس محاسبات بانک مرکزی ایران، نرخ تورم در سال 1398 در حد 41.2 درصد بوده و بانک مرکزی به تعهد خود برای انتشار نرخ تورم سال 1399 عمل نمی کند و از طرفی مرکز آمار ایران، نرخ تورم سال 1399 را 36.4 درصد اعلام کرده که بیش از 4 برابر نرخ تعیین شده در قانون برنامه ششم توسعه است.

با این حال، حسن روحانی و اسحاق جهانگیری به عنوان رئیس جمهور و معاون اول، در حالی که در ماه های قبل به مردم ایران می گفتند ترامپ را به خاطر گرانی کالاها نفرین کنند و همچنین می گفتند برای کاهش قیمت ها دعا کنید، در روزهای اخیر از اداره خوب کشور و اقتصاد توسط خودشان سخن می گویند.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر ایمان زنگنه - اقتصاددان- وضعیت نرخ دلار و نرخ تورم و موضوع جنجالی ونزوئلایی شدن تورم ایران، بررسی شده است.

400150200538_278441

*****

 

*در مهر ماه سال 1399 که اوضاع اقتصادی کشور نامناسب بود و آقای روحانی، رئیس جمهور گفت علت اصلی مشکلات، ساکن کاخ سفید در شهر واشنگتن دی سی آمریکا است و مردم ایران باید او را لعن و نفرین کنند. در همان روزها آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور هم، گفت «برای کاهش قیمت ها دعا کنید». 

در هفته های اخیر، لحن صحبت مقامات ارشد دولت عوض شده و آقای روحانی گفت قحطی اتفاق نیفتاد و آقای جهانگیری هم گفت اجازه ندادیم که در کشور قحطی به وجود بیاید.

اخیراً هر دو تاکید می کنند که اقتصاد و کشور به خوبی اداره شده. به نظر شما، آیا در ماه های اخیر دولت آقای روحانی سیاست خاصی را در پیش گرفت که لحن مقامات این دولت به این صورت تغییر پیدا کرده است؟

 

-بخشی از این نوع اظهار نظرها سیاسی بوده و پیام و پیام رسانی برای مردم و طرف مقابل است یعنی کسانی که کشور را تحریم کرده اند. البته ما می پذیریم که شرایط اقتصاد ایران در این سال ها، شرایط سخت و ناگواری بود.

ما به آن بخش از مشکلات کشورمان که مربوط به سیاست خارجی و کشورهایی بود که علیه ما اقدام کردند، تصریح داریم یعنی ما در شرایط سختی قرار داریم و شرایط فعلی، شرایط عادی نبوده و تحریم برقرار است. در شرایط فعلی، نقل و انتقالات پول، کاهش پیدا کرده است.

اساساً تمام تلاش ما در اقتصاد بر این است که هزینه های مبادلاتی را کاهش بدهیم. در حالی که در سال های اخیر، به دلیل مسائل تحریمی، هزینه های مبادلاتی ایران، افزایش پیدا کرده است. مبادلات با کشورهای دوست ما نیز، هزینه زا شده و حتی بابت نگهداری فروش دارایی های ما یعنی نفت، از ما هزینه اخذ می کنند.

ما این نوع مشکلات را درک می کنیم ولی قسمت دوم، برمی گردد به این که ما در وضع کنونی باید چه کار کنیم. خُب رهبری، از سال ها قبل فرمودند با فرض تداوم تحریم ها، برنامه ریزی کنید.

بنابراین تصمیم ما می تواند شرایط را عوض کند و تصمیم ما می تواند به نحوی باشد که دردهای مردم و فشارهای اقتصادی کمتر باشد. در مورد این که سیاست خاصی توسط دولت آقای روحانی اجرا شده یا نه، به نظر من هیچ تحول مدیریتی در اقتصاد ایران و حداقل در بخش سیاستگذاری اقتصادی، رخ نداده است.

در این مدت، فقط برخی پالس های سیاسی از خارج از کشور آمده و انتظارات مردم، تغییر کرده است. شاید برخی مسائل در فضای اقتصاد بین الملل و فضای سیاسی در اطراف ایران، روی انتظارات مردم ایران تاثیر گذاشته باشد و بعد، مدیران دولتی بگویند این تغییرات به خاطر فلان تصمیم ما بوده است.

در بخشی که مربوط به تامین کالاهای اساسی و غیره بود، دولت درست می گوید. به دلیل این که مقامات دولتی سعی کردند در کشور قحطی نباشد و دسترسی به مواد اولیه وجود داشته باشد.

تا این حد به خاطر کارهایی که انجام شده، از مدیران اقتصادی، مجموعه دولت و همه کسانی که زحمت کشیدند، ممنون هستیم ولی در بخش هایی که ناکاستی وجود دارد، می توانیم این نقد منصفانه را مطرح کنیم که اگر مثلاً کاهلی مدیران اقتصادی نبود، چه بسا اوضاع بهتر بود.

 

* در مهر ماه سال 1399، نرخ دلار در بازار آزاد ایران به 32 هزار تومان هم رسید. از طرفی،انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در اواسط آبان سال 1399 (2020 میلادی) برگزار شد و ترامپ نتوانست برای دوره دوم انتخاب شود. در همان روزها نرخ دلار   هزار تومان کاهش پیدا کرد.

به نظر شما اگر ترامپ دوباره انتخاب می شد، آیا باز نرخ دلار، روند کاهشی پیدا می کرد یا نه؟

 

-افزایش نرخ دلار، ناشی از نا اطمینانی هایی بود که در اقتصاد ایران وجود داشت. برخی افراد در ایران تمایل داشتند آقای ترامپ رای بیاورد. برخی افراد در ایران فکر می کردند ترامپ، ریسک ها و مخاطرات زیادی را به اقتصاد ایران تحمیل می کند و در نتیجه نا اطمینانی در اقتصاد ایران به وجود می آید.

این افراد اعتقاد داشتند که تمام این مشکلات، باعث می شود که مردم چشم انداز روشنی نداشته باشند و فعالان اقتصادی نمی توانند در یک محیط با ثبات فعالیت کنند. تصور این افراد این بود که مردم به سمت تبدیل دارایی ها و در نتیجه خرید ارز می روند و در نهایت نرخ دلار افزایش پیدا می کند.

تحلیل همه کسانی که منتظر آمدن ترامپ بودند، این طور بود تا از این محل، نرخ ارز افزایش پیدا کند. چرا که آقای ترامپ، پیش بینی ناپذیر بود.

با این حال، وقتی بدانیم فردی، رئیس جمهور شده که شاید به اندازه ترامپ، پیش بینی ناپذیر نیست، نا اطمینانی در اقتصاد ایران کمتر می شود. در این حالت، سهم افزایش قیمت ارز که ناشی از همان نا اطمینانی است، کاهش پیدا می کند.

در این زمینه می توان گفت نرخ دلار یا نرخ ارز، از این محل با کاهش مواجه می شود. البته شاید نرخ ارز به خاطر بخش ها یا عوامل دیگر از جمله عدم دسترسی به منابع ارزی یا هر سیاست دیگری، با افزایش مواجه شود.

 

*با انتخاب بایدن در انتخابات آمریکا، نرخ دلار در همان زمان کاهش قابل توجهی پیدا کرد. فرضاً اگر بایدن انتخاب نمی شد و دوباره ترامپ برای ریاست جمهوری انتخاب می شد، فکر می کنید نرخ دلار در ایران چگونه می شد و انتظارات تورمی چه وضعیتی پیدا می کرد؟

 

-ما فرض می کنیم که با انتخاب مجدد ترامپ، شرایط موجود در دولت آقای روحانی با همین مجموعه و اقدامات، ادامه پیدا می کرد. در آن حالت، نرخ دلار در ایران حداقل 35 هزار تومان می شد.

به نظر من، بخشی از افزایش نرخ ارز که قرار بود بعد از انتخاب مجدد ترامپ اتفاق بیفتد، پیشخور شده بود یعنی انتظارات، پیشخور شده بود و قبل از انتخابات، افزایش قیمت روی نرخ دلار سرشکن شده بود.

در نتیجه و در آن حالت، نرخ دلار نمی توانست افزایش شارپی داشته باشد و فقط می توانست یک مقدار افزایش تا حد 35 هزار تومان داشته باشد و حداکثر نزدیک 40 هزار تومان شود.

 

*بانک مرکزی نرخ تورم سال 1398 را  41.2  درصد محاسبه کرده بود و در اوایل سال 1399 هدفگذاری کرد که نرخ تورم در کُل این سال به 22 درصد برسد و بانک مرکزی تعهد داد که نرخ تورم را هر ماه و به صورت مستمر اعلام کند. در عمل بانک مرکزی نرخ تورم ماه ها و کُل سال 1399 را اعلام نکرد ولی مرکز آمار ایران نرخ تورم سال 1399 را 36.4 درصد اعلام کرد.

جنابعالی در مورد مقدار افزایش نرخ دلار در حالت انتخاب مجدد ترامپ، نظر دادید. اگر احیاناً ریاست جمهوری ترامپ ادامه پیدا می کرد، آیا تورم ما در حد محدوده فعلی بود یا این که بیش از مقدار فعلی می شد؟

 

-بخشی از تورم، به متغیرهای پولی ربط دارد یعنی وقتی نرخ رشد نقدینگی افزایش پیدا می کند ولی یک بخش از تورم به تورم انتظاری برمی گردد یعنی چه انتظاری از شرایط آینده و شرایط پیش رو داریم.

اگر آقای ترامپ می آمد با توجه به محدودیت ما در دسترسی به منابع ارزی و این که اصلاح ساختاری در اقتصاد ایران انجام نشده که تورم مسیر کاهشی را در پیش بگیرد، نرخ تورم افزایش پیدا می کرد.

متاسفانه در این دوره، فضای تولید ما دچار تحول نشده و به بهبود فضای کسب و کار کمک نشده. در این مدت، قوانین نامناسب را از اقتصاد ایران حذف نکرده ایم و مجوزهای بی فایده و مانع تولید را حذف نکرده ایم.

همچنین به شفافیت تصمیمات اقتصادی و سیاستگذاری های نهادهایی مثل بانک مرکزی، کمک نشده و به سمت تک نرخی شدن نرخ ارز نرفته ایم تا فساد از بین برود. وقتی که این تحولات رخ نداده، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که نرخ تورم کاهش پیدا کند.

شاید با برخی تصمیمات، نرخ تورم از 40 درصد به  35 یا 30 درصد کاهش پیدا کند ولی این مقدار کاهش، تحت تاثیر یک سیاست کوتاه مدت دولت است ولی کاری که در راستای حل بلند مدت مساله باشد در ایران انجام نشده یا در دولت آقای روحانی انجام نشده.

 

*آقای روحانی در اواخر سال 1399 گفتند که «برخی اقتصاددانان و حتی اقتصاددان مطرح ایران پیش بینی کردند که تورم ایران ونزوئلایی و سه رقمی می شود». آیا جنابعالی به عنوان اقتصاددان، چنین تحلیلی داشتید یا مشاهده کردید که اقتصاددانان معروف ایران بگویند تورم ایران سه رقمی می شود؟

 

-برخی بر این اعتقاد بودند که ما به سمت ونزوئلایی شدن پیش می رویم. البته باور ما این طور نبود و پیش بینی ما که در سال 1399 در رسانه های ایران منتشر شد، برای نرخ تورم این روزها بین 35 تا 40 درصد بود.

کسانی که پیش بینی کردند که شرایط اقتصادی ایران به سمت ونزوئلایی شدن می رود، به خاطر یک یا دو پالس بود که  افراد را به این سمت بُرد که این طور پیش بینی کرده و گمانه زنی کنند.

یک اتفاق نامناسب که در ایران رخ داد، این بود که اقتصاد ایران به سمت دلاریزه شدن پیش رفت. این وضع برای اقتصاد ایران خوب نبود ولی افراد هر چیزی را با نرخ دلار محاسبه می کردند. در این حالت، تقاضا برای پول داخلی به حداقل ممکن می رسد و نرخ ارز، میل به افزایش دارد. در مجموع، تعدیل انتظارات در کنار برخی اقدامات مثبت انجام شده، باعث شد که ما به سمت آن اَبَر تورم نرویم.

 

*اقتصاددانان ایرانی که در مورد ونزوئلایی شدن ایران صحبت می کردند، می گفتند در صورت ادامه سیاست های نامناسب فعلی، ممکن است ما ونزوئلایی شویم و ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران بعید نیست.

با این حال، اقتصاددانان ایرانی نگفتند تورم ایران سه رقمی می شود. آیا دولت آقای روحانی، با این نوع نسبت نادرست دادن به اقتصاددانان، می خواهد به نوعی استدلال کند که موفق بوده است؟

 

-اقتصاد ما با اقتصاد ونزوئلا، تفاوت هایی دارد و ونزوئلا تقریباً یک کشور متکی به درآمد نفت است ولی در طول این سال ها به خاطر تحریم هایی که علیه ایران وجود داشت، منابع اقتصاد ایران، گسترده تر شده و بخش خصوصی و گاز و پتروشیمی داریم.

دوم این که اگر نرخ تورم ما به آن نرخ ها و قله هایی که برخی افراد با پیش بینی بدبینانه اعلام کردند، نرسیده است دلایلی دارد.

بخشی از پایین بودن نرخ تورم، مربوط به تغییرات پیرامونی اقتصاد ایران یعنی تعدیل انتظارات مردم بر اساس کاهش مخاطرات و ریسک های اقتصاد ایران است. در این زمینه و به طور مشخص، تغییر دولت در ایالات متحده، تاثیر مثبت گذاشت.

بخشی هم مربوط به سیاست های داخلی است و بانک مرکزی، کنترل هایی را روی ابزار پرداخت گذاشت. در این مدت، بانک مرکزی یک مقدار تقاضای سوداگرانه در حوزه پول را کنترل کرد.

 

*آقای همتی رئیس بانک مرکزی، چندین بار در سال 1399 اعلام کرد که دولت از بانک مرکزی استقراض نکرده و پول بدون پشتوانه منتشر نشده که تورم ایجاد کند. در حالی که در هفته های اخیر آقای همتی، نظر خود را تغییر داده و می گوید به خاطر تبدیل ارز مسدود شده «صندوق توسعه ملی» به ریال، پول چاپ کرده ایم.

به نظر شما، به چه علت رئیس بانک مرکزی در ماه های آخر دولت آقای روحانی می گوید چاپ پول بدون پشتوانه اتفاق افتاد؟

 

-یک ضرب المثل معروف وجود دارد که می گوید «پیروزی، پدران زیادی دارد در حالی که شکست، یک یتیم است». الان که ما به انتهای دولت آقای روحانی رسیده ایم هر دستگاه و وزارتخانه باید کارنامه خودش را به مردم ارائه کند.

بخشی از این کارنامه به عملکرد فرد اصلی و بالاترین فرد تصمیم گیر در یک نهاد و وزارتخانه برمی گردد. به همین دلیل، امروزه آقای همتی، آقای نوبخت و آقای دژپسند، هر کدام سعی می کنند تبعات تصمیمات غلط را به دیگری نسبت بدهند.

اگر در ماه های قبل، آقای همتی می گفت ما پول چاپ نمی کنیم در ساختار دولت، این طور صحبت می کرد ولی اگر امروزه آقای همتی، دخل و خرج خودش را از دولت جدا کرده، به این دلیل است که آقای همتی، بعد از اتمام دولت آقای روحانی، قطعاً مورد سوال قرار می گیرد که چرا در دوره مدیریت شما، نرخ تورم 45 درصد و نرخ ارز چندین برابر شد.

آقای همتی به خاطر این که از زیر بار این تبعات خارج شود و کارنامه خودش را یک مقدار بهتر جلوه بدهد، امروزه می گوید مجبور شده پول چاپ کند. در حالی که ما می دانیم فقط مالکیت این ارز از نظر دفتری به بانک مرکزی منتقل شده و همان پدیده خلق پول اتفاق افتاده است.

 

*وقتی که ارزی به بانک مرکزی داده نشده، چرا بانک مرکزی معادل ریالی آن را به دولت داده است؟

 

-این ارز به خاطر تحریم، واقعاً در اختیار بانک مرکزی قرار نگرفته است. آقای دکتر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، مجادله ای را مطرح کرده و در حقیقت یک سفسطه از ناحیه سیاستگذاری بودجه ای و مالی مطرح شده است.

وقتی ارزی در اختیار ما نیست چگونه مالکیت آن به بانک مرکزی منتقل شده و وقتی بانک مرکزی، کنترلی روی آن ارز ندارد بانک مرکزی چطور معادل ریالی آن را به دولت بدهد.

 

*اگر آقای همتی تحت فشار دولت، این پول را چاپ نمی کرد، آیا ایشان همچنان باز رئیس بانک مرکزی می ماند یا نه؟

 

-شاهد این مساله، سرنوشت آقای مظاهری رئیس بانک مرکزی در دولت آقای احمدی نژاد است. آقای مظاهری، در برابر دولت آقای احمدی نژاد ایستادگی کرد و البته تصمیم درستی هم گرفت. آقای مظاهری با قاطعیت اعلام کرد که من منابع بانک مرکزی را سه قفله کرده ام.

به خاطر این اقدام، آقای مظاهری از ریاست بانک مرکزی کنار گذاشته شد و من مطمئن هستم چنین رفتاری با آقای همتی هم می شد.

 

*اگر آقای همتی و بانک مرکزی، اسکناس بدون پشتوانه چاپ نمی کردند و معادل ارز مسدود شده در خارج از کشور به دولت پول نمی دادند، تورم ما در سال 1399، کمتر از وضع فعلی بود یا نه؟

 

-حتماً تورم ما کمتر بود. البته آقای همتی با ذکاوت گفته که ما ناچار شدیم مطابق قانون این پول را به دولت پرداخت کنیم.

 

*رفتار آقای همتی برای حفظ مسئولیت بوده وگرنه آقای همتی می توانست این کار را انجام ندهد تا تورم بیش تری به جامعه و مردم تحمیل نشود.

 

-یک فرد مثل آقای همتی، به خاطر این که مدیریت خودش پابرجا باشد، این طور تصمیم می گیرد و یک فرد هم مثل آقای مظاهری، تصمیم درست می گیرد و عطای مدیریت را به لقایش می بخشد.

 

*آقای روحانی گفت که اقتصاددانان مطرح پیش بینی کردند که تورم ایران، سه رقمی و ونزوئلایی می شود. آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور هم، اخیراً در اولین جلسه ستاد اقتصاد مقاومتی در سال 1400 ادعای بزرگ تری را مطرح کرده و گفته که «بسیاری از اقتصاددانان پیش بینی می کردند که تورم ایران ونزوئلایی می شود و رشد تورم 1000 درصدی خواهد شد ولی الان نرخ تورم 36 درصد شده».

برخلاف گفته مقامات دولت، هیچ اقتصاددانی نگفته تورم ایران 3 رقمی یا 4 رقمی می شود. این نوع نسبت دادن به اقتصاددانان، می توان باعث شود عملکرد دولت نزد مردم بهتر نشان داده شود؟

 

-مردم با حقایق و واقعیت کار دارند. دولت آقای روحانی، قرار بود ارز را تک نرخی کند و لی مردم می بینند چه اتفاقی در مورد ارز رخ داده و نرخ ارز چقدر افزایش پیدا کرده است.

مردم و حداقل کسانی که متخصص امر هستند متوجه می شوند که این صحبت ها، عمدتاً برای این است که کارنامه دولت، یک کارنامه بهتر باشد.

ما در یک فرصت مناسب می توانیم ارزیابی دقیقی از عملکرد دولت آقای روحانی ارائه کنیم ولی این صحبت های مقامات دولت، بحث های رسانه ای است وگرنه دولت آقای روحانی در این مدت، تصمیم درستی اتخاذ نکرده است.

 

*آقای روحانی و آقای جهانگیری، یک امر خلاف واقع را به اقتصاددانان نسبت می دهند ولی اقتصاددانان فقط هشدار دادند که ممکن است وضعیت ایران به سمت ونزوئلایی شدن برود. هیچ اقتصاددانی با قاطعیت نگفت ما الزاماً به سمت ونزوئلایی شدن می رویم.

 

-درست است و در هیچ جا اقتصاددانان نگفته اند که اقتصاد ایران، ونزوئلایی می شود. همیشه اقتصاددانان و کارشناسان می گفتند اگر سیاست های غلط تداوم پیدا کند، دور نیست که اقتصاد ایران، به شرایطی شبیه ونزوئلایی شدن دچار شود.

 

*آیا در نهایت می شود گفت که انتخاب نشدن دوباره ترامپ و انتخاب بایدن، حداقل کمک مختصری به اقتصاد ایران کرد و شرایط ناگوار اقتصادی به وجود آمده را تلطیف کرد؟

 

-زمانی می شود به اقتصاد ایران کمک کرد که مولفه های اساسی اقتصاد ایران تغییر پیدا کند و برای مثال، فضای تولید در کشور، بهبود پیدا کند. الان چند سال است که نرخ انباشت سرمایه در ایران، منفی بوده و کارخانجات ما با استهلاک مواجه هستند.

ما می توانیم بگوییم انتخاب آقای بایدن باعث شد ریسک های ایران کاهش پیدا کند. همچنین انتخاب آقای بایدن باعث شد نا اطمینانی ها کاهش پیدا کند و یک چشم انداز مثبت تر برای اقتصاد ایران فراهم شود. از این جهت، عدم انتخاب ترامپ، به کاهش انتظارات تورمی کمک کرد و در جهت مساعد با اقتصاد ایران حرکت کرد.

4(12)(2)

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه