۵۵آنلاین :
نقش خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک و متوسط در ازدیاد تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی بر کمتر کسی پوشیده است. صحت این ادعا البته با مشاهدات تجربی و وقایع دنیای امروز همخوانی و همبستگی بسیار بالایی دارد، به گونهای که میتوان کسب و کارهای بسیار موفق داخلی از جمله دیوار، دیجی کالا، اسنپ، خندوانه و... را در دنیای کسب و کار اینترنتی و تلویزیونی مثال زد، که طی مدت کوتاهی، ایدههای خود را به ثروت و ارزش افزوده بالایی تبدیل کردهاند. بنابراین این موضوع که نقشی نوآوری در رشد اقتصادی انکارناپذیر است، جای بحث باقی نمیگذارد، سوالی که اما در یک مرحله قبلتر مطرح میشود، آن است که، چگونه خلاقیت و ایده را میتوان به ثروت، پول و ارزش افزوده تبدیل کرد؟ این موضوع زمانی جذابتر میشود که بزرگان کسب و کار دنیا همگی واقف باشند، که هر فردی یک پتانسیل و یک خلاقیت درونی بالقوه دارد، که در صورت شناخت مسیر و فراهم بودن زمینههای لازم میتواند آن را بالفعل کند. اگرچه یافتن پاسخ یکتایی برای سوال مطروحه کمی دشوار است، و ایدههای مختلف برای به ثمر نشستن، راههای متفاوتی را باید تجربه کنند، اما تهیه یک نقشه جامع برای دارندگان ایدهها میتواند تا حد زیادی به روشن شدن این راه کمک کند. این نقشه راه در یک طبقهبندی کلی میتواند شامل سه بخش، معیارهای لازم و کلی برای ورود به دنیای کسب و کار، نحوه تامین مالی، و در نهایت شیوه رهبری و به دست گرفتن فرمان در ادامه مسیر تا خلق ثروت و ارزش افزوده، باشد. یادداشت پیشرو در ابتدا معیارها و ویژگیهای لازم قبل از راه اندازی یک کسب و کار و تبدیل ایده به ثروت را بررسی میکند. در صورتی که ایده مدنظر معیارهای لیست شده را برآورده کند، آنگاه این سوال مطرح میشود، که نحوه تامین مالی در مراحل اولیه و نوزادی یک کسب و کار و همچنین در مراحل رشد، پیشرفت و بلوغ آن چگونه خواهد بود. در پایان، نقشه راه ادامه مسیر با آوردن یک مثال از کسب و کار موفق برنامه خندوانه رامبد جوان، ترسیم میشود.
- مرحله اول: معیارهای لازم برای ورود به دنیای کسب و کار
پیش از تبدیل ایده و راه اندازی یک کسب و کار جدید باید معیارها و ویژگیهای مختلف یک کسب و کار را به دقت مورد بررسی قرار داد، تا بتوان به سلامت و موفقیت آن کسب و کار امید بیشتری داشت، این معیارها شامل سودآوری، بازار هدف و مشتریان احتمالی، سیاستهای دولت، مکان مناسب و چشمانداز آینده کسب و کار میشود.
- معیار سودآوری
آیا ایده مورد نظر سودآوری خوبی دارد؟ این سوال مهمترین سوالی است، که قبل از شروع و راه اندازی یک کسب و کار جدید باید پرسیده شود. غاییترین و اصلیترین هدف انسان ها و عاملان اقتصادی در همه جوامع، کسب سود و منفعت و مطلوبیت است. بنابراین پیش از آغاز هرگونه فعالیتی پیوسته باید این سوال را مطرح کرد که آیا ایده مورد نظر سودآوری و منفعت لازم را دارد یا نه؟ برای این کار باید امکان سنجیهای پیش از شروع کسب و کار و هزینه فایدههای لازم را انجام داد. هزینههای ثابت و متغیر یک کسب و کار را لیست کرد، ریسک پروژه موردنظر را برآورد و جریان درآمدی مربوط به آینده آن را تنزیل کرد، و در نهایت در صورتی که ارزش فعلی درآمدهای یک کسب و کار جدید، بر هزینههای آن بچربد، میتوان سلامت اولیه کسب و کار مورد نظر را تضمین کرد و خوان اول تبدیل ایده به خلاقیت را پشت سر گذاشت. در این مرحله کمک گرفتن از یک مشاور مالی و یک راهنمای سرمایه گذاری احتمال موفقیت یک ایده را بالاتر خواهد برد.
- بازار هدف و مشتریان احتمالی
اگر از خوان اول راه اندازی یک کسب و کار گذر کنیم، باید سوال دوم را مطرح کرد، که آیا برای کالای مورد نظر بازاری وجود دارد یا میتوان با ترفندهایی بازار جدیدی را برای فروش ایده و خلاقیت مورد نظر شکل داد یا نه؟ ایدهپرداز باید بداند که بدون مشتری و متقاضی برای کالا یا خدمت مورد نظر کسب و کار آیندهاش محکوم به شکست خواهد بود و سودآوری ایده مورد نظر زیر سوال خواهد رفت. بنابراین در نظر گرفتن نیاز مشتریان هدف و حرکت همسو با آن، یکی دیگر از مهمترین معیارهای پیش از راه اندازی یک کسب و کار است که باید به دقت به آن توجه کرد.
- سیاستهای دولت
آیا کسب و کار مورد نظر با سیاستهای کنونی دولت همخوانی دارد، آیا در فضای کسب و کار موجود، تحقق هدف مورد نظر کارآفرین، امکانپذیر است؟ اینها سوالات مهم دیگری هستند که قبل از راه اندازی کسب و کار و تبدیل ایده به سود باید مدنظر داشت. مطالعات و ارزیابی سیاستهای دولت، و فضای کسب و کار، در رابطه با حوزههای تجاری و صنعتی مورد نظر یکی دیگر از معیارها و پیش نیازهای لازم است، چرا که انجام کاری خلاف مقررات موجود ممکن است با جرایم احتمالی نهادهای دولتی و حاکمیتی مواجه شده و فعالیت تجاری و کسب و کار مورد نظر را با اختلال مواجه کند.
- مکان مناسب
بهترین مکان مناسب برای راه اندازی کسب و کار مورد نظر کجاست؟ به عنوان یک کارآفرین و صاحب ایده باید در مورد مکان ارائه خدمت یا محصول مورد نظر به مشتری پیشبینیهای لازم صورت پذیرد، و مکانی انتخاب شود تا به محل تردد مشتریان نزدیک باشد. بدین منظور لازم است ترکیب جمعیتی موجود در محلی مورد نظر مورد بررسی دقیق قرار گرفته و درباره سبک زندگی مردم آن محدوده تحقیقات لازم انجام پذیرد ابزارها و تکنیکهای مکانیابی نیز در این مرحله میتواند به فرد صاحب ایده کمک شایانی کند.
- چشمانداز آینده کسب و کار
صاحبان ایده این سوال را که وضعیت آینده یک کسب و کار چگونه خواهد بود، باید پیوسته از خود بپرسند، تا با برنامهریزی منظم و دقیق برای آینده از شکستهای احتمالی جلوگیری کرده و از فرصتهای به وجود آمده نهایت استفاده برده شود.
- کانالهای توزیع
اینکه چگونه محصول یا خدمت مورد نظر را به دست مشتریان رساند شاید آخرین سوال باشد که یک کارآفرین باید قبل از شروع و راه اندازی یک کسب و کار از خود بپرسد. بیشک ایجاد یک پلتفورم قدرتمند توزیع برای ارسال به موقع محصولات به مشتریان از اهمیت بسیار زیادی برای یک کسب و کار نوپا برخوردار است که در قبل از شروع کسب و کار باید در مورد وجود چنین شبکه توزیعی فکری اساسی کرد.
- مرحله دوم: تامين مالی
در صورتی که سودآوری کسب و کار مورد نظر تایید شود، میتوان گفت بیش از ۷۰ درصد مسیر تبدیل ایده به ثروت پیموده شده است. حال نوبت به این سوال میرسد که از چه کانالهایی میتوان منابع لازم برای تامین مالی کسب و کار مورد نظر را فراهم کرد.
- پس انداز شخصی
شواهد تجربی نشان از مرگ بسیاری از کسب و کارهای کوچک در مراحل ابتدایی و شکلگیری دارد. این مساله موجب عدم تمایل دیگران به سرمایهگذاری در ایده و کسب و کار شما خواهد شد. پس برای به پیش رفتن و به امید کسب ثروت در آتی، بهتر است اول از پس اندازها و سرمایههای شخصی خودتان شروع کنید.
- خانواده يا دوستان
پس انداز شخصی در مراحل اولیه کسب و کار ممکن است، کفایت لازم برای بهرهبرداری کامل از یک ایده را نداشته و قادر به تامین رشتههای اولیه ایده مورد نظر و تجاری کردن آن نباشد. در این صورت اگر فرد نوآور توانایی متقاعد کردن دوستان نزدیک و خانواده برای همکاری در سرمایهگذاری را داشته باشد، از این کانال میتواند منابع خوبی را جمعآوری کند. توانایی متقاعد کردن دوستان و خانواده برای سرمایهگذاری موجب ایجاد تعهد برای کارآفرینان شده و آنها را مجبور میکند که تنها بر روی فرصتهای سودآور سرمایه گذاری کنند. البته میزان این نوع سرمایهگذاری هم مانند سرمایهگذاری شخصی چندان بالا نیست اما به نظر میرسد در مراحل ابتدایی شکلگیری یک کسب و کار استفاده از این نوع تامین مالی به تقویت بنیه شرکت کمک زیادی خواهد کرد.
- تامین مالی از طریق بانکها
یکی دیگر از روشهای تامین مالی طرح، وام گرفتن از بانکها و موسسات مالی است. مهمترین مزیت این روش تامین مالی روشهای تامین مالی که در ادامه خواهد آمد، این است که در این روش، مالکیت شرکت در انحصار خود کارآفرین باقی بماند، ولی چون منابع قرض گرفته شده باید در سررسیدهای مشخصی بازپرداخت شود، در صورت عدم بازپرداخت به موقع اقساط، ممکن است خسارت زیادی به شرکت وارد شود و ریسک بالایی را متوجه سرمایهگذار کند. تامین مالی از طریق بانکها اگرچه هزینه ابتدایی پایینی دارد، امت نرخهای بالای تسهیلات بانکی در ایران ممکن است سودآوری پروژه مورد نظر را به کلی زیر سوال ببرد. بنابراین توصیه اولیه به کارآفرینان و صاحبان ایده این است که از دیگر روشهای تامین مالی استفاده کنند.
- صندوق شکوفایی و نوآوری
یکی از اقدامات اساسی سیاستگذاران در ایران برای حمایت از ایدههای دانش بنیان تامین مالی ارزانقیمت از طریق صندوقهای نوآوری و شکوفایی است. برای تامین مالی از طریق این صندوقها باید با ارائه یک طرح کسب و کار بتوان موافقت صندوق در جهت دانش بنیان بودن ایده مورد نظر را کسب کرد. این نحوه تامین مالی اگرچه دارای مزایای فراوانی است اما این سیستم، مشکلاتی از قبیل زمان بر بودن فرآیندهای رسیدگی به تقاضای تسهیلات و همچنین مساله ریسکگریزی این صندوقها را پیش میکشد، به گونهای که حتی فرآیند ارزیابی و تخصیص تا بیش از شش ماه به طول میانجامد و در این مدت، ممکن است، رقبای با توان تامین مالی بالا گوی سبقت را ربوده و عرصه را بر دارنده ایده تنگ کنند. بنابراین در نظر داشتن ترکیب و سبدی از انواع روشهای تامین مالی برای کاهش ریسک پیشنهاد میشود.
- سرمایه گذاران خطرپذیر
سرمایه گذاری خطرپذیر، و تامین مالی از طریق بازار بورس که در ادامه معرفی میشود، مناسب شرکتها و کسب و کارهایی است که مراحل اولیه رشد و بلوغ را گذرانده و نیاز به سرمایههای بالایی برای گسترش خدمات و فعالیتهای خود دارند. همانطور که عنوان شد، کمبود سرمایه گذاری عاملی موثر در شکست بسیاری از کسب و کارهاست، با این حال به دلیل نرخ بالای مرگ و میر کسب و کارهای کوچک جدید، موسسات مالی تمایل چندانی به قرض دادن وجوه یا سرمایه گذاری در آنها ندارند. پرواضح است که فقدان سرمایه کافی، کسب و کار نوپا را با رها ساختن بر بنیان مالی ضعیف، مستعد شکست خواهد کرد. سرمایهای که کارآفرینان برای راه اندازی کسب وکارهایشان نیاز دارند، کاملا همراه با خطرپذیری است، چرا که سرمایه گذاران در این کسب و کارهای نوپا، در قبال امکان دستیابی به پاداشهای چشمگیر، باید برای از دست دادن کل سرمایه تزریق شده خود آماده باشند. سرمایه گذاری مخاطرهپذیر را اولین بار فردی به نان جین وایتر در سال ۱۹۳۹ به کار برده است، هدف نهایی سرمایه گذاران مخاطرهپذیر، با کمی اغماض رسیدن به ارزشی معادل ۱۰ برابر سرمایه اصلی خود پس از هفت سال است. برای جذب این نوع سرمایه گذاری، نوشتن یک طرح کسب و کار عالی و توجیه اقتصادی ایده مورد نظر، ضروری و الزامی است، به گونهای که در آن بتوان صندوقهای کسب و کار پرمخاطره را از نظر ارزش سرمایه گذاری قانع کرد.
- بورس
یکی دیگر از شیوههای مهم تامین مالی، به انتشار اوراق و سهامی کردن شرکت، از طریق بورس اوراق بهادار برمیگردد. این شیوه تامین مالی البته زمانی مناسب است که کسب و کار مورد نظر به مرحله رشد و بلوغ رسیده باشد و نیازمند سرمایه سنگینی برای گسترش فعالیتها و ارائه خدمات و محصولات به مشتریان باشد. در این صورت می توان با واگذاری سمتی از سهام شرکت در بورس سرمایه مناسبی تامین و به کسب و کار مورد نظر تزریق کرد.
- مرحله سوم: شيوه مديريت و به دست گرفتن فرمان
مرحله سوم تبدیل ایده به ثروت، به تکامل، رشد و بلوغ کسب و کار برمیگردد. در این مرحله در واقع باید به این سوال پاسخ داد، که چگونه میتوان وفاداری مشتریان و سودآوری کسب و کار را حداقل برای مدت زیادی بیمه کرد. این مساله به شیوه مدیریت کارآفرین و ذینفعان کسب و کار مورد نظر برمیگردد و یکی از مهمترین مراحل برای چیدن ثمرات یک ایده خلاقانه و جمع آوری ثروت است. در واقع در این مرحله باید فرمان را به دست گرفت تا از پیچها و سراشیبیهایی که ممکن است سلامت کسب و کار را به خطر بیندازد جلوگیری کرد، قابلیت شناختن نیازهای جدید مشتریان یکی از مهمترین چالشهایی است که در این مرحله باید با آن دست و پنجه نرم کرد، مدیریت ارتباط با مشتریان برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمات بهتر به مشتریان باید در دستور کار قرار بگیرد.
نوآوری پشت نوآوری اتفاق بیفتد تا سهم فروش محصول یا خدمت مورد نظر از بازار حفظ شود. ارتقای کیفیت محصول باید پیوسته در دستور کار قرار گرفته، تا کسب و کار از مسیر مورد نظر خود منحرف نشود. به عنوان یک مثال ملموس از اینکه چگونه یک کسب و کار در مراحل رشد و توسعه، توانسته است همچنان مشتریهای خود را حفظ کند، برنامه خندوانه به عنوان یک نمونه از کسب و کارهای موفق داخلی به مدیریت رامبد جوان بررسی شده است تا از این رهگذر بتوان، دید خوبی نسبت به آینده یک کسب و کار ارائه داد.
برنامه خندوانه
برنامه خندوانه را میتوان یکی از موفقترین برنامههای تلویزیونی صدا و سیما در چند سال اخیر لقب داد. برنامهای که به رغم پخش شدن از شبکه تازه تاسیس و کم مخاطب نسیم، در عرض چند ماه با اقبال عمومی مواجه شد. خندوانه را به نوعی میتوان به استارت آپی تشبیه کرد که با استفاده از خلاقیت رامبد جوان، تهیه کننده و مجری این برنامه و با کمک یک کار گروهی هوشمندانه توانست به سرعت مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد و به موفقیت کمنظیری در بین سایر برنامههای صدا و سیما دست باید بررسی مسیر حرکت خندوانه از شروع تا انتهای سری دوم این برنامه که به نوعی فاز بلوغ این برنامه بود، میتواند نکات مفیدی برای علاقهمندان به کارآفرینی و کسب و کار به همراه داشته باشد.
بهبود مستمر و تکمیل محصولات
اضافه کردن شخصیت «جناب خان» را میتوان نقطه عطف خندوانه در مسیر بهبود دانست. شخصیتی که با ورودش کیفیت برنامه را به وضوح ارتقا داد. ورود شخصیت جناب خان، نه تنها ورود یک شخصیت جذاب و مخاطب پسند بود، که کیفیت کار مجری برنامه را نیز افزایش داد. اتفاقی که در برخی از برنامهها (و در دنیای کسب و کار، کمپانیها و استارت آپها) با ورود شخصیت (کالا یا خدمات) جدید با کاهش جذابیت شخصیتهای قبلی (محصولات یا خدمات قبلی آن کمپانیها) همراه میشود.
استفاده از شبکههای اجتماعی
انتشار ویدئوها و عکسی نوشتههای خندوانه در دو شبکه اجتماعی فیسبوک و اینستاگرام نقش موثری در افزایش مخاطبان این برنامه داشت. در ضمن، بسیاری از دیالوگهای رامبد جوان و جناب خان حول مباحثی میگذشت که مخاطبان برنامه پیشتر در شبکههای اجتماعی درباره آن خوانده یا اظهارنظر کرده بودند. این امر به درگیرشدن کاربران اینترنتی با ویدئوهای این برنامه و افزایش دفعات بازنشر این ویدئوها در شبکههای اجتماعی کمک زیادی میکرد.
استفاده بهینه از مخاطب
حضور رایگان مخاطبان در هر برنامه راهکار هوشمندآنهای بود که سبب افزایش و استحکام ارتباط دوطرفه خندوانه و تماشاگران شد. در قسمتهایی از این برنامه نیز حاضرین از طرف اسپانسر آن برنامه دعوت میشدند. این کار هم یک تصمیم هوشمندانه دیگر در جهت تحکیم رابطه بین برنامه، حامی برنامه و کارمندانش بود.
احترام به مخاطب (مشتری)
رامبد جوان در انتهای هر برنامه از حاضرین در استودیو درخواست میکرد که به احترام ملت ایران از جای خود بلند شوند. او در طول اجرای برنامه تلاش زیادی برای ادای احترام به مخاطبان خود به خرج میداد و چندین برنامه را به حضور جانبازان، بیماران خاص و اقشار کمتر مورد توجه شده برنامههای تلویزیونی اختصاصی داد. این موضوع اگرچه در نگاه اول تنها یک «وظیفه» اجتماعی به نظر میرسد، ولی در عمل فراتر از یک ادای احترام، قدمی در راه جذب و رضایت همه مخاطبان به شمار میرود.
چرخش به موقع
برنامه خندوانه اگرچه در طول مسیر حرکتی رو به جلو داشت و هرچه از آغاز این برنامه گذشت به جذابیت برنامه و تعداد مخاطبان اضافه شد، ولی از جایی به بعد خطر عادی شدن در کمین آن بود. انتظار مخاطب بالا رفته بود ولی محتوای برنامه تغییری نکرده بود؛ این نقطه همان آغاز فاز مرگ برای تمامی برنامههای تلویزیونی و در دنیای کسب و کار برای سازمآنها و کمپانیهاست. راهکار رامبد جوان و گروهش برای این موضوع یک تصمیم هوشمندانه و بسیار موفق بود: راه اندازی مسابقههای مختلف، تصمیمی که شاید اصلیترین علت موفقیت خیره کننده خندوانه در جذب مخاطب بود.
در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت است، که برای تبدیل ایده به ثروت باید مسیری متفاوت از بقیه را تجربه کرد و به نوعی متمایز بود. تا بتوان عرض اندام کرد اما نقشه راه موفقیت در همه کسب و کارها تقریبا همان سه مرحلهای است که در این یادداشت به آن اشاره شده است.
منبع : مجله ی تجارت فردا
خوب بود