ارسال به دیگران پرینت

تاجیک:باید با هوشیاری مانع این شویم تا دست تهران در تحولات آتی سوریه خالی نماند/ایران باید از خطای حمله ترکیه به مقاومت بگذرد چشم

پوست خربزه ترامپ زیر پای اردوغان/اشتباه محاسبتانی ترکیه به نفع کدام بازیگر است؟

کارشناس مسائل خاورمیانه در گفت و گویی یکی از عوامل دخیل در وضعیت کنونی ادلب را حاصل اشتباه محاسباتی اردوغان تلقی کرد و شرایط فعلی را پوست خربزه آمریکایی زیر پای رئیس جمهوری ترکیه دانست.

پوست خربزه ترامپ زیر پای اردوغان/اشتباه محاسبتانی ترکیه به نفع کدام بازیگر است؟

ابوالفضل خدائی: پس از کشته شدن 33 تن از نیروهای نظامی ترکیه در حمله هوایی روسیه، تنش ها در ادلب وارد فاز تازه ای شده است و مذاکرات آنکارا و روسیه نیز نتوانست باعث آتش بس شود. در این بین دولت سوریه به دنبال بازپس گیری مناطق از دست رفته خود از دست شورشیان مخالف است و ترکیه نیز بر مواضع خود برای عدم خروج از ادلب پافشاری می کند. با پیچیده تر شدن اوضاع در این منطقه قرار است پنجم مارس اردوغان رئیس جمهوری ترکیه برای گفت و گو با همتای روسیه ای یعنی ولادیمیر پوتین عازم مسکو شود. در همین راستا برای بررسی زمینه های شکل گیری تنش های در ادلب با نصرت الله تاجیک سفیر سابق ایران در اردن و کارشناس مسائل منطقه گفت و گو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:

ارزیابی شما از آنچه که در ادلب می گذرد چیست؟ چه عواملی زمینه ساز به وجود آمدن تنش ها و تداوم آن شده است؟

با توجه به پیچیدگی نه تنها موقعیت بلکه موضوع ادلب لازم است تا این تحولات را با نگاهی ژرف و عمیق تر بررسی کنیم و عواملی که نیاز به بررسی دارد تا بدانیم چرا این وضعیت بوجود آمد را در ماتریس یا جدول سه در سه قرار دهیم که در سطر اول آن بازیگران اصلی که به ایفای نقش می پردازند خواهند آمد. و در ستون اول آن نیز باید عواملی اصلی و زمینه ائی که شرایط فعلی را رقم زده است قرار دهیم. از جمله عواملی که شرایط فعلی را پدید آورده است و زمینه های سیاسی را بر هم زده است می توان به نقش تخریبی آمریکا و اسرائیل در منطقه و یک سری از اشتباهات محاسباتی اشاره کرد که موجب شکل گیری روند کنونی شده است. این موارد را اعلام کردم تا این نکته را یادآور شوم که مذاکرات سیاسی در ژنو، آستانه و سوچی روند نسبتا" مطلوبی را سپری می کرد و در آن مذاکرات تحولات به سمتی رفت که علی رغم همه مشکلات و چالش ها کمیته قانون اساسی سوریه علیرغم مشکلات فراوان و زیاده خواهیهای بعضی از اطراف از جمله گروههای مبارز و یا حتی ترکیه تشکیل شد و حتی سهم گروه ها، نیروها و احزاب سیاسی نیز تا حدودی مشخص شد که گام مثبت و مهمی در سرنوشت سوریه به شمار می رفت. اما در ادامه و به دلایلی این روند به هم خورد.

چرا و چگونه روند سیاسی مذاکرات برهم خورد؟ آیا عوامل خاصی موجب این اتفاق شد و یا اینکه بازیگران اصلی در صحنه سوریه مقصر آن بودند؟

همانطور که در ابتدا اشاره کردم اگر نقش بازیگران اصلی و فرعی در سوریه و مجموعه عوامل را در جدولی مانند زیر برای مدلسازی و تجزیه و تحلیل بهتر و عمیق تر قرار دهیم و تاثیرات دو دوئی آنها را بر روی یکدیگر بررسی کنیم می توانیم به شمای بهتری از اوضاع دست یابیم. در یک تقسیم بندی کلی در خصوص بازیگران اصلی در سوریه می توان از روسیه، ترکیه، سوریه و همپیمانانش مانند مقاومت نام برد. در خصوص عوامل زمینه ای از جانب هر بازیگر نیز باید آن را به صورت جداگانه بررسی کرد. برای مثال درباره ترکیه باید گفت که این کشور در خصوص ادلب طمع سرزمینی دارد و یا عوامل دیگری مانند سیاست پاندولی اردوغان در حرکت به غرب و شرق برای امتیاز گیری دخیل است که همواره تلاش کرده تا با غرب و هم با شرق بازی کند و هر طرفی را سرکیسه کند تا منافع حداکثری از شرایط موجود کسب کند. البته این امر فی نفسه برای ترکیه بد نیست اما وقتی هم معادلات را بهم میزند و هم باعث ایجاد تزاحم برای تحقق صلح و ثبات می شود مذموم است!

 

لذا همانگونه که در جدول بالا میبینید با در نظر گرفتن بازیگران اصلی و دیگر عوامل زمینه ای نقش تخریبی آمریکا و اسرائیل را در قبال ترکیه بررسی کنیم متوجه میشویم که آمریکا سعی دارد تا آنکارا را بازی دهد و تلاشش این است تا اردوغان را در اردوگاه غرب نگه دارند و اجازه ندهد بیش از حد به روسیه نزدیک شود تا حدی که بعضی از تحلیلگران حتی این وضعیت پیش آمده در ادلب را بدبینانه پوست خربزه آمریکائی زیر پای اردوغان میدانند! در ماجرای سرنگونی جنگنده سوخوی روسی شاهد بودیم که اردوغان روابط نزدیک تری با روسیه پیدا کرد و از غرب فاصله گرفت و در ادامه نیز درخواست خرید اس 400 داد که این موارد برای غرب خیلی قابل هضم نبود! و این ماجرای ادلب علاوه بر طمع و جاه طلبی اردوغان یک گوشمالی وی از سوی آمریکاست! البته در این بین ناتو نیز برایش قابل پذیرش نبود که نه یک عضو عادی اش بلکه دروازه شرقی ناتو تا این حد به روسیه نزدیک شود. البته نقش تخریبی آمریکا در این حد بسنده نشد بلکه در خصوص گفت و گوهای ایران، روسیه و ترکیه در قالب آستانه نیز غرب تلاش کرد سنگ اندازی کند و مانع همکاری این سه کشور برای تحقق روند سیاسی و ایجاد ثبات و امنیت در سوریه شود.

موضوع دیگری که باید به آن پرداخت اشتباه محاسبات ترکیه است. اردوغان با حس جاه طلبی، نوعثمانی گری و همچنین تلاشش برای دوشیدن اروپا با تهدید باز کردن مرزها برای ورود پناهجویان به خاک اروپا درصدد امتیاز گرفتن به هر شکلی است. در ماجرای کشته شدن 33 نیروی نظامی ترکیه توسط حمله هوایی روسیه، اردوغان به سمت مرکل و مکرون رفت تا بتواند اجلاس چهارجانبه ای را برگزار کند اما آنان روی خوشی به او نشان ندادند؛ حتی پوتین نیز از این موضوع استقبال نکرد چرا که پوتین به دنبال اهداف و امیال خاص خود است. تا در این مقطع که ترامپ درگیر مسائل داخلی و انتخابات است منافعش را حداکثر کند. بعد از ترکیه با بررسی بازیگر مهم و اصلی دیگر در سوریه یعنی روسیه می توان دریافت که این کشور نیز یکی از عوامل بهم خوردن مذاکرات سیاسی سوریه بود. مسکو می پنداشت که آنکارا را می تواند به عنوان یک عضو ناتو به خود نزدیک کند که این امر شدنی نیست؛ چرا که نه غرب و نه آمریکایی ها برایشان چنین موردی قابل هضم نیست؛ ترکیه نیز می کوشد تا همچنان در اردوگاه غرب و ناتو باقی بماند. روسیه پس از مشکلاتی که در خصوص موضوع اوکراین و شبه جزیره کریمه با غرب پیدا کرد تلاش داشت تا توازن دوگانه ای را نیز با غرب از طریق خاورمیانه و سوریه ایجاد کند که در این راستا مسکو در حال استفاده از اهرم سوریه است و این امر میتواند در اینده نه چندان دور باعث دور شدن همپیمانان سوریه از یکدیگر شود.

اما دیگر بازیگر اصلی در این بین سوریه و همپیمانانش از جمله محور مقاومت هستند. آنها به دنبال اعمال حاکمیت سرزمینی در این شرایط بوده و در این تلاش هستند تا وحدت سرزمینی شکل بگیرد که اقدامی مشروع سیاسی و بین المللی تلقی می شود که از وجاهت قانونی و حقوق بین الملل نیز برخوردار است. سوریه همچنین به دنبال کسب برتری نظامی در منطقه ادلب است؛ اگر هر مذاکره ائی در هر قالبی بخواهد شکل گیرد به طور طبیعی این قدرت نظامی است که دست برتر را خواهد داشت. همانطور که به نقش تخریبی آمریکا و اسرائیل در سوریه اشاره شد باید به اهمیت نفت دیرالزور برای واشنگتن و در بعد کلان تر اهدافی که برای تکمیل راهبرد 9 ساله بجا گذاشتن سر زمین سوخته و حرکت به سوی تجزیه سوریه دارد پرداخته شود. از آنجا که حداکثرسازی امنیت رژیم صهیونیستی برای آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار است این کشور تلاش خواهد کرد تا با راهبرد اصلی خود که بر جای گذاشتن "سرزمین سوخته" است تحرکاتی را در پیش گیرد که متعاقبا با تجزیه سوریه همراه باشد. وجود پایگاه های آمریکا در شرق سوریه نیز برای کمک به کردها و ترکیه، قطع ارتباط ایران با سوریه و محور مقاومت و نیز در راستای مراقبت از چاه های نفتی است که ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز به صراحت آن را اعلام کرده است. این کشور در شمال شرقی سوریه نیروهایی نیز دارد که با اکراد همکاری می کنند و در جریان عملیات چشمه صلح نیز که توسط ترکیه انجام شد شاهد اختلافات و تنش هایی بین واشنگتن و آنکارا بودیم. بنابراین می توان گفت که آمریکایی ها اهداف شفافی در سوریه ندارند و در این راستا بیشتر به منافع اقتصادی استراتژیک خود فکر می کنند.

به اشتباهات محاسباتی اشاره کردید به نظر شما یکی از این اشتباهات اطمینان بیش از حد سوریه و همپیمانانش از جمله محور مقاومت به روسیه نبوده است؟

بهر صورت روسیه یا نقش منطقه ائی و بین المللی و امکانات نظامی که به میدان آورده و قدرت معامله اش با آمریکا نقش بسزائی در تحولات سوریه دارد. روسیه از قبل در سوریه حضور و نفوذ داشته و دارای امکانات و پایگاه نظامی است و در قالب این حضور و هزینه ائی که میکند آنها را نیز توسعه داده است و الان به عنوان یک قدرت بلا منازع در سوریه مطرح شده است. اما این نباید ما را از این غافل کند که فقط حضور روسیه آنهم بصورت تجهیزات نظامی و هوائی باعث این پیروزی های بشار اسد بر مخالفین مسلح و شکست جنگ های نیابتی که توسط آمریکا و همپیمانانش از جمله عربستان، قطر و ترکیه نشده است! بلکه حضور نیروهای مقاومت و استفاده از روشهای جنگهای نا متقارن با داعش و سایر گروهای مسلح و جنگجویان نیابتی وارداتی نیز نقش بسزائی داشته است و لذا باید این قدرت در معادلات سیاسی سوریه ملحوظ شود. ممکن است اگر این مابه ازای سیاسی در معادلات وارد نشود یکی از اشتباهات سوریه و همپیمانانش اعتماد بیش از حد به قدرت نظامی روسیه تلقی شود اما عدم آمادگی برای رویارویی برای شرایط پیش رو نیز یکی از موارد مهم است چرا که در این برهه ترکیه عزم خود را جزم کرده تا بتواند حرف نهایی را در سوریه بزند.

به عوامل و زمینه های مهمی در شکل گیری تحولات ادلب اشاره کردید؛ اما شاید سوال مهم اصلی این باشد که چرا این منطقه یعنی ادلب تا این حد استراتژیک و مهم برای بازیگران به شمار می رود؟ چه عواملی سبب شده تا این منطقه تا این حد مورد توجه قرار گیرد؟

به عقیده من ادلب در 9 سال گذشته مرکزی برای تمام مسائل حل نشده سوریه شده است. یعنی هر چیزی که در مناطق کاهش تنش، مذاکرات آستانه، سوچی، ژنو و غیره حل نشد همه در ادلب جمع شده است. به ویژه نیروهای مخالف و مسلح بشار اسد که تعداد آنها به 100هزار نفر نیز می رسد و در قالب های مختلف از جمله ارتش آزاد یا جبهه النصره ساماندهی شده اند که در این راستا ترکیه و آمریکا تلاش میکنند از آنها در آینده سیاسی سوریه سوء بهرهبرداری نموده وبه عنوان اهرمی علیه بشار اسد استفاده کنند. اما هم اکنون شاهد هستیم که ترکیه متحمل هزینه های سنگین مادی و معنوی شده که سعی دارد از همین رو از اروپا و آمریکا امتیاز بگیرد.

به تلاش ترکیه برای امتیاز گیری از اروپا و آمریکا اشاره کردید؛ آیا متحمل شدن چنین هزینه های سنگینی برای ترکیه مقرون به صرفه است که بخواهد به گرفتن حداقل امتیازات از آمریکا و اروپا بسنده کند و یا اینکه بخواهد در روند مذاکرات سیاسی سوریه قدرت چانه زنی خود را بالا ببرد؟

برای پاسخ به این سوال نیز باید به همان اشتباه محاسبات که در ابتدا مطرح شد اشاره کنم. ترکیه اشتباهی بزرگ را مرتکب شده است، اگر این کشور همان روند آستانه را دنبال می کرد بهتر می توانست منافعش را تأمین کند. ترکیه هیچ راهی جز بازگشت به میز و راه حل سیاسی ندارد! اصلا" مساله سوریه راه حل نظامی ندارد! ترکیه و شخص اردوغان یکی از عوامل تأمین لجستیک گروه های مخالف مسلح و حتی داعش در سوریه بود. در حقیقیت ترکیه یکی از عناصر مخرب در بحران 9 ساله اخیر در سوریه به شمار می رود. اگرچه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر از لحاظ تأمین مالی تروریسم و ارتباط با نیروهای مبارز یا جهادی نقش موثری داشتند اما هر یک از این کشورها در مقطعی دستشان رو شد و به این نتیجه رسیدند که ادامه این حمایت ها هزینه های هنگفتی برای آنان دارد و لذا عقب نشینی کردند. اما ترکیه نه تنها عقب نکشید و ما به ازایی نداد بلکه طلبکارانه به دنبال کیکی بزرگ از سهم سوریه است. ترکیه عقب نشینی از ادلب را به معنای امتیاز دادن و ترک مناطق کردنشین دیگری مانند عفرین،جرابلس و غیره می داند اما حضور نیروهای نظامی این کشور در سرزمین سوریه اقدامی غیرقانونی به شمار می رود.

از ابتدا نیز موضع ترکیه که حتی مسائل دو جانبه خود را در سال 2010 با سوریه حل کرده بود و روابط دو کشور در مسیر خوبی قرار گرفت، یک اقدام اشتباه بود! که به دنبال امریکا خواهان کناره گیری بشار اسد شد. زیرا ترکیه به دلیل طمع سیاسی و اقتصادی وارد بازی آمریکا و اسرائیل در بهم ریختن صحنه سوریه شد که صحنه گردان اصلی آن ایالات متحده آمریکا بود که با کمک هم پیمانانش از جمله عربستان، اسرائیل، امارات و اردن استراتژی سرزمین سوخته آمریکا را دنبال می کردند و می پنداشتند که ظرف مدت سه ماه می توانند حکومت بشار اسد را ساقط کنند و حکومت نزدیک و دلخواه آمریکا در آنجا مستقر شود که در این مسیر ناکام ماندند. در دو سال اخیر نیز آمریکایی ها به این نتیجه رسیدند که نه تنها امکان چنین چیزی وجود ندارد، بلکه هیچ جایگزین مطمئنی برای بشار اسد و جود دارد و نه می توانند ساختار ارتش سوریه را که بیشتر تجهیزاتش روسی هستند، را بهم بزند.

با این تفاسیر ترکیه مسیر ادامه تنش را در پیش خواهد گرفت یا به توافق حداقلی بسنده خواهد کرد؟

ادامه روند تنش زای فعلی به نفع ترکیه نخواهد بود و برخی از تحلیلگران می گویند که ممکن است شاهد رویارویی های جدیدی در منطقه باشیم اما باید در نظر داشت که منطقه ظرفیت و کشش جنگ های جدید را ندارد و ممکن است خیلی از معادلات نیز متعاقب آن بهم بخورد. اخبار تایید نشده ای هم پس از گفت و گوی تلفنی اردوغان و پوتین نیز مبنی بر اجازه روسیه برای تداوم حملات ترکیه از سوی محافل و تحلیلگران و رسانه های ترک به گوش می رسد که چنین چیزی نیز به عقیده من با توجه به ثبات پوتین در این راه برای پاکسازی ادلب و حمایت از موضع سوریه خیلی نمی تواند محتمل باشد بلکه فقط درگیریهای نظامی محدودی ممکن است بین سوریه وترکیه اتفاق بیفتد. و اگر این اتفاق رخ داد ایران باید بسیار هوشمندانه عمل کند و با رصد دقیق تحولات اشتباه محاسبات نداشته باشد؛ و بیش از حد به ادامه فرآیند نظامی دنبال شروع مجدد روند سیاسی باشیم. در ضمن با آمادگی عملیاتی نیروهای مقاومت باید با هوشیاری مانع این شویم تا دست ایران در تحولات آتی سوریه خالی نماند. همانطور که اشاره شد دولت سوریه به حق به دنبال بازپس گیری مناطق از دست رفته خود است که در مسائل نظامی سرزمین و یا زمین دائما دست به دست می شود تا در نهایت تثبیت سرزمینی به وجود آید.

پس با این تفاسیر به نظر نمی رسد که درگیری گسترده ای در منطقه شکل بگیرد؛ پیش بینی شما از فرجام این تنش ها و درگیری ها در آینده چیست؟

به نظر نمی رسد که شاهد درگیری تمام عیاری در منطقه باشیم؛ پوتین سیاستمداری باهوش و اهل معامله است. حفظ وجهه بین المللی روسیه یکی از دلایلی است که وی بر مواضعش در ادلب پافشاری می کند. علاوه بر این او به دنبال تثبیت موقعیت روسیه در معادلات سوریه است. در حالی که ترامپ درگیر مسائل و مشکلات داخلی است او به دنبال بهره برداری حداکثری از اوضاع بین المللی و منطقه ای است؛ البته ذکر این موارد به معنای عدم افزایش تنش ها در منطقه نیست اما روس ها تلاش خواهند کرد که در روزهای آینده به تلاشهای اردوغان برای مذاکره دو جانبه با ترکیه و یا سه جانبه با ایران و یا چهارجانبه همراه سوریه چراغ سبز نشان دهند. البته ایران نیز تمایلش را برای برگزاری اجلاس سه جانبه  و یا انجام یک فعالیت هایی که در روابط بین الملل از آن به عنوان مساعی جمیله عنوان می شود نشان داده تا طی آن از افزایش سطح تنش ها که منجر به گسستگی سیاسی خواهد شد جلوگیری شود. در این برهه که ترکیه و سوریه درگیر هستند روسیه و ایران نیز در تلاش برای مهار این وضعیت هستند، متاسفانه ترکیه بیم این را دارد که با ورود به مذاکرات سیاسی با ایران و روسیه ای روبرو شود که هم موضع هستند. از همین رو طبق جدول زمانبندی قرار بود اجلاس آستانه ماه گذشته در ایران برگزار شود که ترکیه این روند را بهم زد. خطای دوم اردوغان نیز حمله به مواضع مقاومت در پی حمله سوریه به سربازان ترکیه بود که با توجه به نقش رژیم صهیونیستی در بهم زدن اوضاع میدانی در سوریه و حمله هر از گاهی هواپیماهای این رژیم به مواضع مقاومت در سوریه طبعا" در اینده شرایط میدانی را نیز کمی پیچیده تر خواهد کرد! اما علیرغم این خطا ترکیه و روسیه می توانند برگزاری اجلاس سه جانبه آستانه در ایران را دنبال کنند.

 

منبع : خبر آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه