۵۵آنلاین :
وجود تاریخ مشترک در یککشور، یکی از ویژگیها و امتیازهای آنسرزمین نسبت به کشورهای نوظهور و تازهتاسیس محسوب میشود زیرا با استناد به سرگذشت مشترک مردم نواحی مختلف یکسرزمین میتوان قايل به فرهنگ، رسوم و عادات پیشینهدار در آن منطقه بود که در گذر سالهای متمادی عناصر ملتبودن را در خود بهوجود آوردهاند؛ گرچه واژه ملت(Nation) از منظر نظری مفهوم جدید و مدرنی محسوب میشود اما در مقام عمل نمیتوان قايل به عدم وجود نشانههای آن در تاریخ باستان سرزمینهای مختلف بود. شاهد مثال این مدعا وجود نشانههایی مانند فرهنگ، سرزمین و زبان مشترک مردم ساکن منطقه ایران در تاریخ باستانی است. علاوه بر اینها حتی میتوان نشانههای بسیاری برای وجود دولت در ایران را نیز مشاهده کرد؛ چنانچه در امپراطوری هخامنشی از رود دانوب در اروپای امروزی و از آسیای میانه تا شمال شرقی آفریقا فرمانروایی کردند و طبیعی است که در تمام این مناطق ساتراپیهای متعددی وجود داشته است که تحت فرمان دولت مرکزی اداره میشدند؛ بنابراین این سخن نادرست که مفاهیم ملت و دولت در تاریخ باستانی وجود نداشته است دستِکم درباره ایران بههیچوجه صادق نیست. هنگامی که بهقدر چندهزارسال، مردم یکسرزمین در مفهوم ملت پدیدار شدهاند و آنمردم همواره با ویژگیهای مشخصی مانند فرهنگ و زبان مشترک در سرزمینی واحد زندگی میکردند، میتوان به این اطمینان رسید که این مردم از هویت مشترک نیز برخوردار بودهاند. نتیجه اثبات هویت مشترک مردم ایران جلوگیری از تفرقههای قومی و جدالهای فرهنگی است زیرا اگر بپذیریم که مردم ساکن در کشور ایران تحت یک کل واحد شناسایی میشوند و خردهفرهنگها در سایه یک فرهنگ کلی به نام فرهنگ ایرانی تعریف میشوند، هیچگاه اندیشه تبدیل قومیتها به ملتها به وجود نمیآید. یکی از ملزومات صیانت از هویت ایرانی بازخوانی و تکریم شخصیتهای بزرگ تاریخ ایران است و بیتردید کوروش، سرسلسله هخامنشیها یکی از نمادهای ایرانیان در طول تاریخ است.
صیانت از امنیت ملی با تکریم کوروش
هفتم آبان در تاریخ ایرانیها بهانهای برای ادای احترام و تکریم شخصیت بزرگی مانند کوروش است که معمولا دوستداران تاریخ ایران در مقبره آن پادشاه بزرگ گردهم میآیند تا از تاریخ کشور خود صیانت کنند. گردهمایی مردم در این تاریخ نهتنها خلاف منافع امنیتی کشور نیست بلکه باعث تقویت بنیادهای امنیتی میشود. در حقیقت گردهمایی مردم در پاسارگاد میتواند نماد اعتقاد مردم ایران به تاریخ، فرهنگ و سرزمین خود باشد و این گزاره مهم نافی اندیشههای بعضا چپگرایانه هر قومیت یک ملت و هر ملت یک دولت است. در شرایطی که سیاستهایی مبنی بر کوچکسازی کشورهای بزرگ با جعل تاریخ و نفی هویت تاریخی در دستور کار بعضی از کشورها قرار دارد، میتوان با اطمینان گفت که هفتم آبان میتواند یک فرصت ملی برای دولت و مردم ایران قلمداد شود. نظام ایران همواره همت ویژهای برای برخورد با جداییطلبان از خود نشان داده است و هر زمان که عناصر قومگرا مترصد واردکردن هجمههای فرهنگی و گاه هجمههای نظامی بودهاند با رویکردی متناسب مانع تحقق اهداف آنها شده است. در واقع سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران همواره مخالف آرمانهای تفرقهافکنان بوده است؛ از اینرو میتوان دریافت که در ادامه چنین سیاستی حمایت از پاسداشت هفتم آبان یکی از ابزارهای ضروری است.
خنثیسازی سیاستهای جداییطلبان
نکته دیگر آنکه یکی از نتایج ادای احترام به تاریخ باستانی پذیرش سرزمین مشترک ایرانیان و وجود دولت مستقر در بسیاری از برهههای تاریخی ایران است. کوروش مانند پادزهر اندیشه جداییطلبی عمل میکند. احترام به او باعث تقویت نشانهگذاریهای امینتی است. مهمترین رویکرد تعدادی از کشورهای منطقه تحریف تاریخ ایرانیان و نفی تمامیت ارضی فعلی است؛ حتی کشورهایی که سابقه تشکیل خودشان به یک قرن نیز نمیرسد. آنها با جعل تاریخ و فرهنگ ایران دو نتیجه را دنبال میکنند؛ نخست آنکه بر اساس تحریفات خود تمامیت ارضی و داشتههای فرهنگی ایران را زیر سوال ببرند و دوم آنکه برای خود فرهنگسازی کنند. نمونه بارز چنین هجمههایی جعل گزارههای تاریخی و ادعا بر سر شاعر بزرگی مانند مولانا از سوی کشور ترکیه است. یا وقتی که کشورهايی مثل جمهوری آذربایجان مفاخر ایرانی را برای خود میداند در وهله نخست میخواهد تاریخ ایران را بیاعتبار جلوه دهد و در وهله بعد برای خود تاریخی ایجاد کند زیرا آنها نیز میدانند که ثبات و دوام یک کشور تا حد زیادی به تاریخ مشترک و هویت ملی بستگي دارد؛ بنابراین وقتی که پیشینه مستقلی از خود ندارند به ناچار مبادرت به سرقت فرهنگی و جعل تاریخی میکنند. اندیشه تضعیف کشورهای بزرگ و ریشهدار به جدیت در زمان وجود اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. زمانی که لنین طرح ایجاد ملتهای مختلف در کشورهای بزرگ را مطرح کرد. گرچه شوروی از بین رفت اما آن اندیشه همچنان در دستور کار بعضی از کشورها قرار دارد؛ البته که اجرای این طرح هیچگاه بهطور کامل محقق نخواهد شد زیرا یک خلأ بزرگ در این سیاست وجود دارد و آن نبود تاریخ مشترک برای مردم کشورهای تازهتاسیس است. طراحان چنین طرحی نیز به خوبی به این ضعف واقفند و برای جبران آن در طول سالهای متمادی سعی در تحریف و جعل تاریخ موجود داشتهاند. با دانستن تمام این موارد میتوان به قطعیت گفت که پاسداشت شخصیتهایی مانند کوروش که نماد و نمود هویت ایرانی هستند، سیاستهای فرهنگی عناصر جداییطلب خارجی و داخلی را خنثی میکند.
نبود تضاد ملیگرایی با دینمداری
افزون بر موارد پیشین زندهنگاهداشتن شخصیتی اسطورهگونه مانند کوروش به خواست عمومی مردم تبدیل شده است؛ خواست عمومی مردمی که از قضا هیچگاه در تضاد دینداری نبودهاند. حفظ تاریخ باستان ایرانی نهتنها منافاتی با مبانی دینی ندارد که حتی با رویکرد مذهبی حاکمیت سیاسی مستقر در ایران نیز در تناقض نیست زیرا تاریخ ایران یک کل واحد است که دین نیز مانند بسیاری از نشانههای هویتی مردم ایران به بخشی از چیستی ایرانیان تبدیل شده است. در واقع در تقابل قراردادن دینمداری با ملیگرایی از اساس سیاستی ضدملی و نادرست است. هیچیک از گزارههای نظری حاکی از نفی دین به بهانه ملیگرایی نیست. دین در هویت ایرانیان مانند زبان مشترک یکی از نشانهها محسوب میشود و اگر فردی بخواهد این هویت را بازخوانی کند، ناچار است که در کنار این نشانه، تاریخ پیش از اسلام را نیز بپذیرد. بنابراین اگر سیاست برخی از مسئولان نفی نمادهای باستانی ایرانی برای توسعه دینمداری است، روشی نادرست را انتخاب کردهاند زیرا در بستر تاریخی ایران دین و پیشنیه باستانی دو امر جداییناپذیر و مکمل یکدیگر محسوب میشوند که جدایی آنها از یکدیگر باعث خدشه در تاریخ ایران میشود.
ضرورت رفع حساسیت از مراسم هفتم آبان
نکته دیگری که اشاره به آن لازم به نظر میرسد، بحث علل مخالفت بعضی از مسئولان با مراسم هفتم آبان است. شاید در نگاه ایشان برگزاری چنین مراسمی شعارهای سیاسی را در پی داشته باشد؛ گرچه ممکن است که این مهم رخ بدهد اما ابراز چنین شعارهایی از سوی بعضی از حاضران در پاسارگاد به دلیل حساسیتهای ایجاد شده از سوی مسئولان طی چندسال اخیر است. اگر ایشان در صدد رفع چنین حساسیتهایی برمیآمدند و سعی میکردند که خود را نه مخالفان تاریخ باستانی بلکه حامی آن نشان دهند، علاوه بر آنکه شعارهای سیاسی مطرح نمیشد، مردم و مسئولان به صورت همدلانه در موضوعی واحد قدم برمیداشتند. مخالفت برخی از نیروها با نمادهای ملی علاوه بر آنکه مناسبتی با خوانش دینی ندارد، خلاف منافع ملی و حکومتی است زیرا همانطور که گفته شد، پاسداری از کوروش و دیگر نشانههای هویتی ایرانی باعث ایجاد وفاق ملی، صیانت از تمامیت ارضی، مقابله واقعی با جداییطلبان و ایجاد همدلی میان مردم و مسئولان میشود. در پایان باید گفت که ضرورت دارد که مقامات مسئول مانند پدرانی دلسوز رفتار کنند و یک فرصت ناب ملی را به یک تهدید بزرگ تبدیل نکنند.
منبع : قانون
دیدگاه تان را بنویسید