ارسال به دیگران پرینت

یادداشتی پیرامون توسعه گفتار6

شاید بحثی که در ارتباط با توسعه از اهمیت بالایی برخوردار باشد این است که زیر ساخت توسعه در یک کشور باید اقتصادی باشد یا سیاسی؟یا به زبان ساده تر،باید رسیدن به توسعه اقتصادی در اولویت سیاست گذاران باشد یا توسعه سیاسی؟

یادداشتی پیرامون توسعه گفتار6

۵۵آنلاین :

گفتار ششم نویسنده:امیرحسین مرادی شاید بحثی که در ارتباط با توسعه از اهمیت بالایی برخوردار باشد این است که زیر ساخت توسعه در یک کشور باید اقتصادی باشد یا سیاسی؟یا به زبان ساده تر،باید رسیدن به توسعه اقتصادی در اولویت سیاست گذاران باشد یا توسعه سیاسی؟ این پرسشی است که تلاش میشود در این گفتار به آن بپردازیم. برای درک پاسخ این پرسش میشود نگاهی ساده به زندگی روزمره یک شخص عادی در جامعه انداخت. فرض کنیم که روز انتخابات ریاست جمهوری در یک کشور است،پدر یک خانواده اما برای وعده غذایی خانواده اش نیاز مبرم به خرید گوشت دارد،درآمد روزانه اش هم اساسا به مقدار کافی نیست،خیلی هویدا میباشد که او به جای اینکه خود را مشغول رای دادن و معطل شدن در صف های انتخاباتی بکند،تمام تلاش خود را می‌کند که درآمد کافی را برای خرید گوشت مورد نیاز خانواده ی خود بدست آورد،به همین خاطر اصلا برایش فرقی نمیکند که چه کسی پیروز انتخابات میشود،او فقط دنبال تامین نیاز اولیه خود و خانواده اش میباشد. برای این شخص مطلقا موضوع آزادی سیاسی و دموکراسی و دیگر مفاهیم توسعه سیاسی اساسا محلی از اعراب ندارد،منطقی هم هست،تا کسی نیازهای اولیه زندگی خود را مرتفع نبیند به سایر نیازها نمیپردازد.ما مشابه همین موضوع را در روانشناسی هم داریم.مازلو شخصی بود که در یک هرم به ترتیب اولویت نیاز های بشر را طبقه بندی کرد و اعتقاد داشت تا نیازهای طبقه اول برطرف نشود،فرد به مرتفع کردن نیازهای طبقه دوم نمیپردازد.(به عنوان مثال تا نیاز به تامین خوراک و وجود سرپناه برای یک شخص برطرف نگردد،فرد به فکر برطرف کردن نیاز خودشکوفایی و پرداختن به استعداد های خودش نمی افتد.) در مورد توسعه نیز همین مورد صادق است.تا یک شخص نیاز خود را در قبال مسائل اولیه زندگی که عمدتا اقتصادی میباشند،برطرف شده نبیند،به فکر پرداختن به نیاز لزوم وجود دموکراسی در کشور خود نمی افتد. پس میشود به این نتیجه رسید که اگر سیاستگذاری به دنبال ارائه راهکار هایی برای توسعه یافتگی در جامعه خود است،اول باید فکری به حال طبقات کم درآمد و موضوع مهم فقر در جامعه بکند. این موضوع به قدری اهمیت دارد که در اسلام هم برای شدت اهمیت آن‌حدیثی از پیامبر نقل شده است که:کسی که معاش نداشته باشد،دین‌ ندارد. این تقدم،در کشورهایی که اکنون به توسعه یافتگی رسیدند هم مصداق دارد.برای مثال کشورهایی مثل شوروی و ایالات متحده ،ابتدا قدم در مسیر صنعتی شدن و پرداختن به وضع اقتصادی جامعه گذاشتند و سپس به مصادیق توسعه سیاسی مثل حق رای زنان در جامعه پرداختند. در کشور ایران هم ما شاهد روند طبیعی همین موضوع در تاریخ معاصر خود بودیم. اساسا پس از بیش‌تر شدن درآمد نفتی دولت پهلوی و به تبع آن بهبود یافتن وضع اقتصادی مردم و مهاجرت بخش زیادی از روستاییان به شهرها،پروسه انقلاب و نیاز به حکومتی بهتر در بین مردم و نخبگان وجوه عملیاتی ومبارزاتی پیدا کرد. بعد از انقلاب اسلامی هم ما شاهد این بودیم که پس از اتمام جنگ،طی سال‌های شصت و هشت تا هفتاد و شش ابتدا گفتمان توسعه اقتصادی گفتمان غالب و مورد توجه بود و بعد از سال هفت و شش، گفتمان توسعه اقتصادی به توسعه سیاسی تغییر یافت.زیرا پس از آنکه طی سال‌های پس از جنگ وضع اقتصادی و درامدی جامعه بهبود یافت و تغییرات مثبتی در شاخص درآمد سرانه صورت گرفت،مردم به حسب ویژگی ذاتی خود،دیگر به دنبال برطرف کردن نیازهای بالاتری مثل برقراری حاکمیت قانون،مردم سالاری و تاکید بیشتر بر واژه جمهوریت نظام بودند. در نهایت باید اشاره کرد که اساسا زمانی یک توسعه در کشور پایدار میشود و در طول زمان ادادمه پیدا می‌کند که نشات گرفته از زیرساخت محکم و قدرتمند اقتصادی باشد و در بستر آن بوجود آمده باشد.

منبع : 55 آنلاین
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه