معرفی کتاب | معرفی کتاب دل بستگی
معرفی کتاب دل بستگی | علم جدید دل بستگی در بزرگسالان و تاثیرش در یافتن و حفظ عشق
اگر میخواهید که زمان خود را صرف اطلاع پیدا کردن در مورد نحوهی رفتار خود در روابط عاطفیتان کنید، کتاب دلبستگی انتخاب مناسبی برای شماست.
اگر میخواهید که زمان خود را صرف اطلاع پیدا کردن در مورد نحوهی رفتار خود در روابط عاطفیتان کنید و از علت شکستها و ناکامیهای خود باخبر شوید، کتاب دلبستگی انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود.
کتاب دل بستگی نوشتهی امیر لوین و ریچل هلر دربارهی مهمترین سرمایه گذاری زندگی ما یعنی روابط عاطفیمان است؛ بازاری که گاه دچار فروپاشیهای مخصوص خودش میشود، ما را ورشکسته و ناامید میکند یا آنکه ما را به خوشبختترین آدم دنیا تبدیل میکند. اگر میخواهید بفهمید که چرا بسیاری از روابط عاطفیتان آنطور که دلتان میخواهد پیش نمیرود، مطالعهی این کتاب پرفروش و برگزیدهی آمازون را به شما پیشنهاد میدهیم.
دربارهی کتاب دل بستگی
آیا علم روانشناسی ابزاری برای ایجاد و حفظ یک رابطهی موفق در اختیار ما قرار میدهد؟ بله، ما تنها به یک ابزار نیاز داریم و آن نظریهی دل بستگی است. درک نظریه دل بستگی شاهکلیدی است که میتواند یافتن و حفظ عشق را برای ما ممکن سازد. امیر لوین (Amir Levine) و ریچل هلر (Rachel Heller) در کتاب دل بستگی (Attached: How the science of adult attachment can help you find and keep love) به ما یاد میدهند که چهطور هر یک از ما در روابط عاطفیمان براساس یکی از این سه سبک دلبستگی عمل میکنیم: اضطراب، اجتناب، اطمینان.
افراد مضطرب علاوهبر آنکه نسبت به آیندهی رابطه دلهرههایی پنهانی دارند، دائماً در مورد اینکه آیا شریک عاطفیشان واقعاً آنها را دوست دارد یا نه، نگران و مضطرب هستند. افرادی که دچار دلبستگی اجتنابی یا دوریگزینی هستند، صمیمیت با شریک عاطفیشان را مساوی با از دست دادن استقلال خودشان در زندگی شخصیشان میدانند و دائماً در تلاشاند تا بهصورت ناخودآگاه از ایجاد صمیمیت و نزدیک شدن به شریک عاطفی خود فرار کنند. افراد با ذهنیت مطمئن در روابط، دوستداشتنی و راحت هستند و از برقراری رابطهای سالم و صمیمانه ترس و نگرانی در دل ندارند. به ادعای نویسندگان کتاب دل بستگی، امیر لوین و ریچل هلر، پنجاهدرصد از افراد به شکلی مطمئن در روابط ظاهر میشوند، بیست و پنج درصد مضطربانه و بیست و پنج درصد هم بهصورت اجتنابی.
کتاب دل بستگی با ارائهی نمونههایی از افراد درگیر روابط و لیستهایی برای بررسی چگونگی رفتارهای ما در روابط، به ما کمک میکند تا بتوانیم بهخوبی متوجه شویم که در روابط عاطفیمان دقیقاً چه میگذرد، چگونه ممکن است خودمان به دست خودمان مشکلات رابطهمان را تشدید کنیم و راه برونرفت از این مشکلات و به دست گرفتن کنترل روابطمان چیست؟ امیر لوین و ریچل هلر کتاب پیش رو را پس از بیست و پنج سال تحقیق و پژوهش در این زمینه به نگارش درآوردهاند. این کتاب آکنده است از مثالهای روشن و جالب در کنار تمرینهایی که با دقت بسیاری برای مخاطب خود طراحی شدهاند تا دیدگاههای فکری بسیار عمیق و مهارتهای رفتاری مفیدی را ارائه دهد و زندگی خوانندهی خود را برای همیشه تغییر دهد.
امیر لوین و راشل هیلر در این کتاب باعث نمیشوند که شما از اطلاع پیدا کردن از روانشناسی روابط عاطفیتان احساس شرمندگی کنید. نویسندگان کتاب دل بستگی در عوض به شما کمک خواهند کرد تا خودتان و رفتارهایی که در روابط از شما سر میزند را بهتر بشناسید و از این طریق شما را در مسیر رسیدن به روابطی پایدار که آرامش خاطر شما را تأمین میکنند، راهنمایی میکنند.
کتاب دل بستگی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر میخواهید که زمان خود را صرف اطلاع پیدا کردن در مورد نحوهی رفتار خود در روابط عاطفیتان کنید و از علت شکستها و ناکامیهای خود باخبر شوید، کتاب دلبستگی انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود. در این کتاب میتوانید متوجه شوید که چرا بهصورتی ناآگاهانه به خراب کردن روابط خود میپردازیم و چطور میتوانیم جلوی این اتفاق را بگیریم.
در بخشی از کتاب دل بستگی: علم جدید دل بستگی در بزرگسالان و تاثیرش در یافتن و حفظ عشق میخوانیم
وقتی گریس به نیویورک اسبابکشی کرد، سام واقعاً دلش میخواست که او بیاید و با هم زندگی کنند. آنها بیش از دو سال بود که با هم بودند و تصور میکردند که خیلی خوب میشود اگر میزان این رابطه را افزایش دهند. از آن گذشته، آنها همیشه پیش هم بودند و تصور میکردند با این کار نیازی نیست دو اجاره پرداخت کنند و پول یک اجارهخانه را پسانداز میکردند. گریس ترجیح میداد به آپارتمان سام نقلمکان نکند. بهجای آن، میخواست جای بزرگتری را اجاره کند تا هر دو بتوانند زندگی زیر یک سقف را شروع کنند. اما سام قبول نکرد. آپارتمان کوچک خودش را دوست داشت و هیچ دلیلی برای هزینهی اضافی نمیدید، آن هم وقتی که خودش صاحبخانه بود. او مطمئن بود که میتوانند بهنحوی با قضیه کنار بیایند. بااینحال، کمی مردد بود. او هیچگاه تا پیشاز این با کس دیگری زندگی نکرده بود و ترک این عادت برایش موجب مرض بود. اما طی این سالها احساس تنهاییای میکرد که با اتکابهنفس و خودبسندگی همراه شده بود و بهدنبال چیز دیگری میگشت.
سپس هنگامی که گریس اسبابکشی کرد، سام کمکم احساس کرد فشارهایی که رویش بود دارد شدت میگیرد.
خیال میکرد نزدیک است خفه شود. وسایل گریس همهجا بود. سام، که احساس میکرد مأمن و مأوای آرام خود را دارد از دست میدهد، دقیقاً چنان بود که گویی به خانهاش حمله شده است. بالاخره هم یک روز خانهاش را از دست داد. موضوع سرِ خمیردندان بود. گریس همیشه خمیردندان را از وسط آن فشار میداد، اما سام حتماً با دقت تمام خمیردندان را از انتها بهسمت بالا فشار میداد. وقتی که سام متوجه خمیدگی تیوب خمیردندان شد، عصبانی شد و به گریس گفت که خیلی شلخته و بیدقت است. گریس جا خورد. او خیلی سعی کرده بود تا حضورش در آپارتمان چندان به چشم نیاید و انتظار هرچیزی را داشت، الا این حمله را.