توسعه اقتصاد هنر در ایران؛ چرا و چگونه؟
«هنر» در آغوش «فناوری»
حدود هفت سال پیش، تابلوی «پرتره ادموند بلامی» به قیمت ۴۳۲۵۰۰ دلار در حراج کریستیز نیویورک به فروش رفت. اما این اثر یک تفاوت بنیادین با تمام آثاری داشت که در بیش از ۲۵۰ سال فعالیت این حراجخانه تا آن روز، به فروش رفته بودند.
خالق آن، هوش مصنوعی بود! این اولین باری بود که یک نقاشی هوش مصنوعی به این حراجی مشهور راه پیدا کرد و به قیمتی بیش از چهل برابر برآورد اولیه، فروخته شد. قرار گرفتن این اثر در کنار آثار هنرمندان گرانقیمتی مثل چاک کلوز و جف کونز، از سویی باعث بُهت جامعه هنری شد و از سوی دیگر توجه علاقهمندان هوش مصنوعی را به خود جلب کرد.
رسانهها از این اثر، به عنوان «نمادی از آینده» نام بردند. امروزه انقلاب دیجیتال، در هر زمینهای، نه بهعنوان یک انتخاب، بلکه به مثابه یک واقعیت اجتنابناپذیر، در حال کوبیدن بر دروازههای جهانی است که قرنها با سنتها و ساختارهای فیزیکی خود تعریف شده است. در اقتصاد راکد هنر و بازار سنتی آن نیز، فناوری هر روز نقش پررنگتری پیدا میکند و در هر دو ساحت «خلق» و «نمایش» هنر، تحول میآفریند.
در ساحت خلق هنر، چند دهه است که فناوری، ابزارهای جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار داده و آفرینش هنر را متحول کرده است. ابزارهایی که هر روز توسعه بیشتری مییابند و میدان عمل وسیعتری برای خلق آثار هنری فراهم میکنند. اما در چند سال اخیر، با ظهور هوش مصنوعی، دیگر فناوری صرفا ابزار به هنرمند ارائه نمیکند؛ بلکه میتواند به عنوان یک الهه خلاق، الهامبخش هنرمندان یا خود خالق اثر هنری باشد. این دگردیسی، مفاهیم بنیادین خلاقیت و تمام زنجیره ارزش هنر را بازتعریف میکند. در زمینه نمایش هنر نیز امروزه پلتفرمهای عرضه آنلاین در هنرهای مختلف رونق یافته و هر روز توسعه بیشتری مییابند.
این پلتفرمها، موانع جغرافیایی را از سر راه هنرمندان برداشته و به آنها اجازه میدهند آثار خود را در مقیاس جهانی به نمایش بگذارند. لبه پیشرو این تحول، نمایشگاههای مبتنی بر «واقعیت مجازی» و «واقعیت افزوده»اند که با شبیهسازی فضاهای سهبعدی، به مخاطبان اجازه میدهند از هر کجای جهان، در یک نمایشگاه «قدم بزنند» و با آثار هنری «تعامل» کنند. این اقدام نوآورانه، بهویژه پس از همهگیری کرونا، در بسیاری از نمایشگاههای شاخص هنر مثل موزه لوور، موزه ملی هنر هلند، موزه هنر سائوپائولو و...، رواج پیدا کرده است.
این تحولات دیجیتال، ارکان اقتصاد هنر را در جهان جابهجا کرده و بازارهای جدیدی را برای هنر ساخته یا رونق بخشیده است. در سال ۲۰۲۳، بازار جهانی «هوش مصنوعی در هنر»، حدود ۳.۲میلیارد دلار ارزشگذاری شد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۳ به بیش از ۴۰میلیارد دلار نیز برسد. از سوی دیگر، گزارش آرتبازل نشان میدهد که فروش بازار هنرهای تجسمی جهان، در بخش آثار گرانقیمت دچار رکود شده، ولی حجم معاملات در بازههای قیمتی زیر ۵۰هزار دلار، که عمدتا آنلاین انجام میشود، افزایش یافته است. در جهان متاورس نیز که بخش زیادی از زیستِ نسل زِد مبتنی بر آن است، تقاضاهای جدیدی برای هنر ایجاد شده که هنرمندان میتوانند پاسخگوی آن باشند.
فناوری، دست هنرمند را در خلق اثر گشودهتر، نمایش هنر را دموکراتیکتر و بازارهای وسیعتری برای هنر فراهم کرده است. اما برای هنر ایران، بزرگترین دستاورد فناوریهای نوین میتواند ایجاد یک راه گریز از رکود ناشی از اقتصاد تحریمی باشد. در شرایطی که اقتصاد کشور با تحریمهای فلجکننده و نوسانات شدید ارزش ریال دست و پنجه نرم میکند، پلتفرمهای دیجیتال به هنرمندان این امکان را میدهند که با رقابت مستقیم در بازار جهانی، درآمد خود را به ارزهای باثبات یا ارزهای دیجیتال کسب کنند.
شاید هیچ فناوریای به اندازه توکنهای غیرقابل تعویض (NFT) نتوانسته باشد قواعد بازی را در اقتصاد هنر دیجیتال تغییر دهد. این تکنولوژی، به زبان ساده، یک گواهی مالکیت دیجیتال منحصربهفرد و غیرقابلتغییر است که به فایلهای دیجیتال، «اصالت» و «کمیابی» میبخشد. برای هنرمندان جوان ایرانی، این فناوری چیزی فراتر از یک نوآوری تکنولوژیک بوده و در رکود بازار داخلی و تحریمهای بینالمللی، یک اقتصاد موازی و بدون مرز ایجاد کرده است.
داستان موفقیت هنرمندان NFT ایرانی تنها نوک کوه یخ است و این مسیر میتواند با مظاهر دیگر فناوری ادامه پیدا کند. فناوری، تهدیدها و موانعی نیز پیش روی اقتصاد هنر قرار داده است. از «دور شدن هنرمند از ذوق و خلاقیت»، «مشکلات دسترسی و هزینه استفاده از ابزارهای فناورانه» و «کاستیهای زنجیره ارزش هنر در زمینه فناوری» که بگذریم، اصلیترین چالش پیش روی هنرِ مبتنی بر هوش مصنوعی در ایران، خلأ قانونی پیرامون مالکیت معنوی است.
«قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» مصوب سال ۱۳۴۸ است! قانونی که در جهانی بدون اینترنت نوشته شده و طبیعتا پاسخی برای چالشهای عصر دیجیتال ندارد. عدم عضویت ایران در کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون برن نیز این مشکل را تشدید کرده و موجب شده است که اثر یک هنرمند ایرانی، پس از بارگذاری در اینترنت، تقریبا هیچ حفاظت قانونی در خارج از مرزهای کشور نداشته باشد.
برای بهرهبرداری از این فرصتها و مقابله با این تهدیدها، پیش از هر چیز باید پذیرفت که فناوری یک انتخاب یا یک ابزار جانبی برای دنیای هنر نیست؛ این یک دگرگونی ساختاری و برگشتناپذیر است. مقاومت در برابر آن بیفایده و تنها انتخاب، چگونگی مواجهه با آن است. «انسان هنرمند»، باید فناوری را به عنوان همکاری قدرتمند در ایدهپردازی، خلق و اجرا بپذیرد. احتمالا در آیندهای نه چندان دور، انسان، در زنجیره ارزش هنر، تنها در حلقه «اندیشهورزی» و «مفهومپردازی»، نقش اصلی را خواهد داشت و فعالیتهای مربوط به اجرا، سبک و تکنیک، نمایش هنر و... عمدتا به عهده فناوری خواهد افتاد.
در این مسیر، سه اقدام راهبردی ضروری به نظر میرسد: اولین و جدیترین گام، ایجاد یک بنیان حقوقی مدرن و تدوین قانون جامع برای حقوق مالکیت معنوی دیجیتال و پیگیری برای الحاق به کنوانسیون برن است. بدون این سپر قانونی، تلاش برای توسعه اقتصاد هنر دیجیتال، ساختن خانهای روی شِن خواهد بود. اقدام دوم که باید با تعامل حاکمیت، هنرمندان و فعالان هنر دنبال شود، تلاش برای پرورش یک اکوسیستم ترکیبی است. به جای تقابل میان دنیای فیزیکی و دیجیتال، باید سیاستهایی برای ایجاد همافزایی میان این دو اتخاذ شود.
حمایت از توسعه واقعیت مجازی، اعطای کمکهزینه برای توکنایز کردن آثار، آموزش سواد دیجیتال به اهالی هنر و... میتواند این دو دنیا را به هم پیوند دهد. سومین اقدام راهبردی، ایجاد یک ابتکار ملی برای حمایت از فناوری خلاق است. با الهام از مدلهای موفق جهانی، باید یک نهاد یا صندوق برای سرمایهگذاری راهبردی در نقطه تلاقی هنر و فناوری ایجاد شود. چنین نهادی میتواند از تحقیق و توسعه حمایت کند، پروژههایی مانند موزه ملی هنر دیجیتال را تامین مالی نماید و بهعنوان یک مرجع نظارتی شفاف، به خلأ سیاستی کنونی پایان دهد.
اقتصاد هنر ایران بر سر یک دوراهی سرنوشتساز ایستاده: یک مسیر، ادامه انفعال کنونی است و مسیر دیگر، مواجهه فعال و راهبردی است که در آن سیاستگذاران، نهادها و هنرمندان برای ساختن یک اقتصاد هنر دیجیتال شکوفا و تابآور همکاری میکنند. سهم اندک اقتصاد هنر در ایران امروز، میتواند نقطه صفرِ یک رنسانس دیجیتال باشد؛ رنسانسی که در آن، روح باستانی هنر ایران، صدایی نو، پُرقدرت و ثروتمند در عصر دیجیتال پیدا میکند. آینده از هماکنون آغاز شده است، آیندهای که باید آن را در آغوش گرفت و همگام با آن حرکت کرد تا اقتصاد هنر ایران، بیش از پیش شکوفا شود.