|
کد‌خبر: 335441

زهران کوامه مامدانی | شهردار نیویورک

چگونه زهران کوامه مامدانی شهردار نیویورک شد

چگونه می‌شود زهران کوامه مامدانی جوانی از نیویورک، زاده‌ی اوگاندا، رشدیافته‌ی آفریقای جنوبی، و بزرگ‌شده در محله‌ی آستوریا، به یکی از صداهای پرطنین عدالت‌خواهی در سیاست آمریکا و نامزد اصلی انتخابات شهرداری نیویورک بدل شود؟ چه نیرویی او را به سمت سیاستی سوسیالیستی، دفاع بی‌امان از مستأجران، حمایت از مهاجران، و مبارزه با سرمایه‌داری جهانی سوق داده است؟ پاسخ این پرسش‌ها نه فقط در زندگی سیاسی او، بلکه در ریشه‌های خانوادگی‌اش نهفته است.

چگونه می‌شود زهران کوامه مامدانی جوانی از نیویورک، زاده‌ی اوگاندا، رشدیافته‌ی آفریقای جنوبی، و بزرگ‌شده در محله‌ی آستوریا، به یکی از صداهای پرطنین عدالت‌خواهی در سیاست آمریکا و نامزد اصلی انتخابات شهرداری نیویورک بدل شود؟ چه نیرویی او را به سمت سیاستی سوسیالیستی، دفاع بی‌امان از مستأجران، حمایت از مهاجران، و مبارزه با سرمایه‌داری جهانی سوق داده است؟ پاسخ این پرسش‌ها نه فقط در زندگی سیاسی او، بلکه در ریشه‌های خانوادگی‌اش نهفته است.

پدرش:‌محمود مامدانی: از گجرات بریتانیا تا متفکری جهانی

محمود مامدانی در سال ۱۹۴۶ در خانواده‌ای مسلمان و گجراتی در هند تخت استعمار بریتانیا متولد شد. خانواده‌اش در دوران استعمار بریتانیا به اوگاندامهاجرت کردند و همچون بسیاری از مسلمانان هندی، در شرق آفریقا به بازرگانی و حرفه‌های آزاد روی آوردند. محمود در دوران استعمار در اوگاندا بزرگ شد و نابرابری‌های نژادی‌ای را که استعمار بریتانیا بنیان نهاده بود، از نزدیک لمس کرد—تجربه‌ای که هسته‌ی اصلی اندیشه‌ی سیاسی او را شکل داد.

در سال ۱۹۷۲، اخراج آسیایی‌ها از اوگاندا به دستور عیدی امین، او را ناچار به تبعید کرد. او در آمریکا ادامه تحصیل داد و در دانشگاه هاروارد به درجه‌ی دکتری رسید. از آن‌جا، زندگی دانشگاهی‌اش شکوفا شد. آثار او مانند شهروند و تبعه (Citizen and Subject) و وقتی قربانیان قاتل می‌شوند (When Victims Become Killers) از مهم‌ترین کتاب‌ها در تحلیل استعمار، قومیت، و خشونت سیاسی در آفریقا هستند. مامدانی اکنون در دانشگاه کلمبیا استاد مردم‌شناسی و علوم سیاسی است. آثار او تأکید دارند که استعمار تنها یک حادثه تاریخی نیست، بلکه ساختاری سیاسی است که تا امروز در دولت‌های پسااستعماری ادامه یافته است. بی‌تردید، این نگاه به ساختار قدرت و میراث تاریخی در سیاست‌ورزی پسرش، زهران، نیز بازتاب یافته است.

مادرش: میرا نایر: دوربینی در حاشیه‌ها

در کنار این دنیای نظری و انتقادی محمود، میرا نایر، مادر زهران، جهان را از دریچه‌ی سینما روایت کرد. او در هند زاده شد، در دانشگاه دهلی و سپس هاروارد تحصیل کرد و به یکی از برجسته‌ترین فیلم‌سازان مستقل آسیای جنوبی بدل شد. او همواره به سراغ داستان‌هایی رفت که کمتر دیده می‌شدند: کودکان خیابانی، مهاجران، زنان بی‌صدا، و خانواده‌هایی میان سنت و مدرنیته.

فیلم شاخص او، سلام بمبئی! (Salaam Bombay!)، در سال ۱۹۸۸، روایتی جسورانه و بی‌پرده از زندگی کودکان کار در خیابان‌های بمبئی بود. این فیلم با استفاده از بازیگران غیرحرفه‌ای و کودکان واقعی خیابانی ساخته شد، و بدون سانتی‌مانتالیسم، تصویری انسانی و واقعی ارائه داد. فیلم در جشنواره کن جایزه‌ی دوربین طلایی (Caméra d'Or) را برد و نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی شد.

اما نایر به سینما بسنده نکرد. با درآمد حاصل از فیلم، مؤسسه‌ی «سلام بالاک» را تأسیس کرد که هنوز هم در هند به حمایت از کودکان خیابانی می‌پردازد. خانه‌ی مامدانی-نایر تنها چندفرهنگی نبود، بلکه چندرشته‌ای هم بود: جایی که نظریه‌ی پسااستعماری در کنار قصه‌گویی سینمایی قرار گرفت، جایی که میراث اسلامی گجراتی پدر با پیشینه‌ی پنجابی هندو مادر درآمیخت، و جایی که آفریقا، هند، و آمریکا نه مفاهیمی دور، بلکه تجربه‌های زیسته بودند.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
source: کانال توییتر حسین قتیب