|
کد‌خبر: 333500

بازار انرژی؛ میدان جنگ پنهان مسکو و غرب؛

پارادوکس‌تحریم و وابستگی | سه سال پس از جنگ اوکراین؛ غرب هنوز مشتری پنهان انرژی روسیه است

وابستگی اروپا و آمریکا به انرژی روسیه همچنان موضوعی پیچیده و چند لایه باقی مانده است؛ معمایی که نشان می‌دهد شعارهای رسانه‌ای غرب درباره قطع کامل روابط با مسکو، هنوز با واقعیت اقتصادی همخوانی ندارد.

سه سال از آغاز جنگ اوکراین گذشته و مجموعه‌ای بی‌سابقه از تحریم‌ها بر روسیه اعمال شده، اما‌ میلیاردها یورو انرژی و مواد خام روسیه همچنان راهی بنادر اروپایی و آمریکایی می‌شود. آمارهای تازه تارنمای یورواستات تصویر روشنی ارائه می‌دهند: صادرات اتحادیه اروپا به روسیه از ابتدای سال ۲۰۲۲ تا زمان حاضر ۶۱ درصد کاهش یافته و واردات نیز با افتی ۸۹ درصدی روبه‌رو بوده است، اما تجارت انرژی ادامه دارد. نفت، گاز و حتی کود شیمیایی روسیه هنوز بخش مهمی از سبد مصرفی اروپا را تشکیل می‌دهد. سهم روسیه در واردات نفت اتحادیه اروپا که در سال ۲۰۲۱ حدود ۲۹ درصد بود، در سه‌ماهه دوم ۲۰۲۵ به تنها ۲ درصد رسیده، و در حوزه گاز طبیعی نیز سهم این کشور از ۴۸ درصد در ابتدای ۲۰۲۱ به ۱۲ درصد در سال جاری کاهش یافته است.

با این وجود، آنچه اهمیت دارد «بقای مستمر پیوندهای اقتصادی» است: حتی اگر سهم واردات‌کاهش یافته باشد، خطوط لوله همچنان فعالند، قراردادها هنوز پابرجا و برخی دولت‌های اروپایی نظیر مجارستان و بلغارستان عملا توان قطع واردات را ندارند. با نگاهی دقیق‌تر، تناقض‌های این معادله بیشتر آشکار می‌شود. واردات کود شیمیایی اتحادیه اروپا از روسیه نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه از ۲۸ درصد در سال ۲۰۲۱ به ۳۴ درصد در سال ۲۰۲۵ رسیده است. این یعنی کشاورزی اروپا همچنان به مواد خام روسیه وابسته است. در بازار فولاد و آهن، سهم روسیه به ۶ درصد سقوط کرده، اما LNG یا همان گاز طبیعی مایع، داستانی متفاوت دارد: روسیه هنوز حضوری قابل‌توجه دارد، هرچند آمریکا به بزرگ‌ترین تامین‌کننده این سوخت برای اروپا تبدیل شده است. ایالات متحده نیز واردات خود از روسیه را به‌شدت کاهش داده است: از ۱۴‌میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ به تنها ۲.۵‌میلیارد دلار در نیمه نخست ۲۰۲۵.

میلیاردها دلار کالای روسی در آمریکا

با این حال، داده‌ها نشان می‌دهد که از ژانویه ۲۰۲۲ تاکنون بیش از ۲۴‌میلیارد دلار کالای روسی وارد بازار آمریکا شده است. ترکیب این داده‌ها نشان می‌دهد که هرچند غرب در عرصه سیاسی و رسانه‌ای بر طبل کاهش وابستگی می‌کوبد، اما در عمل همچنان «وابستگی‌های پنهان» وجود دارد؛ وابستگی‌هایی که به مسکو امکان داده حتی در شرایط تحریم و جنگ، جای پای خود را در بازار جهانی حفظ کند. همین تضادهاست که سیاست انرژی را به یکی از پرچالش‌ترین میدان‌های جنگ اوکراین بدل کرده زیرا هرگونه اختلال در مسیر صادرات روسیه، نه تنها درآمد کرملین را هدف قرار می‌دهد بلکه مستقیما بر قیمت جهانی انرژی و زندگی روزمره مردم اروپا و آمریکا اثر می‌گذارد. در این بستر متناقض، جنگ نظامی بار دیگر به‌طور مستقیم به بازار انرژی گره خورد. اوکراین در تازه‌ترین موج حملات خود با بیش از ۳۶۰ پهپاد پالایشگاه عظیم «کیریشی» و پایانه صادراتی «پریمورسک» روسیه را هدف قرار داد.

پالایشگاه کیریشی روزانه حدود ۳۵۵ هزار بشکه نفت خام را فرآورش می‌کند و معادل ۶ درصد کل ظرفیت پالایشی این کشور است، در حالی‌که پریمورسک توان بارگیری یک‌میلیون بشکه در روز دارد. چنین تاسیساتی شریان حیاتی اقتصاد انرژی روسیه محسوب می‌شوند و حمله به آنها پیام آشکاری است از تغییر تاکتیک اوکراین: هدف قرار دادن مستقیم منابع درآمدی کرملین از طریق صادرات نفت. بازار جهانی به این پیام به‌سرعت واکنش نشان داد. به گزارش رویترز قیمت نفت برنت در روز دوشنبه ۱۵ سپتامبر و تا لحظه تنظیم این گزارش با ۳۲ سنت افزایش به بالای ۶۷ دلار رسید و نفت خام وست‌تگزاس اینترمدیت نیز حدود ۶۳ دلار در بشکه معامله شد. هرچند این رشد اندک به نظر می‌رسد، اما کارشناسان آن را هشداری برای روزهای آتی می‌دانند. تحلیلگران جی‌پی مورگان تاکید کرده‌اند که اگر حملات اوکراین به زیرساخت‌های صادراتی روسیه ادامه یابد، «فشار صعودی مداوم» بر قیمت‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

سیاست‌های مبهم ایالات متحده

در این میان، سیاست‌های آمریکا نیز بیش از همیشه به ابهام‌ها افزوده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلام کرد واشنگتن آماده است تحریم‌های تازه‌ای علیه بخش انرژی روسیه وضع کند، اما به شرطی که همه اعضای ناتو خرید نفت از مسکو را متوقف کنند. این شرط در واقع نشان‌دهنده اختلافات عمیق درون غرب است؛ زیرا برخی کشورهای اروپایی همچنان به واردات نفت و گاز روسیه نیاز دارند. ترامپ همچنین پا را فراتر گذاشت و از متحدان اروپایی خواست واردات خود از چین را به دلیل تداوم خرید نفت روسیه مشمول تعرفه کنند؛ موضعی که بلافاصله با واکنش تند پکن روبه‌رو شد.

وزارت بازرگانی چین در پاسخ اعلام کرد که «آمریکا باید در گفتار و کردار محتاط باشد» و تاکید کرد اختلاف‌ها تنها از مسیر گفت‌وگو قابل حل است. همزمان، داده‌های رهگیری کشتی‌ها نشان می‌دهد چین همچنان محموله‌های گاز طبیعی مایع از پروژه تحریم‌شده آرکتیک LNG ۲ را دریافت می‌کند. در روزهای اخیر چندین کشتی حامل بیش از ۱۶۰ هزار مترمکعب LNG روسی در بنادر جنوبی چین تخلیه شده؛ نشانه‌ای از عزم پکن برای ایستادگی در برابر فشارهای غرب و تداوم شراکت انرژی با مسکو.

به این ترتیب، صحنه کنونی بازار انرژی بیش از هر زمان دیگر به یک «معمای ژئوپلیتیک» شباهت دارد. از یک‌سو اروپا و آمریکا تلاش می‌کنند با تحریم‌ها و سیاست‌های جایگزینی، وابستگی خود را به مسکو کاهش دهند. از سوی دیگر، اوکراین با حملات پهپادی صادرات نفت روسیه را نشانه گرفته و در این میان، چین با تداوم خرید انرژی از روسیه عملا به ستون اصلی درآمدی کرملین تبدیل شده و معادلات واشنگتن و بروکسل را به چالش کشیده است. این «سه‌ضلعی فشار» بازار نفت را در نقطه‌ای شکننده قرار داده است. هرچند اوپک‌پلاس با برنامه‌ریزی برای افزایش تولید در تلاش است تعادل عرضه و تقاضا را حفظ کند، اما رخدادهای سیاسی و نظامی هر لحظه می‌تواند این تعادل را بر هم بزند.

 

چشم‌انداز ناامیدکننده اقتصاد

 افزون بر این، چشم‌انداز اقتصاد جهانی نیز چندان امیدوارکننده نیست. داده‌های اخیر از ایالات متحده نشان می‌دهد که رشد اشتغال در حال کند شدن و تورم رو به افزایش است؛ عواملی که نگرانی‌ها درباره کاهش مصرف انرژی در بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را تقویت کرده است. در سوی دیگر، تنش‌های تجاری میان آمریکا و چین، فضای بازار را پیچیده‌تر و آینده آن را مبهم‌تر کرده است.

در پایان می‌توان گفت که بازار نفت امروز تنها یک میدان اقتصادی نیست؛ بلکه عرصه‌ای است‌که‌درآن‌ جنگ اوکراین، تحریم‌های غرب و سیاست‌های چین به‌طور هم‌زمان در حال تعیین مسیر آینده هستند. اگر اروپا و آمریکا نتوانند وابستگی‌های پنهان خود را به‌طور واقعی کاهش دهند، اگر اوکراین حملات خود را ادامه دهد و اگر چین همچنان به خرید گسترده انرژی روسیه ادامه دهد، جهان باید خود را برای دوره‌ای تازه از بی‌ثباتی در بازار نفت آماده کند.

پرسش اینجاست که این بی‌ثباتی به جهشی بزرگ در قیمت‌ها خواهد انجامید یا آنکه شبکه پیچیده عرضه جهانی و سیاست‌های اوپک پلاس همچنان مهارکننده اصلی باقی خواهد ماند. پاسخ به این پرسش نه در تالارهای بورس لندن و نیویورک، بلکه در میدان‌های نبرد اوکراین، جلسات بروکسل و پکن و نهایتا در تصمیم‌های کاخ سفید تعیین خواهد شد؛ جایی که اقتصاد، انرژی و سیاست درهم‌تنیده و سرنوشت بازار نفت را رقم می‌زنند.

source: دنیای اقتصاد