ایرانی | سفارت | چین
چرا ایرانی ها برای رفتن به چین شب تا صبح پشت سفارت میمانند؟
خیابان موحد دانش در محله اقدسیه تهران در تاریکی شب فرو رفته و صدها نفر چادر، پتو و فلاسک در دست کنار دیوار بتنی سفارت چین روی زمین خوابیدهاند. صفی طولانی که از نیمهشب شکل گرفته، قرار است بامداد آنها را به پشت شیشه بخش کنسولی برساند.
چرا ایرانیها برای رفتن به چین شب تا صبح پشت سفارت میمانند؟
خیابان موحد دانش در محله اقدسیه تهران در تاریکی شب فرو رفته و صدها نفر چادر، پتو و فلاسک در دست کنار دیوار بتنی سفارت چین روی زمین خوابیدهاند. صفی طولانی که از نیمهشب شکل گرفته، قرار است بامداد آنها را به پشت شیشه بخش کنسولی برساند. این صحنه که کاربران شبکههای اجتماعی و رسانهها آن را «عجیب» و «تحقیرآمیز» نامیدند، تنها یک تصویر از روابط پیچیده و نامتوازن ایران و چین است؛ روابطی که سطح رسمی آن سرشار از شعار «شراکت راهبردی» و «همکاری ۲۵ ساله» است اما در عمل شهروندان ایرانی را مجبور میکند با بدن خسته و سرد، ساعتها منتظر دریافت ویزا بمانند.
صفهای طویل مقابل سفارت چین از پاییز ۱۴۰۲ زمانی آغاز شد که این سفارتخانه به دلیل وجود رباتهای فروش نوبت و سوءاستفاده برخی آژانسهای مسافرتی، سامانه اینترنتی تعیین وقت را تعطیل کرد و نوبتدهی را به صورت حضوری و روزانه انجام داد. از آن زمان متقاضیان روادید، حتی پیش از طلوع آفتاب، روبهروی دیوار سفارت میایستند و برای ثبتنام در لیست دستی با یکدیگر رقابت میکنند. در روزهای پرمتقاضی، برخی افراد از شب قبل صندلی و پتو میآورند و روی آسفالت میخوابند تا شانس بیشتری برای ورود به صف داشته باشند. مسئولان سفارت نیز با نصب تابلو، فرآیند را شبیه دستگاههای نوبتدهی بانکی کردهاند؛ نوبتها به ترتیب توزیع میشود و طبق دستورالعمل ۴ روز در هفته ویزا صادر میشود. این وضعیت با اعتراضات گسترده همراه شد.
وزارت امور خارجه و انجمن دوستی ایران و چین در دیدارهایی با سفیر چین تأکید کردند که صفهای فیزیکی در عصر هوش مصنوعی قابل قبول نیست و خواستار بازگشت به سیستم الکترونیک یا برونسپاری خدمات ویزا شدند. علأالدین بروجردی، رئیس انجمن دوستی ایران و چین، صریحاً گفته است که چنین شیوه صدور روادید برای مردم ایران «زیبنده نیست». با این حال این اتفاق نیفتاد اما دیروز در واکنش به انتشار عکسهای صف شبانه، سفارت چین در تهران با صدور بیانیهای تاکید کرد که صدور روادید به صورت عادی چهار روز کاری و برای درخواستهای فوری سه روز کاری زمان میبرد؛ در شرایط انسانی یا اضطراری این زمان به یک روز کاری کاهش مییابد. این سفارتخانه توصیه کرد که متقاضیان حداقل ۱۵ روز پیش از سفر برای ویزا اقدام کنند و اعلام کرد، هزینه ویزای عادی ۷۵ دلار، ویزای فوری ۱۰۵ دلار و ویزای فوقفوری (موارد بشردوستانه) ۱۱۵ دلار است. بهگفته سفارت، صدور ویزا «در حال حاضر میتواند نیازهای مردم ایران را برآورده کند» و حجم روادید صادر شده متناسب با تقاضای موجود است. هرچند این توضیحات رسمی، آرامش اندکی به افکار عمومی بخشید اما همچنان صفهای شبانه پابرجا هستند و اعتراضها به «رفتارتبعیضآمیز» چین ادامه دارد.
چرا ایرانیها به چین میروند؟
چین طی دو دهه گذشته به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شده است. بر اساس دادههای منتشرشده توسط شبکه خبری TV BRICS مبادلات غیرنفتی میان ایران و چین در سال منتهی به ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ به ۳۴٫۱ میلیارد دلار رسید. از این رقم ۱۴٫۸میلیارد دلار صادرات ایران به چین (عمدتاً نفت خام، پتروشیمی و مواد معدنی) و ۱۹٫۳ میلیارد دلار واردات ایران از چین (ماشینآلات، قطعات صنعتی و محصولات مصرفی) بوده است. چنین حجمی از تجارت سبب شده، دهها هزار تاجر و بازرگان ایرانی سالانه برای حضور در نمایشگاههای بزرگی چون «کانتون» در گوانگژو و «واردات چین» در شانگهای و عقد قراردادهای خرید راهی این کشور شوند. علاوه بر تجار، دانشگاههای چین برای دانشجویان ایرانی جذابیت فزایندهای دارند. گزارش «تابناک» به نقل از مسئولان آموزشی نشان میدهد که تعداد دانشجویان ایرانی در چین بین ۸۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر تخمین زده میشود
دانشگاههایی مانند چینگهوا، پکن، جهجیانگ، فودان و دانشگاه علوم و فناوری چین در میان ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا قرار دارند و شهریه نسبتاً پایین، امکان اخذ بورسیه و حضور در محیطی پیشرفته باعث شده بسیاری از خانوادهها برای فرزندانشان این مسیر را انتخاب کنند. چین همچنین پس از پاندمی کووید‑۱۹ به مقصدی برای درمانهای پزشکی و جراحیهای پیچیده تبدیل شده است زیرا هزینههای درمان نسبت به کشورهای غربی کمتر است و بیمارستانهای پیشرفتهای در شانگهای و پکن وجود دارد. گروه دیگری از متقاضیان روادید، خانوادههای ایرانی مقیم چین هستند.
دستههای مختلف ویزا از روادید «Q۱» برای پیوستن به اعضای خانواده تا ویزای «Z» برای کار برای این افراد صادر میشود. اخذ ویزای کاری یا اقامت کوتاهمدت بهطور معمول بین ۳۰ تا ۱۸۰ روز اعتبار دارد و بسیاری از کارمندان شرکتهای ایرانی یا پروژههای مشترک در چین هر چند ماه یکبار باید سفر کنند. همچنین گردشگران عادی که میخواهند دیوار چین، شهر ممنوعه، شانگهای مدرن یا طبیعت یوننان را ببینند، بخش دیگری از جمعیت صفها را تشکیل میدهند.
لغو یک طرفه روادید
رابطه یکطرفه ویزایی بین تهران و پکن یکی از اصلیترین عواملی است که این صفهای طولانی را برای افکار عمومی غیرقابل تحمل کرده است. دولت ایران در تیرماه ۱۳۹۸ برای افزایش ورود گردشگران چینی، ویزا را به طور یکجانبه برای اتباع چین لغو کرد؛ چینیها فقط با گذرنامه معتبر میتوانند بدون ویزا به ایران بیایند و ۲۱ روز اقامت داشته باشند. این تصمیم پس از پاندمی نیز در هیات وزیران دولت چهاردهم تمدید شد اما پکن نهتنها اقدامی متقابل نکرد بلکه صدور ویزا برای ایرانیان را پیچیدهتر کرد. در حالی که رسانهها بارها از وزارت خارجه خواستهاند متقابلاً لغو ویزا توسط چین را مطالبه کند، هنوز اقدامی ملموس از سوی پکن مشاهده نمیشود.
حتی انتقال آثار تاریخی ایران به نمایشگاههای چین، نماد دیگری از این عدم تقارن است. در بهمن ۱۴۰۳ نمایشگاهی با عنوان «سرزمین مهر» شامل ۱۵۱ اثر تاریخی ارزشمند ایران- از اشیای فلزی و سفالی گرفته تا فرش و نقاشی- در موزه دانشگاه سیچوانِ چنگدو افتتاح شد. وزارت فرهنگ و گردشگری چین پیشنهاد کرده است که مدت این نمایشگاه یک سال دیگر تمدید و آثار در سه موزه دیگر نیز به نمایش گذاشته شود. با وجود این، تنها نمایشگاه چینی در ایران (آبان ۱۴۰۲) شامل ۸۰ قلم اثر و با قدمتی بسیار کمتر برگزار شد. منتقدان میگویند که وزارت میراث فرهنگی بدون دریافت تعهد متقابل، گنجینههای چند هزار ساله را برای مدت طولانی از کشور خارج میکند، در حالی که طرف چینی تاکنون آثار خود را به ایران نفرستاده است. منافع یکطرفه چین از روابط با ایران- از خرید نفت با تخفیف و دسترسی به بازار داخلی گرفته تا بهرهگیری از آثار تاریخی و معافیت ویزا- نباید باعث شود که عزت شهروندان ایرانی نادیده گرفته شود. صفهای تحقیرآمیز برای دریافت ویزا، اهدای آثار باستانی بدون ضمانت بازگشت و سکوت دستگاه دیپلماسی، نشان میدهد که رابطه تهران و پکن بیش از آنکه «شراکتی برابر» باشد به «وابستگی یکطرفه» شبیه شده است.
قطعا دولت باید در مذاکرات آینده با چین، مساله لغو ویزا برای ایرانیان و ساماندهی نظام نوبتدهی الکترونیک را بهعنوان پیششرط روابط فرهنگی و اقتصادی مطرح کند. صفهایی که این روزها در خیابان اقدسیه تهران دیده میشود تنها صف دریافت ویزا نیست؛ صف انتظار برای توازن و احترام در روابط ایران و چین است. در حالی که دولت ایران بارها برای نشان دادن حسننیت، درهای کشور را به روی گردشگران و سرمایهگذاران چینی باز کرده و حتی آثار تاریخی خود را بدون گرفتن تضمین متقابل در اختیار موزههای چین گذاشته است، شهروندان ایرانی در مقابل سفارت چین هنوز باید شب را روی زمین به صبح برسانند. این تناقض نه به نفع اقتصاد ملی است و نه شأن مردمی که در شرایط دشوار اقتصادی به دنبال فرصتهای تحصیلی، درمانی یا تجاری هستند