صلح
رویای ناتمامِ «صلح از طریق قدرت»
«ما به صلح از طریق قدرت باور داریم؛ نخست باید قدرت داشت، و سپس از آن برای برقراری صلح استفاده کرد.»
نویسنده : سهند ایرانمهر
«ما به صلح از طریق قدرت باور داریم؛ نخست باید قدرت داشت، و سپس از آن برای برقراری صلح استفاده کرد.»
این جمله را نتانیاهو در کنار دونالد ترامپ، با اطمینان و اقتدار به زبان میآورد. اسراییل نیروی هوایی، سامانههای دفاعی پیشرفته، تسلیحات هستهای و حمایت مطلق آمریکا را دارد ولی هر چند سال یکبار، درگیر جنگی جدید است. چرا؟ چون «قدرت»، در غیاب عدالت، فقط بازتولید خشونت میکند. فیلسوفانی چون امانوئل کانت، صلح را نه یک «وضعیت»، بلکه یک «پروژه اخلاقی» میدانند. در نظریه «صلح پایدار» او، صلح زمانی ممکن است که ملتها دموکراتیک شوند. حقوق بشر بهرسمیت شناخته شود و روابط بینالمللی بر پایهی قانون باشد، نه زور. در مقابل، نگاه واقعگرایانهی محض از هابز تا ماکیاولی میگوید جهان عرصهی تنازع بقاست و تنها قدرت میتواند امنیت بیاورد. اما حتی ماکیاولی نیز هشدار میداد که «ترس، فقط تا وقتی مؤثر است که امید به انتقام از بین رفته باشد»امیدی که هیچگاه از بین نمیرود. بنابراین صلحِ بدون عدالت، فقط وقفهای میان دو جنگ است. شاید هیچجا بهاندازهی آلمانِ پس از جنگ جهانی اول، این گزاره چنین شفاف و دردناک تحقق نیافته باشد. جنگ جهانی اول در نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت. میلیونها نفر کشته شدند، امپراتوریها سقوط کردند، و جهان تشنهی صلح بود. اما آنچه در کنفرانس ورسای (۱۹۱۹) رخ داد، نه صلح، که نوعی انتقام سیاسی بود. این «صلح تحقیرآمیز»، آلمان را نه بازسازی، که درهم شکست. جامعهی آلمانی به خشم و تحقیر فرو رفت. بحران اقتصادی، بیکاری، تورم افسارگسیخته، و حس بیعدالتی همهگیر شد. در خاک حاصلخیزِ نفرت که بذر تحقیر کاشته شد ، ناسیونالیسم افراطی رشد کرد وفقط بیست سال بعد، از دل همین ویرانهها، هیتلر برخاست که وعده داد این تحقیر را جبران کند. از ۱۹۴۸ تاکنون، دهها تلاش برای صلح در فلسطین ثبت شده: اسلو، کمپدیوید، طرح صلح عربی و … اما هیچکدام، به عدالت توجه نکردند. اشغال ادامه یافت و دیوار حائل، محاصره غزه، شهرکسازیها، همه پس از این «توافقها» گسترش یافتند و اکنون تداوم بحران غزه ادامه همان به اصطلاح صلحی است که با قدرت تحمیل شد. در مقابل در رواندا، پس از نسلکشی ۸۰۰ هزار توتسی، دولت جدید به جای انتقام، عدالت انتقالی را انتخاب کرد. دادگاههای بومی گاچاچا، اعتراف، بخشش و بازسازی اجتماعی را پی گرفتند.در نتیجه، رواندا امروزی یکی از امنترین و در حال رشدترین کشورهای آفریقاست.این نمونه همچون نمونه آفریقای جنوبی نشان داد، صلح، زمانی دوام مییابد که عدالت بهجای انتقام، مدنظر باشد. سخن آخر اینکه صلحی که بر تحقیر، تحمیل و نابرابری بنا شود، در دل خود آتشِ جنگ آینده را حمل میکند و عقده بجامانده از قدرت بدون عدالت که عملا به کنترل و سلطه تبدیل شده است به شکل آتش زیرخاکستر حتی در میان نسلهای بعد نیز ادامه مییابد.