داستان غم انگیز مجری زن قدیمی

۵۵آنلاین :

سهند ایرانمهر :

در کودکی، تصویر ذهنی من از اخبار؛ این چهره بود:"مریم ریاضی". امروز اتفاقی این مطلب را دیدم و بسیار متآثر و متاسف شدم. نه فقط برای مریم ریاضی که برای هزاران زنی که سرنوشتی همچون او یافتند:

محمد هاشمی که در دوران جنگ، ریاست سازمان صداوسیما را بر عهده داشت، خاطره ای از سرنوشت مریم ریاضی که به عنوان مجری در صداوسیما مشغول به فعالیت بود را بازگو کرد.

در مصاحبه ای که روزنامه اعتماد با محمد هاشمی انجام داده است، محمد هاشمی سرنوشت مریم ریاضی را اینگونه بازگو می کند: «من گفتم با توجه به اینکه در جنگ هستیم و مردها در جبهه هستند بار زندگی به دوش زنان است و ما باید زنان‌مان را تشویق کنیم مسوولیت‌های اجتماعی بیشتری را به عهده بگیرند تا مردان به جبهه بروند. امام چیزی نگفت و تنها لبخند زد و سکوت کرد و دو هفته بعد پیغام‌شان را دادند تا خانم ریاضی بخواند. حتی وقتی امام متوجه شد که خانم ریاضی در خانه استیجاری زندگی می‌کند، دستور داد تا برای‌شان یک خانه تهیه کنیم. بعد از مدتی خانم ریاضی با یک استاد دانشگاه ازدواج کرد و مدتی بعد همسرش گفت من دوست ندارم همسرم در تلویزیون اخبار بگوید، من هم ایشان را فرستادم گویندگی رادیو اما بعد از مدتی دوباره بهانه گرفت و گفت دوست ندارم صدای همسرم از رادیو پخش شود، من هم خانم ریاضی را فرستادم به بخش ادیت اما بهانه‌جویی‌ها ادامه پیدا کرد و در نهایت یک روز یک ماشین در میدان ونک به عمد به خانم ریاضی زد و ایشان دچار خونریزی مغزی شد و فراموشی گرفت، همسرش هم او را رها کرد و رفت.»