تهران تحمل فشار ندارد
مرکز پژوهشهای مجلس چند سال پیش در پژوهشی با بیان اینکه جمعیت شهرنشین کشور طی سالهای 1335 تا 1395 از 4 /31 درصد به 74 درصد رسیده، بیان کرده است: «سرعت بالای رشد و گسترش شهری به همراه رشد جمعیت و مدیریت ناکارآمد، پیامدهای محیط زیستی نظیر آلودگی هوا، آلودگی صوتی، تجمع پسماندها و آثار مخرب بر محیط طبیعی و پوشش گیاهی را به همراه داشته است. مشکل افزایش فشار بر محیط زیست شهرها همچنین سبب توزیع ناهمگون شرایط اقتصادی-اجتماعی و جمعیتی در شهرها شده است. به این دلیل است که یکی از چالشها و مشکلات بزرگ برنامهریزان شهری، فراهم آوردن کیفیت زندگی خوب برای تمامی ساکنان در تمامی مناطق شهری است. تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین کلانشهر ایران با حدود 10 میلیون نفر جمعیت و قرارگیری صنایع، خدمات و مراکز متعدد اداری و اقتصادی، از نظر محیط زیستی متحمل فشارهای عدیدهای شده است که بدون شناخت نسبت فشار به ظرفیت محیط زیستی شهر عملاً عبور از خط قرمزهای محیط زیستی در شهر اجتنابناپذیر خواهد بود. در نگاهی دقیقتر، فشار محیط زیستی وارد بر هر یک از مناطق کلانشهر تهران و میزان فاصله آنها از ظرفیت برد زیستبوم مذکور در راستای مدیریت پایدار محیط زیستی تهران نقش حیاتی خواهد داشت. پژوهش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که پس از انتخاب 35 شاخص موثر محیط زیستی مانند بلایای طبیعی، میزان مصرف انرژی، تولید پسماند، آلایندههای هوا و...، وضعیت فشار وارده بر مناطق 22گانه تهران مورد سنجش قرار داده شده که نتایج بیانگر این است که هیچیک از مناطق بیست و دوگانه دارای عدد فشار کل مطلوب، خیلی کم، کم یا حتی متوسط نیستند. بر این اساس فشار کلی حاصل از تمامی شاخصهای 35گانه وارد بر مناطق غربی 21، 5، 2 و 22 متوسط تا زیاد و سایر مناطق زیاد تا خیلی زیاد است. بازه مطلوب تا بحرانی عدد فشار مناطق بین 10 تا 500 در نظر گرفته شده است که منطقه یک با عدد فشار 363 بیشترین فشار کلی و منطقه 22 با عدد 247 کمترین فشار کلی را به خود اختصاص دادهاند. این گزارش همچنین توصیه کرده است: اگرچه نتایج پژوهش نشان میدهد که تمامی مناطق 22گانه دیگر نمیتوانند پذیرای جمعیت و توسعه شهری بیشتری باشند و حتی نیاز است به نحوی با کاهش تراکم جمعیت، زمینه ترمیم ساختار بومشناسی شهر را فراهم کرد اما چنانچه اصرار بر بارگذاری جمعیتی وجود داشته باشد، مناطق 2، 5، 21 و 22 آسیب کمتری را در پی دارد.»
مرگ درختان شهر
این وضعیت نگرانکننده سال به سال در تهران و البته اغلب شهرهای بزرگ و کوچک کشور، تکرار شده است. بدتر از آن آلودگی نهتنها در فصول سرد سال که هوا دچار حالت ایستایی است، بلکه حتی در فصول گرم سال با تغییر نوع آلودگی تکرار شده است. به قولی آلاینده زمستان را مردم میبینند، چرا که هوای شهر گرفته است و چشمانداز در دود و آلودگی غرق است و مردم متوجه میشوند که وسعت دیدشان کم شده است و سخت نفس میکشند اما آلودگی در تابستان کمتر به چشم و ریهها آشناست. آلودگی تابستانی ازون متاسفانه نه دیده میشود و نه بوی آن قابل استشمام است. حال و هوای تهران در این وضعیت اگر بدتر از شهرهای دیگر نبوده، قطعاً بهتر نبوده است. آنچه مایه نگرانی بیشتر است، این است که نهتنها راهکاری عملی و البته علمی اندیشیده نشده، بلکه مدیریت شهر به مراتب از آنچه باید باشد، دورتر شده است. ترسناکتر اینکه شاهد رفتارهای حیرتانگیز و مخرب دیگری هستیم و هر بار خبر از تخریب و قطع درختان شهر میرسد. شهری که سرانه فضای سبز اندکی به نسبت جمعیت و وسعت خود دارد، شاهد نوعی وندالیسم در مرگ درختان و فضای سبز است. البته حسن اختردانش، معاون خدمات شهری و محیط زیست منطقه ۶ شهرداری تهران در واکنش به موج انتقادها در فضای مجازی و رسانهها مبنی بر قطع درختان خیابان ایتالیا به ایلنا گفته است: در مجموع چهار اصله درخت در خیابان ایتالیای منطقه ۶ تهران رفع خطر شد. در این زمینه دو اصله درخت خشکیده با رای کمیسیون ماده ۷ شهرداری سَربُر و رفع خطر شد و همچنین شاخههای خشک و خطرناک دو اصله درخت نیمهجان نیز هرس شد. البته درباره این دو درخت نیمهجان منتظر رای نهایی کمیسیون ماده ۷ هستیم. او توضیح داده که وقتی درختان خشک میشوند، در ابتدا باید از سقوط آنها و ایجاد خطر احتمالی جلوگیری کرد؛ به همین دلیل، در کمیسیون ماده ۷ شهرداری که به کمیسیون تشخیص باغها معروف است، برای رفع خطر چنین درختانی رای صادر میشود که براساس آن باید شاخههای درخت را تا جایی که دیگر احتمال سقوط نداشته باشد، قطع کرد. این اظهارات در حالی مطرح میشود که دو سال پیش میرلوحی، رئیس کمیته اقتصاد و تنظیم مقررات شورای اسلامی شهر تهران، گفت: 128 هکتار باغات تهران طی 10 سال قلعوقمع شده است. تعداد ۴۹۳ باغ تبدیل به برجباغ شده که در سالهای 13۹۳ تا 13۹۵ به ترتیب ۱۰۸ و ۹۳ و ۸۵ باغ پروانه ساختوساز دریافت کردهاند. ۲۶۱ باغ به مساحت ۵۶ هکتار در منطقه یک و ۵۰ قطعه در منطقه ۲ و ۴۲ قطعه در منطقه ۳ و ۴۵ قطعه در منطقه ۴ و ۳۰ هکتار در مناطق ۲۱ و ۲۲ بوده است.
در بر همان پاشنه میچرخد
تهران هنوز در همان مسیری است که 15 سال پیش میتوانستیم آیندهاش را ترسیم کنیم. در طول این سالها چند دولت و چند مدیر شهری با نگرشهای متنوع سیاسی بر سر کار آمدهاند اما هر یک از دیگری در مدیریت وضعیت آلودگی هوای پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ کشور ناتوانتر بودهاند. دلیل روشن است؛ متخصصان سر جای خود نیستند و کشور به شیوههای غیرمدرن اداره میشود. ظاهر این ادعا طوری است که گویی حرفی سیاسی گفته شده و مبنای کارشناسی ندارد اما چنین نیست، بلکه آنچه ایران را به سرعت به سمت کشوری فرسوده با زیرساختهای از کارافتاده و اکوسیستمی فروپاشیده میبرد، نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری آن است. نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری در ایران درست کار نمیکند و اقتصاد کشور به سمت مصرف منابع میل دارد. این روند خود را در ساخت مدیریت شهری نیز نشان میدهد. افزایش جمعیت، مصرف منابع آب و خاک و اسراف سوخت ارزان و یارانهای در کنار عقبماندگی سازمان تولیدات صنعتی در ایران بهخصوص کارخانههای تولید خودرو، همه و همه دست به دست هم داده تا شهرهای بزرگی مثل تهران، اصفهان، اهواز، مشهد، تبریز و شیراز و حتی شهرهای کوچکتر که تنش اکولوژیک کمتری دارند، نیز با بحران آلودگی هوا، آب و خاک مواجه باشند. اگر همه این مسائل را در سطحی تحلیلی به نظاره بنشینیم به وضعیت کشور از منظر سیاسی و بینالمللی نیز باید نگاه کرد. اگر شیوه اداره نهادهای تصمیمگیری به گونهای باشد که تنش با دنیا کاسته شود و روابط ایران با کشورهای دنیا التیام پیدا کند، تکنولوژی و دانش نیز به سمت کشور میآید و از فشار نظام تحریم تحمیلی بر ایران نیز کاسته میشود و در بعدی دیگر میتوان مشاهده کرد که منابع پایه کشور دیگر زیر فشار نیستند و به خاطر محدودیتهای ارتباط با جهان از مصرف منابع اصلی از جمله آب و خاک کاسته خواهد شد و شاید بتوان گفت با ارتقای تکنیکی صنایع در ابعاد مختلف، دیگر شاهد آلایندگی کشنده شهرهای بزرگ از جمله پایتخت نخواهیم بود.
فشارهای اکولوژیک بر تهران
پژوهشهای صورتگرفته در تحلیل عوامل موثر در وضعیت محیط زیست انسانی شهر تهران که بیش از شش دهه است درگیر تنش آلودگی هواست، نشان میدهد؛ فقدان مدیریت تخصصی در تهران و درگیری میان جریانهای سیاسی در مدیریت پایتخت سبب شده، تهران بیش از اندازه زیر فشارهای اکولوژیک قرار گیرد و شهروندان در تنگنای آلودگی هوا دچار مشکلات عدیدهای در حوزه سلامت شوند و بعضاً زندگی خود را از دست بدهند. افزایش لجامگسیخته جمعیت در کنار بههمریختگی کالبد شهری از یکسو و تردد سرسامآور خودروهای آلاینده و سوخت بیکیفیت در پاییز و زمستان از سوی دیگر، تهران را به شهری اندود از دود و سرب و گوگرد و انواع آلودگی مرگبار بدل میکند. پایین بودن سرانه فضای سبز و نبود مدیریت درست منابع آب بر شدت بحران در کلانشهر تهران افزوده و تهران را شهری خفه و غیرقابل زیست کرده است.
نشریه پژوهشهای جغرافیای انسانی در سال 1397 در مقالهای تحلیلی که عوامل موثر بر مدیریت محیط زیست انسانی شهر تهران را بررسی کرده نوشته است: «اهمیت محیطهای مسکونی شهری به عنوان سکونتگاههای اصلی مردم، روزبهروز در حال افزایش است. در این میان، تراکم بالای جمعیت در نواحی شهری کیفیت محیط زیست این مناطق را کاهش داده است که به همین دلیل باید به کیفیت این زیستگاهها توجه ویژهای شود. این مطالعه با هدف شناسایی زنجیرههای علت و معلولی، به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از الگو و ابزاری که قادر به ارزیابی مولفههای اقتصادی-اجتماعی و محیط زیستی است و با استفاده از مطالعات کتابخانهای و تجزیه و تحلیل آماری به این نتیجه رسید که میزان استقرار جمعیت و مراکز کار و فعالیت توأم با بیانضباطی کالبدی از مهمترین شاخصههای موثر به عنوان نیروی محرکه زیستگاه شهر تهران است. در این میان، تحت تاثیر مستقیم نیروی محرکه شهرنشینی شتابان، فشار بر منابع اکولوژیک و منابع طبیعی شهر محسوس است اما عمدهترین وضعیت نیروی محرکه شهرنشینی شتابان برای تمام متغیرها بهرغم مثبت بودن روندها، در مقایسه با وضعیت ایدهآل و استاندارد چندان مناسب نیست. همچنین مهمترین آثار وضعیت مطلوب یا نامطلوب اجزا و بخشهای عمده یک زیستگاه در قالب دو بخش آلودگیها و سلامت و بهداشت عمومی منعکس میشود.»
بارگذاری جمعیت، صنعت و خدمات؛ ریشه مشکلات
شینا انصاری، دکترای مدیریت محیط زیست، که سابقه مدیریت در سازمان محیط زیست و همچنین شهرداری تهران را دارد و مدیرکل سابق محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران محسوب میشود در گفتوگو با تجارت فردا به پرسشهایی در مورد چالشهای محیط زیست تهران پاسخ داده است. او در واکنش به اینکه چه ارزیابی از وضعیت محیط زیست تهران دارد در حالی که تهران با ابرچالشهای جدی در حوزه محیط زیست روبهرو است و از آلودگی هوا گرفته تا فرونشست زمین، بحران زباله و فضای سبز ناکافی شهری دستبهگریبان است، تاکید کرده است: درباره ابرچالشهای محیط زیستی پایتخت بهتر است به گزارش امسال مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «ضرورت توجه به ظرفیت برُد محیط زیستی در طرحهای توسعه شهری با نگاه به وضعیت کلانشهر تهران» اشاره کنم. در این گزارش در هیچ یک از ۲۲ منطقه تهران، عدد فشار کلی یا درجه ظرفیت برد محیط زیستی، عددی نیست که نشاندهنده حد مطلوب براساس شاخصهای ۳۵گانه محیط زیستی باشد. عدد فشار کلی تمامی مناطق شمالی، شرقی و جنوبی کلانشهر تهران (به جز چهار منطقه) معادل با فشار خیلی زیاد و ظرفیت برد آستانه است که حاکی از عدم تناسب بارگذاریهای انجامشده با ظرفیت محیط زیستی کلانشهر تهران و عدم امکان بارگذاری جدید در این شهر است. متاسفانه کمترین فشار کلی در تهران نیز فاصله بسیار زیادی با حدود مطلوب دارد که میتوان آن را ناشی از بارگذاریهای بیرویه طی دهههای گذشته دانست.
در واقع ریشه اصلی مشکلات محیط زیستی پایتخت را باید در بارگذاری جمعیت، صنعت و خدمات بیش از توان و ظرفیت اکولوژیک آن جستوجو کرد. بیتوجهی به طرحها و اسناد بالادست در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور برای انطباق توان جمعیتپذیری با داراییها و منابع زیستی، شرایطی حساس و شکننده برای کلانشهرها به وجود آورده که آلودگی هوا و کمبود منابع آب یکی از عواقب و پیامدهای آن است. وقتی در نخستین طرح جامع تهران مصوب ۱۳۴۷ جمعیتی معادل 5 /5 میلیون نفر برای افق طرح در نظر گرفته شد و متعاقباً در سایر طرحهای شهری همچون طرح ساماندهی تهران (۱۳۷۱)، طرح مجموعه شهری (۱۳۸۲)، طرح جامع (۱۳۸۶)، سقفهای جمعیتی پیشبینیشده نادیده گرفته شد و به جای تمرکززدایی و جلوگیری از رشد کانونهای بزرگ جمعیتی پیرامون تهران، همچنان بارگذاری در تهران و سایر کلانشهرها ادامه پیدا کرد، شاخصهای محیط زیستی از جمله بهبود کیفیت هوا و آب پایدار در محاق قرار گرفت. معضلات جدی محیط زیستی پایتخت به این دلیل است که ظرفیت زیستی تهران دیگر پاسخگوی بارگذاریهای بیشتر نیست، چراکه توان خودپالایی تهران سالهاست به سر رسیده است. از اینرو هرگونه سیاستگذاری برای جذب جمعیت، و تداوم بارگذاریها میتواند وضعیت محیط زیست تهران را بیش از پیش وخیمتر، بغرنجتر و پیچیدهتر کند. حال پرسشی که مطرح میشود این است که شهری که از مرز ظرفیت برد محیط زیستی عبور کرده و در برخی مناطق در آستانه رسیدن به وضعیت بحرانی است آیا توان آن را دارد که با سیاستهای تشویقی مشمول بارگذاریهای جمعیتی شود؟
مرگومیر تهرانیان بر اثر آلودگی هوا
بسیاری از صاحبنظران حوزه تقنینی محیط زیست معتقدند که قانون هوای پاک مصوب سال 1396 از ظرفیتهای نسبتاً خوبی برخوردار بود؛ ارتقای ضوابط کیفری قانون مثل افزایش مسوولیت کیفری اشخاص حقوقی، پایش آلایندگی صنایع، حقآبه تالابها و رودخانهها و مقابله با گردوغبار، توجه به آلایندگی منابع احتراق خانگی، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و پیشبینی شعب قضایی تخصصی در زمینه آلودگی هوا ازجمله مزیتهای این قانون است. با این حال نکته قابل توجه درباره قوانین، مصوبات و آییننامهها در موضوع آلودگی هوا این است که با انبوهی از مصوبات عقیممانده در اینباره مواجه هستیم و اینکه در زمان تصویب قوانین به بسترها و سازوکارهای اجرایی آن از سوی سازمانهای مسوول توجه نمیشود.
قانون هوای پاک و آییننامههای اجرایی قانون (بالغ بر 14 آییننامه اجرایی قانون هوای پاک) با مشارکت همه دستگاههای متولی تهیه و تصویب شده است، با وجود این، به اذعان سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان رکن محوری و نظارتی اجرای این قانون، بخش اعظمی از مواد پیشبینیشده در قانون هوای پاک با گذشت شش سال همچنان روی زمین مانده است؛ چنانکه دستگاههای اصلی مسوول کنترل و کاهش آلایندههای منابع ثابت و متحرک هوا همچون وزارت صمت، نفت، کشور، نیرو، سازمان ملی استاندارد و... از اجرای بندهایی که خود در قانون به آن متعهد و ملتزم شدهاند، بازماندهاند! آنچه از خروجی اجرای این قانون و وضعیت کیفی هوای شهرهای بزرگ کشور برمیآید آن است که وضع قانون بهتنهایی برای کاهش آلودگی هوا کافی نیست، بلکه آنچه مهمتر است عزم و اراده حاکمیت در اجرای قانون است. در حقیقت تا زمانی که مساله پیشرو فاقد اهمیت و اولویت درخور برای مجموعه تصمیمگیران باشد، صرف وجود قانون بهخودیخود نمیتواند موجب حل مساله شود و نبود اهمیت و ضرورت موضوع، موجب اجرای ضعیف یا عدم اجرا و در یک کلام ناکارآمدی قانون میشود. نتیجه آنکه طی شش سالی که از تصویب قانون هوای پاک گذشته است، بندهای قانون به طرق گوناگون از سوی خودروساز، موتورسیکلتساز، تولیدکننده سوخت، صاحب صنعت و سایر مکلفان به اجرای قانون با توجیهات مختلف تعلیق شده و عملاً «قانون هوای پاک» به سرنوشت قوانین پیشین حوزه آلودگی هوا، که گرد زمان آنها را زمینگیر کرده دچار شده و نتوانسته است مدیریت آلودگی هوا را رقم بزند. در هر حال ضمانت اجرای سیاستها و تصمیمات ناظر به موضوع آلودگی هوا چیزی جز الزامات قانونی نیست، پایبندی تمامی دستگاههای مسوول به تکالیف محولشده در قانون مهمترین وجه اعمال مدیریت بر منابع آلاینده هواست؛ مشکلی که بهنظر میرسد از نخستین بیانیه آلودگی هوا در سال 1374 تاکنون، بهواسطه نبود «عزم واقعی» در مدیریت کلان کشور همچنان بهعنوان چالش شاخص محیط زیستی پایتخت وجود دارد.
انصاری در پاسخ به این پرسش که بهرغم بحران آلودگی هوا ما شاهد هستیم که فضای سبز شهری در تهران توسعه چندانی پیدا نمیکند و اخیراً هم که شاهد سربریدن درختان در برخی از خیابانهای تهران هستیم. دلیل این مساله چه میتواند باشد؟ چرا فضای سبز را تخریب میکنند؟، معتقد است: شاید یکی از بارزترین موارد بیتوجهی به محیط زیست در شهرهای بزرگ کشور و بهخصوص تهران را بتوان در بیتوجهی به فضاهای سبز و مشخصاً حفظ و نگهداشت باغات و درختان قدیمی و لکههای سبز شهری دید. فضاهای سبز مشجری که در تلطیف و پالایش آلایندههای هوا بهخصوص در فصول سرد سال و نیز تعدیل جزایر حرارتی ناشی از تراکم ساختوسازها نقش مهمی ایفا میکنند. امروزه در شهرهای بزرگ، زمین، هر قطعهای و با هر وسعتی حکم کیمیا را دارد. در چنین شرایطی غلبه نگاه ناپایدار و سودجویانه به «زمین»، حفظ باغات و اراضی مشجر را که در حکم سرمایهها و داراییهای طبیعی شهر محسوب میشوند بسیار سخت میکند. این در حالی است که با تشدید عوارض حاصل از گرمایش زمین، حفاظت از تتمه باغهای قدیمی شهر یک ضرورت است، چراکه شهرهای ما با وجود همه محدودیتهای اقلیمی برای ایجاد تعادل میان محیطهای انسانساخت و طبیعی و ادامه حیات خود به فضاهای سبز مشجر نیاز دارند. جالب اینجاست که ایرانیان از چند هزار سال پیش با آگاهی از ظرفیتهای اقلیمی به ارزش درخت و رابطه انسان و طبیعت در درون شهرها پی برده و اتفاقاً در این عرصه پیشگام بودهاند. اصول و چهارچوب طراحی و نگهداشت باغهای قدیمی ایرانی، نشاندهنده توجه به محدودیتهای اقلیمی و همچنین دربردارنده ارزشها و اعتقادات ایرانیان است که به نظر میرسد چهارچوب اصلی آن در گذر زمان و با حاکمیت نگاههای غیراکولوژیک دستخوش تغییر و فراموشی شده است. متاسفانه در حال حاضر تب ساختوساز و بلندمرتبهسازی زمینخواران و به تعبیری باغخواران چنان بالا رفته است که برای حفظ باغات باقیمانده باید نهادهای نظارتی هم ورود جدی داشته باشند و لازم است که این نظارت مستمر باشد، تا بقایای لکههای سبز تهران که نسبت به مساحت کل آن چیزی کمتر از پنج درصد را شامل میشود حفظ کرد.
تهران دچار کمبود آب هم هست و نشست زمین در بخشهای جنوبی دشت تهران و برخی نقاط شهری مشاهده شده است. از سویی پیمانکاران در شهرداری بهطور پیوسته از آب چاه حتی در پاییز و زمستان برای آبیاری غیرضروری استفاده میکنند. چطور میتوان چنین وضعیتی را به درستی مدیریت کرد؟ انصاری معتقد است: واقعیت این است که وضعیت امروز محیط زیست تهران پیچیدهتر از آن است که بدون نگاه اکولوژیک و صرفاً با اتکا به رویههای پیشین بتوان برای مدیریت فضای سبز آن اقدام کرد. در شرایطی که کشور با محدودیت منابع آب روبهرو است و مردم برخی استانها با تانکر به آب دسترسی پیدا میکنند، آبیاری فضاهای سبز شهری به صورتی دستودلبازانه و بزک کردن پروژههای شهری و حاشیه بزرگراهها با چمن و گیاهان آببر پذیرفته نیست. متاسفانه رویکرد غالب در ایجاد فضاهای سبز شهری طی دهههای گذشته در کشور «کوتاهمدت» بوده است، کاشت چمن و درختان سریعالرشد غالباً غیربومی از همین طرز تفکر تبعیت میکردند. با وجود تلاشهای بسیار کارشناسان و ضرورت در نظر گرفتن توجه به کمآبی در اسناد و سیاستهای بالادستی، هنوز مسوولان و هموطنان در زمینه توجه به این موضوع به سطحی از باور نرسیدهاند که موجب تغییر اساسی در اولویتها و رفتارها شود. به همین دلیل است که در سطح شهر به کرات شاهد هدررفت بالای آب به انحای مختلف هستیم. بالطبع مجاب کردن جامعه به مساله محدودیت منابع آب در کشور در حالی که در فضاهای شهری بهخصوص بوستانها و آبیاری فضای سبز اثری از آن دیده نمیشود، کار سختی است. با وجودی که با پیگیری کارشناسان در چندین مصوبه و بخشنامه، کاشت چمن و گیاهان آبدوست در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور محدود شده، ولی به نظر میرسد برای آنکه اهداف اصلی این بخشنامهها در عمل عینیت پیدا کنند، ضرورت دارد در برنامهای زمانبندیشده، گیاهان آببر با گیاهان بومی و سازگار با اقلیم جایگزین شوند. بازنگری در نوع کشت گیاهان و الگوی فضاهای سبز شهری و استفاده از تنوع گونهای سازگار با اقلیم یک الزام اجتنابناپذیر در شهری مثل تهران است؛ الزامی که کمبود ذخایر آب پیشروی ما گذاشته است. البته این جایگزینی بهتنهایی کفایت نمیکند. هوشمندسازی آبیاری، اجرای طرحهای تصفیه فاضلاب، بازچرخانی آب و استفاده از پسابهای تصفیهشده برای آبیاری و مهمتر از همه آموزش به پیمانکاران و کارگران فضای سبز برای مصرف بهینه آب تا حد زیادی میتواند در مدیریت دخل و خرج آب کمک کند.
راهکار مدیریت سبز تهران
شینا انصاری بر این باور است که، مدیریت پایدار فضاهای سبز تهران در حال حاضر یک اولویت است. مهمترین مولفه پایداری مدیریت فضای سبز به استفاده پایدار از منابع آب برمیگردد. از آنجا که بخش عمدهای از آب مصرفی شهرداریها صرف حفظ، نگهداری و توسعه فضای سبز میشود، سیاستهای محیط زیستی در این زمینه مثل کاشت گیاهان کمآببر و همساز با اقلیم و استفاده از پساب (فاضلابهای تصفیهشده) میتواند از فشار به منابع آبهای زیرزمینی کم کند. متاسفانه معضل فرونشست دشتها که قبلاً در دشتهای اطراف تهران گزارش میشد، دیگر به برخی مناطق شهری تهران نیز رسیده است. بهرهبرداری پایدار از منابع آب در مدیریت شهری میتواند به سازگاری بیشتر با شرایط اقلیمی کمک کند. خوب است به یاد بیاوریم که در تهران که روزگاری موسوم به شهر چنارها بوده، بیش از 600 رشته قنات جریان داشته که به دلیل بیتوجهی مفرط به این منبع ارزشمند، در حال حاضر فقط ۱۵۰ رشته قنات باقی مانده است. موضوع دیگر مراقبت و بقای درختان کاشتهشده است که اهمیتی بسیار بیشتر از غرس نهال دارد. ضمن آنکه نباید فراموش کرد که همواره حفاظت از سرمایههای طبیعی شهرها چون حفظ درختان کهنسال، باغات برجایمانده و حرایم روددرهها، بسیار مهم است. و شاید بهتر باشد بهموازات اهمیت قائل شدن برای توسعه کمی و افزایش سرانه فضای سبز در شهرها، موضوع حفاظت از عرصههای طبیعی شهر، کیفیت فضای سبز و انطباق آن با شرایط محیط زیستی و اقلیمی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
فهرست مشکلات زیستمحیطی تهران
سیدحسین حسینی، دبیر انجمن حامیان سلامت منطقه ۱۸ تهران در سایت اقتصاددان نوشت: در یک دستهبندی میتوان مشکلات زیستمحیطی تهران را در ۲۵ مورد بیان کرد که متولی اصلی حل آنها مدیریت شهری به معنای خاص یعنی شورای شهر و شهرداری است: ۱- حاشیهنشینی و ساختوساز غیرمجاز در حریم شهر ۲- انباشت و افزایش مواد زائد جامد شهری ۳- افزایش میزان مصرف منابع طبیعی ۴- آلودگی هوا ۵- آلودگی صوتی ۶- آلودگی منظر (بصری) شهری ۷- آلودگی نوری (دید در شب) ۸- کوچک شدن زیستگاههای جانوران با از بین رفتن فضاهای سبز طبیعی ۹- ترافیک و جمعیت شناور (تفاوت چشمگیر بین جمعیت روز و شب شهر) ۱۰- افزایش درجه حرارت و کاهش بارش آسمانی (جزیره گرمایی) ۱۱- زمینخواری، کوهخواری و تخریب عرصههای منابع طبیعی ۱2- تخریب باغهای شهری و تغییر کاربری آنها به تجاری و مسکونی ۱۳- استفاده از گونههای گیاهی غیربومی و پارازیت در فضای سبز شهری ۱۴- سفیدبالکها ۱۵- افزایش جمعیت موشها و جانوران موزی ۱۶- کاهش تنوع زیستی گیاهی و حیوانی ۱۷- فرونشست زمین ۱۸- کاهش چشمگیر سطح آبهای زیرزمینی ۱۹- پسماندهای ساختمانی، صنعتی، بیمارستانی ۲۰- کمبود سرانه فضای سبز شهری ۲۱- آلودگی و فرسایش خاک ۲۲- روددرهها، شنچاله، گودها ۲۳- کمبود آب ۲۴- بوی نامطبوع در جنوب شهر ۲۵- کشت با فاضلاب شهری و... که متاسفانه در ادوار شورای اسلامی شهر تهران توجه کافی و جدی به آنها نشده و در نتیجه مشکلات دیگری از جمله معضلات اجتماعی نیز بدین سبب بر پیکر شهر تهران افزوده شده است.
جواد حیدریان / دبیر تحریریه
دیدگاه تان را بنویسید