عقوبت خودمختاری خودسرها
اما چرا بنیامین نتانیاهو، معمولاً برای حریدیها از مرزهای اخلاقی گذشته تا حمایت آنها را از دست ندهد؟ اصلاً این اولتراارتدوکسهای یهودی که هستند و چه دارند که «بیبی» بارها و بارها حاضر به سکوت سیاسی برای آنها شده است؟ در ظاهر، حریدیها، تودهای از مردان سیاهپوش متعصباند؛ اما وقتی تفاوتها را از درجه تعصب و کد لباس بالاتر ببریم، به جامعهای ناهمگن با هویتهای متفاوتِ متضاد میرسیم که جمعیتشان طی سه دهه آینده، سه برابر و رشد قدرت سیاسی آنها تا سال 2062، پنج برابر خواهد شد و در عین حال، مطالبات اقتصادیشان که اکنون به 20 میلیارد شِکِل (shekel) در هر سال رسیده است، اقتصاد اسرائیل را نابود میکند؛ کمااینکه، اگر تبعات جنگ کنونی را نادیده بگیریم، اسرائیل، اکنون حتی با وجود نزدیک شدن به 75سالگی حیاتش، به خاطر حریدیها، از حیث اقتصادی بر لبه تیز شمشیر ایستاده است. طبق آخرین گزارش بانک مرکزی اسرائیل، یک خانواده حریدی بهطور متوسط فقط 1500 شِکِل NIS مالیات ماهانه میپردازد، در حالی که یک خانواده غیرحریدی باید سه برابر بیشتر و 4500 NIS پرداخت کند که اگر این نابرابری به بودجه یارانهای 7 /13 میلیارد NIS دولتی (2024-2023) برای حمایت از مردان حریدی متاهل، بودجه اختیاری چهار میلیارددلاری برای احزاب، موسسات مذهبی و طرفداران حریدی، کمکهزینه ماهانه 350دلاری برای توراتپژوهان تماموقت، یارانه 8 /4 میلیارددلاری آموزش رایگانِ کودکان صفر تا سه سال، کمکهزینه 250 میلیونیورویی به مدارس ابتدایی، اعتبار 165 میلیون شِکِلی برای دانشجویان یشیوایی متمرکز بر مطالعه متون مذهبی، قوانین غیرسکولار و بودجه 270 میلیوندلاری کمک غذایی برای کارمندان و دانشآموختگان موسسات آموزشی سنتی یهودی اضافه شود، توضیح داده میشود که چرا «گالیت گاتمن»، مجری تلویزیون به عنوان نماینده قشر سکولار و لیبرال اسرائیل مدعی است «ارتدوکسهای افراطی خودمختار خون مردم را خوردهاند» یا چرا 300 اقتصاددان از نتانیاهو خواستهاند، توأمان، هم دست حریدیها را از خزانه کوتاه کند و به آنها بیشتر از این بها ندهد و هم «به خود آید» و جنگ را متوقف کند؛ چرا که نهتنها نمیتواند خساراتی را که حریدیها از قبل به اقتصاد این کشور زدهاند جبران کند، که از پسِ بازسازی میلیارددلاری بعد از جنگ نیز برنمیآید. ادعایی که پیتر لینتل، رئیس پروژه «اسرائیل و درگیریهای منطقهای و جهانی آن: تحولات داخلی، مسائل امنیتی و امور خارجی» آن را «عقوبت حریدیسم-کوئِیکِری» میداند و معتقد است حریدیها نه یک گتو یهودی در داخل یک دولت صهیونیستی که دلیل نابودی دموکراسی اسرائیلاند و خطر رشد به شدت سریع آنها و رهیافت فکری و فلسفیشان حتی از جنگهای خارجی خطرناکتر و عملاً خودسوزی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. او با تاکید بر اینکه نتانیاهو برای یهودیان حریدی یک «پناهگاه امن» ساخته است، با طرح این سوال که «چه چیزی برای بقای یک کشور مهم است: دولت یا مذهبیهای افراطگرا؟»، از «بیبی»، طرفداران و منتقدانش میخواهد قبل از هر کاری، ابتدا ارتدوکسهای افراطی حریدی و رفتارهایشان، حتی نوع پوشش و انتخاب جبری زنان آنها برای حضور در اجتماع را برای خود و دیگران تعریف کنند تا جهان ببیند و درک کند که با چه قبیله، گتو، ائتلاف یا مردمی واقعاً روبهرو است و سپس با توجه به تاریکی فشارسنجهای مالی که خبر از افت عجیب ارزش شِکِل در 14 سال گذشته، کاهش 14درصدی شاخص «TA-Banks5» و خونریزی صنعت فناوری، کشاورزی و امنیت غذایی دارد، برای کاهش رتبه فیچ، اساندپی، مودیز اینوستور بعد از جنگ و حذف نشدن از اقتصاد و سیاست جهانی برنامهریزی کنند. رهبر ارشد پروژه مطالعاتی آفریقا و خاورمیانه، که جمعیتشناسی را یک تیغه تیز دولبه اما اثرگذار میداند، با تاکید بر اینکه حریدیها، در سن پایین ازدواج میکنند و با اتکا به ایدئولوژی بازسازی زندگی سنتی یهودیان پس از شوعه و پیروی از فرمان الهی، زادوولد میکنند؛ با میانگین 1 /7 کودک به ازای هر زن، سریعترین رشد جمعیت در جهان را دارند؛ طبق آمار CBS، تا سال 2065، جمعیتشان به 5 /6 میلیون نفر از 20 میلیون اسرائیلی میرسد؛ تا سال 2050، براساسِ دادههای مرکز مطالعات دانشگاه منچستر، اکثریت یهودیان ایالاتمتحده و بریتانیا را تشکیل خواهند داد؛ و مردان حریدی بهطور متوسط 83 سال عمر میکنند و به زودی به بزرگترین جمعیت مردان روی زمین تبدیل خواهند شد، از تحلیلگران نیز میخواهد که ترس ناشی از تکثیر حریدیها در جهان را از الان به تصویر بکشند و مردم دنیا را مطمئن کنند که همانطور که به خاطر نقش محوری دین یهود به عنوان جعبهابزاری برای صهیونیسم، فرآیند ملتسازی / اسرائیلسازی و به دلیل پیوند عمیق دولت و مذهب، یهودیت حریدی توانست به سرعت از شوعه نجات یابد و به شکلی بیسابقه از حیث جمعیتشناختی، سیاست و فرهنگ توسعه یابد، این قابلیت را دارد که از یک اقلیت حفاظتشده به ظاهر انزواگرا، یک بنیاد مرزهای حریدیسم را جهانی کند که این با استناد به سخنرانی خاخام الازار مناخیم شاخ، برجستهترین رهبر معنوی یهودیت حریدی در نیمه دوم قرن بیستم که حزب سیاسی «دگل هاتورا» را به نمایندگی از یهودیان اشکنازی غیرحاسیدی لیتوانی در کنست اسرائیل تاسیس کرد، عمیقاً ترسناک است؛ چرا که او در سخنرانی خود در سال 1990 در تلآویو، مدعی شد به زودی فرهنگ و آموزههای دین خود را جهانی میکند؛ «ما مردم اسرائیل هستیم، ما در میان ملتهایی هستیم که ما را با شر احاطه کردهاند؟ چه میتوانیم بکنیم؟ ما حریدیها فقط نظریه طرح نمیکنیم... من چیزهای واقعی را به شما میگویم. من برایتان توضیح میدهم که چه بر سر قوم اسرائیل آمد؛ تبعید پس از تبعید؛ قوانین ضدیهود از پسِ قوانین ضدیهودی، کشتار و نابودی، سوزاندن و قتلها. ملتهای قوی میخواستند ما را از بین ببرند. آنها باختند. دو هزار سال است که تنهاییم، دست خالی، بدون اسلحه، چگونه میتوانیم در مقابل آنها ایستادگی کنیم؟ اما ما پیروز شدهایم. ما ایستادهایم و وجود داریم. راز پشت این موجودیت چیست؟ معجزه آن چیست؟ معجزه این است که من یهودیام و از آنها قویتر هستم. مرا بکش، اما بدان پسرانم زنده خواهند ماند. من در راه پدرم، در راه پدربزرگ و مادربزرگم قدم خواهم زد. ...من زندهام و تو مردهای. من زنده هستم، خواهم بود، اگر با پدرانم قطع رابطه نکنم. اگر به دنبال حیلهگری و تکبر دیگری نباشم، زنده خواهم ماند... من خِرد و فرهنگ خودم را یاد خواهم گرفت و آن را در جهان توسعه خواهم داد...» و این عملاً با توجه به افراطیگریهای ارتدوکس یهود یک تهدید جدی است. تهدیدی که البته کیمی کاپلان و نیسیم لئون در توضیحات پیش از چاپِ کتاب «اسرائیل معاصر، جامعه حریدی» که نسخه کامل آن سال 2024 منتشر خواهد شد، آن را فرصتی برای توسعه میدانند که میتواند اقتصاد اسرائیل را بیش از پنجمیلیارد دلار در سال تقویت کند، اما رافائلا اِی. دل سارتو، در کتاب «اسرائیل تحت محاصره: سیاست ناامنی و ظهور راست نئو-رویزیونیست اسرائیل»، به آن به عنوان دلیلی برای افزایش انزوای بینالمللی اسرائیل نگاه میکند که «نتانیاهو، جادوگر سیاسی» باعث آن شده است.
حریدیهای نورچشمی
دل سارتو، دانشیار مطالعات خاورمیانه دانشگاه جانز هاپکینز و دانشکده مطالعات بینالمللی پیشرفته «SAIS»، در کتابهای «هویتهای دولتی و امنیت منطقهای مورد مناقشه در منطقه اروپا-مدیترانه» و «مرزهای تکهتکهشده، وابستگی متقابل و روابط خارجی؛ مثلث اسرائیل-فلسطین-اتحادیه اروپا» نیز، نتانیاهو را دلیل جولان دادن حریدیها میداند و معتقد است، «خرگوشی که «بیبی» همیشه و بهخصوص در انتخابات اخیر اسرائیل، از کلاه بیرون کشیده، عملاً راهنمایی و مشروعیت بخشی به راست افراطی و حریدیها بوده است و قمار او بر متحدان سنتی افراطی ارتدوکس باعث ظهور حزب صهیونیسم مذهبی مخالف صلح، زورگویی ایتامور بنگویر و بزالل اسموتریچ و قدرت گرفتن سومین حزب بزرگ در کنست، شده است. به استدلال او، نتانیاهو با حمایتش از حریدیها، نه فقط بنگویر رهبر «اُتسما یِهودیت»، را به قدرت رساند که دوباره سیاق و عقاید مئیر کاهان، خاخام راستگرای تندرو اسرائیلی-آمریکایی را توسعه داده است. دیدگاهی که اعراب را سگ میداند، خواستار سلب شهروندی اسرائیلیهای عرب است، برای ممنوع کردن ازدواج بین یهودیان و غیریهودیان قانون میسازد، با ایدئولوژی کاهانیسم خشونت را نهتنها از نظر نژادپرستانه، که از حیث مذهبی توجیه میکند، مدافع جداسازی و بانتوستانسازی (کنترل بر قلمرو، کنترل بر دسترسی کارگران فلسطینی به مناطق اسرائیلی و توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و نوار غزه) است؛ و برای حریدیهای افراطیِ نژادپرست، غیرلیبرال، غیردموکراتیک و شعار «صاحب اسرائیل کیست؟» میجنگد؛ تا جایی که بسیاری از یهودیان اسرائیلی به این باور رسیدهاند که هیچ راهی برای صلح وجود ندارد و همه فلسطینیها، از جمله کسانی که تابعیت اسرائیلی دارند، تروریستهای بالقوه هستند؛ و این صرفاً بخشی از تهدیدات امنیتی داخلی است که اسرائیل را به چالش میکشاند، چرا که حالا دیگر مواضع، عقاید و رفتارِ اولتراارتدوکسی و نفوذ حریدیهایی که تا چند دهه پیش در حاشیه سیاست تلآویو قرار داشتند، عادی شده است؛ جامعه اسرائیلی-یهودی به مراتب کمتر از گذشته به ارزشهای لیبرال و دموکراتیک وابستگی دارد؛ و چپگرایی به وضوح یک توهین تلقی میشود. بهایی که نتانیاهو هنوز هم حاضر است برای ماندن در قدرت با از بین بردن پایههای دموکراتیک، ریشهسازی تفکر هاردیم در جامعه، قبایل بدون لیبرالیسم، درگیریهای بینقومیتی و تداوم بیپایان نزاع و حتی جنگ فعلی با فلسطینیها بپردازد ولی از چشمِ حریدیها نیفتد، حتی اگر علیه صهیونیست شعار دهند. از چشم جماعتی که هیچوقت سرباز یا کشاورز نبودهاند که معنای دفاع و ناامنی را بفهمند و همیشه هویتشان را لابهلای کت و شلوارهای مشکی و کلاههای سیاه لبهپهن مردانه یا دامنهای بلند، جورابهای ساقبلند ضخیم و حجاب یا کلاهگیسهای زنانه مخفی کردهاند تا درک دیگران از آنها سختتر شود و عقاید /رفتارهایشان برای کسانی که خارج از جوامع محصور حریدیها زندگی میکنند به مثابه یک راز باشد. رازی که بهزعم فرید بلدر، پژوهشگر علوم سیاسی دانشگاه مرمره، راز نیست؛ صرفاً یک ابهام است و با چهار شاخصه اصلی آموزش در حریدیسم، معافیت دانشجویان یشیوا از خدمت سربازی، فرآیند گرویدن یهودیت (گیور) و مقررات سراسری شبات میتوان آن را به خوبی توضیح داد.
همه ممنوعههای قانونی
بلدر مستند به پژوهش «امنیت اجتماعی: چهارچوب مفهومی جدید برای تجزیه و تحلیل سیاستهای فوقارتدوکس (هاردیم) در اسرائیل»، اعتقاد دارد، چون شرح ویژگیهای رفتاری و هویتی حریدیها تاکنون محدود به بازتابهای عملکردی «اتحاد یهودیت توراتی؛ ائتلافی از دو حزب سنتگرای آگودات و دگل تورات» و «شاس؛ حزب سیاسی سنتگرای مذهبی به نمایندگی از یهودیان سفاردی حریدی» و نقش هویتی-امنیتی آنها در جریانهای سیاسی بوده است، تحلیل «فرهنگ کمپف»، نهتنها میتواند چالشهای ناشی از خودمختاریهای مذهبی /هویتی حریدیها را نشان دهد که حتی فراتر از آن، امکان تعریف ساده از ویژگیهای رفتاری و اجتماعی آنها را به عنوان قابل شناساییترین زیرمجموعه یهودیان امروزی فراهم میکند. برای مثال احترام مطلق به تورات، عامل اصلی و تعیینکننده زندگی حریدیهاست. در واقع تورات، مقدسترین متن در طیفی از «ادبیات مقدس یهودی» و معتبرترین منبع ارزشی، اخلاقی و قانونی حریدیهاست و در کنار آن «میشنا؛ آنچه بر موسی به صورت شفاهی وحی شد»، «تلمود؛ مجموعه رسالههایی که در تفسیر میشنا تدوین شدند و «گمارا» نام گرفتند» و تفاسیر علما بر تورات، نقش اصلی را در یهودیت حریدی ایفا میکنند؛ به نحوی که مسائل زندگی دینی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی حریدیها باید صرفاً بر مبنای نوشتههای یهودیت پاسخ داده شوند، کتابهایی چون «شولحان عاروخ»، «زُوهر؛ روشنایی» و داستانهای عامیانه حریدیسم، از تنها آثار مجاز در برای جای گرفتن در قفسه کتاب یهودیان اولتراارتدوکس هستند و چون جامعه حریدی خود را در معرض تهدیدات دائمی میداند، با درگیر کردن بیش از حد فیزیکی /بدن افراد مانند رعایت دقیق تابوهای غذایی «کشْروت»، حرامات و مقررات پوشیدن لباس، کنترلگری خود را بر جامعه نشان میدهد و در راستای تفکر خطرناک بودن منابع غیریهودی، محدودیتها را بیشتر میکند. مثلاً در جامعه حریدی، سانسور شدید طبیعی نشان داده میشود. آزادی عقیده و اطلاعات به شدت سرکوب شده است. در یک خانواده حریدی، رسماً هیچ کتاب یا روزنامهای چون نجس تلقی میشود، وجود ندارد. داشتن نوشتههایی که مطابق با شرع مقبول «ادبیات مقدس» نباشند، مانند آثار علمی، ممنوع است. ابزارهای مدرن فناوری و ارتباطات -به دلیل اینکه دروازههای بالقوهای برای فرآیند سکولاریزاسیون هستند- به دقت بررسی و فیلتر میشوند و چون ممکن است وسایل ارتباط جمعی به سیاست اطلاعاتی جامعه هاردیم آسیب برساند، حریدیها، برای جلوگیری از آلودگی ارزشها و اعمالشان، به صورت مستقیم ارتباط خود را با دنیای خارج محدود میکنند؛ بهگونهای که، دایره تعاملات خود را با افراد خارج از گتویشان، محدود به ارتباطات اقتصادی اولیه و ارتباطات عمومی اجتنابناپذیر مانند رفتن به اداره پست یا سوپرمارکتها کردهاند. کانالهای رسانهایشان محدود به پوسترهای محلی /خیابانی حاوی اطلاعات عمومی و مذهبی و انتشار اخبار عمومی، آگهیهای ترحیم، نتیجه قضاوت خاخامها و تهمتهای نسبت دادهشده به آنهاست. رایانه خانگی، اینترنت، ماهواره و فناوری تلفن جدید و رسانهها /شبکههای اجتماعی به خانههایشان راه پیدا نمیکند. «تلفنهای همراه کوشر /حلال» که فاقد دسترسی به اینترنت، انتقال ویدئو یا خدمات پیامرسان هستند، تنها وسیله ارتباطی جامعه حریدی است و زبان حریدیِ معطوف به ترکیب زبانهای عبری اسرائیل و ییدیشی خاصِ جوامعِ یهودیانِ اشکنازی اروپای شرقی و مرکزی با زبان بدن (هابیتوس) با انتقال پیامهای آشکار و پنهان، مباحث ارتباطیشان را تکمیل میکند. و البته این همه تحریمهای حریدی نیست.
کار برای مردان حرام است
مطابق با پژوهش «بنیادگرایی حریدی در دولت اسرائیل» از ایک دتمان، دانشیار پژوهشی دانشگاه پوتسدام برلین و محقق علوم یهودیت و فناوری، «حریدیها بدن را منشأ تمایلات شیطانی میدانند؛ از اینرو، زنان و مردان باید به نحوی لباس بپوشند که میل جنسی یکدیگر را تحریک نکنند. مردان حریدی باید ختنه شوند و فرزندان پسر خود را در هشتمین روز زندگیشان ختنه شرعی کنند تا پیمان «brit milah» آنها شکسته نشود. زنان نیز باید پوشش خود را حفظ کنند؛ دامنهایی بلند، جورابهایی ضخیم و بلوز /پیراهنهایی با یقه بلند و دارای آستین بپوشند، ترجیحاً حجاب داشته یا کلاهگیس بر سر کنند، در بیرون از خانه هیچ وسیله زینتی و تزیینی همراه نداشته باشند، اگر شاغل نیستند برای خرید به همراه بچههایشان از خانه خارج شوند، در دوران قاعدگی یا پس از زایمان به خاطر نجس بودن خونشان، همسرانشان را لمس نکنند. در بیرون از خانه و محیطهای ناآشنا، فاصله بین زن و مرد را حفظ کنند تا هیچ لمسی اتفاق نیفتد. در کنیسهها، جدا از مردان و در جایی بنشینند که مردها نتوانند آنها را ببینند، در هنگام استفاده از وسایل حملونقل عمومی، چون اتوبوس در واگنها و صندلیهای جدا از مردان و روی صندلیهای عقب بنشینند. در مدارس از سن سهسالگی، قانون تفکیک جنسیت را رعایت کنند. در هیچ جمعی، نماینده جامعه مردان حریدی نشوند یا به عنوان سیاستمدار فعالیت نکنند، در کنسرتها آواز نخوانند یا همخوانی نداشته باشند و چون براساس تلمود «صدای زن شرمآور است»، با صدای بلند صحبت نکنند. همچنین تصویر زنان نباید در کتابها یا مکانهای عمومی منتشر شود و در همین راستا، زنها فقط میتوانند فیلمهای زنانه یا ورزشهای مختص به زنان را ببینند. علاوه بر آن از زنها انتظار میرود که از خانواده و تحصیلات دینی مادامالعمر مردان حمایت کنند چون آنها مسوول تمام نیازهای زمینی تلقی میشوند و نانآور خانواده هستند. البته و اگرچه این امور زمینی به زنان سپرده شده است، اما آنها همچنان باید تحت کنترل شدید جامعه مردان حریدی باقی بمانند تا اگر ارزشهای مدرن کار و زنانگی به تضاد رسیدند، با استفاده از سیستم آموزشی و رفاهی دولتی حریدیها، در مدارس دخترانه «بیت یاکوف» و موسسات مذهبی، برای شغل معلمی آماده شوند و بتوانند خانواده خود را تامین کنند و باز هم اگر این موضوع به اشباع بازار کار یا افزایش سن ازدواج و باروری منجر شد، در مشاغل جایگزین یا بازارهای کاری که از سوی شورای خاخامی مردانه و سران یشیوا مستقیماً بازبینی و ارزیابی شده است، مشغول به کار شوند و مهمتر آنکه، فراموش نکنند مطالعه تورات دلیل اصلی آفرینش زمین است و مردان به عنوان یگانه حاملان معنویت، باید برای برتری در دنیای یشیوا، تقوا پیشه کنند. مطالعه تمامعمر تورات و تفاسیر آن را دشته باشند و چون کار، سرمایهگذاری و تجارت به قلمرو فیزیکی /زمینی تنزل داده شده و بیشرمانه، مضر و «نجس» است و محیط کار میتواند مانند یک جنگل انباشته از پرخاشگری، گناه و تجاوز باشد، مردان برای رسیدن به خداپرستی کامل و حفظ جایگاه خویش به عنوان یک نخبه حریدی، باید خود را از دنیای مادی و کار جدا کنند، دست از مطالعه تورات برندارند و حتی اگر در تنگنای مالی قرار گرفتند، «ندای تقدس» شورای اشکنازی حکیمان تورات را همواره مرور کنند تا این پیام: «اساس شیوه زندگی یک یهودی، مطالعه همیشگی تورات است»، هیچگاه فراموش نشود، اولویت دوم نباشد و مردان به فکر کار حرفهای و دستمزد نیفتند و مرتکب گناهی نابخشودنی نشوند».
رقص مرگ و دیپلماسی جنگ
اما اگر از پیامدهای جنگ اخیرِ حماس-تلآویو فاکتور بگیریم، آیا واقعاً و همانطور که ادعا میشود، اسرائیل با جای دادن بیش از 10 درصد نیروی کار این کشور در بخش فناوری، جذب 3 /2 میلیارد دلار و رشد 5 /2برابری این درآمد در سال 2023، ملت استارتآپ، یکی از 10 قطب برتر AI و بزرگترین هکاتون جهان است، میتوان باور کرد و پذیرفت که مردان حریدی، هیچ تمایلی برای ورود به بازار کار حرفهای، رها کردن تعصب، تحصیل غیرمذهبی یا استفاده از فناوریهای مدرن مانند گوشیهای هوشمند ندارند؟ و آیا مشارکت سیاسی تورات را نفی میکنند؟ یا آیا زنان در برابر تبعیضهای جنسیتی این جامعه همچنان منفعل میمانند و تمایلی برای تابوشکنی ندارند؟ پاسخ ایک دتمان، پژوهشگر علوم یهودیت، رسانه و فناوری حریدی به این چند سوال، بله و خیر است. او اعتقاد دارد که حداقل قضیه مردان حریدی پیچیدهتر از آن چیزی است که توصیف میشود. مثلاً، برخلاف بسیاری از یهودیان مذهبی اسرائیلی که دولت و جنبش صهیونیستی را پناهگاه میدانند و بین خدمت ارتش و تعلیمات دینی ارتباط معنادار و همگنی برقرار کردهاند، حریدیها، رسماً تا به امروز هرگونه خدمت نظامی یا جایگزین برای مردان را رد کرده و بر اساس «تورات حرفه آنهاست»، همواره بر تعلیم دینی «آموزش تورات بدون ریاضی یا دروس سکولار» به عنوان یک وظیفه و شغل اصلی اصرار دارند و البته حمایتهای نتانیاهو، حزب شاس و UTJ مانند معافیتهای سربازی، مالیاتی و اعتبارات حمایتی تحصیلی و هزینههای 333 میلیوندلاری برای مدارس حریدی، بر حفظ و توسعه چنین نگرههای مذهبی کمک کرده است و حتی افزایش تعداد راستهای افراطی یهود در بدنه دولت، آن را تحکیم بخشیده است. اما با این حال، این دیدگاه بدان معنا نیست که هیچ مخالفتی در جامعه جوان حریدی دیده نمیشود و طبیعتاً مقاومتهای جدی وجود داشته و دارد. برای نمونه، پروفسور، سرجیو دلا پرگولا، جمعیتشناس و رئیس اسبق موسسه تحقیقاتی یهودیت معاصر در دانشگاه عبری اورشلیم، اعلام کرده است که بسیاری از مردان و زنان جوان حریدی، مخالف استفاده از فناوریهای محدود هستند. به شدت تمایل دارند بخشی از آینده اقتصاد اسرائیل باشند و حتی «Kama Tech» شتابدهنده کارآفرینی فوقارتدوکس را راهاندازی کردهاند تا از ورای همکاری آن با بیش از 500 شرکت بزرگ حوزه فناوری، جایگاه زنان و مردان جامعه افراطی ارتدوکس را در بهترین موقعیتها در شرکتهای پیشرو ارتقا دهند. از سوی دیگر، با آنکه 8200 نیروی کار حریدیِ فاقد مهارت در اسرائیل وجود دارد، «WD» و «Kama Tech»، با همکاری یکدیگر و با برگزاری بوتکمپهای فشرده سهماهه، آماده مبارزه با خاخامهای اولتراارتدوکس برای حضور زنان در مشاغل حرفهایتری غیر از املاک و شغل معلمی شدهاند و اکنون تعداد قابل توجهی از زنان و دختران حریدی، دسترسی نامحدودی به اینترنت دارند و در گروههای تیمی سکولار مختلط با حجاب و پوشش اختیاری کار میکنند یا مدیریت آن را بر عهده دارند. اضافه بر آن، اکنون از میان 80 درصد مردان و 20درصد زنانِ یک جامعه 4500نفری که آموزشهای فنی و تخصصی را گذراندهاند، 400حریدی، آماده کار با گوگل، مایکروسافت و چکپوینت هستند و توأمان 50 کارآفرین فوقارتدوکس با همکاری «ICON»، رابط اکوسیستم کارآفرینی اسرائیل و سیلیکونولی، برای آموزش و استخدام حریدیهای متخصص تلاش کرده و خیرین در قالب پروژههای خیریهای آنها را با اعتبارات چندصد میلیوندلاری ماهانه-سالانه پشتیبانی میکنند. از طرفی، چون افراطیهای ارتدوکس طرز تفکر متفاوتی دارند و این تفاوت کمبودهای آنان را در ریاضی و انگلیسی جبران میکند، میزان اختراعات مبتنی بر AI پیشرفته که 50 درصد مخترعان آن زنان هستند، باعث تعجب شرکتهای فناورمحور بزرگ دنیا شده است و بسیاری از آنها با اختصاص بودجه یا استخدام این مخترعان -که اعلام کردهاند نمیخواهند «کارگران سیاهپوست» صنعت فناوری و برنامهنویسی باشند- حاضر شدهاند شکاف علمی در بخش حریدی اسرائیل را به کمترین سطح برسانند و آنها را که اغلب به خاطر تحصیل مذهبی مادامالعمر مردان از خانوادههایی فقیر هستند، بهگونهای از حیث درآمد و مزایا پشتیبانی کنند که خود جامعه اولتراارتدوکس اسرائیل که رشد جمعیتی قابل توجهی هم دارد، مایل به حضور در عرصه اشتغال غیرمذهبی شود، به رشد اقتصاد دموکراتیک اسرائیل کمک کند، اجازه ندهد نتانیاهو صرفاً به خاطر ماندن در قدرت، آنها و کشور را در مسیر پسرفت نگه دارد و چهبسا با اقتصاد، مسیر ادغام سیاسی حریدی-سکولار را آسانتر کنند. کمااینکه، موسسه بیمه ملی اسرائیل که «درک فقر» را اندازهگیری میکند، در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده، جامعه حریدی بهطور فزایندهای از وضعیت اقتصادی خود ناامید شده است. 51 درصد مردم هاردیم زیر خط فقر زندگی میکنند و بیش از یکچهارم فقرای اسرائیل را تشکیل میدهند. متوسط درآمد ناخالص آنها، 82 درصد کمتر از خانوادههای یهودی غیرحریدی است. 41 درصدشان، فعالیتهای اوقات فراغت را به دلیل بیپولی کنار گذاشتهاند. 14 درصد مردان و زنان این جامعه، محروم از مراقبتهای پزشکی شدهاند و به صورت جدی قصد دارند فارغ از لابیگریهای سیاسی نتانیاهو و احزاب طرفدار آن به نیروی کار بپیوندند و حقوق اجتماعی و سیاسی برابری را در جامعه خود ایجاد کنند. تصمیمی که بسیاری از تحلیلگران هاردیم مانند الیاهو لوی، سردبیر مجله «Tzarich Iyun»، آن را سختِ ناممکن اما قابل تامل میدانند. الیاهو لوی، معتقد است با وجود چنین نگرشهایی اما هنوز فرهنگ سیاسی هاردیم مبتنی بر مفروضات دوران پیشین، زمانی که جامعه آنها کوچک، حاشیهای، خودمختار و منفعتطلبِ سودبَر از تعصبات مذهبی بود، عمل میکند، احزاب مذهبی حریدی، طی چندین دهه با بهترین سیاستهای لابیگرایانه دولتی-سیاسی در بدترین حالت به مانورهای قبیلهای عادت کردهاند و تغییر اساسی در فرهنگ سیاسی هاردیم، باید عملاً معطوف به پذیرفتن مسوولیت سعادت همه اسرائیلیها شود و متعصبان و افراطیون مذهبی یک بازنگری اساسی در تئوری «اسرائیل خانه کیست؟» و «نتانیاهو تا به کی باید از نفوذ حریدیها برای باقی ماندن در جریان قدرت و تئوکراسی-فاشیستی استفاده کند؟» داشته باشند، چون دلیل بزرگ بدبختی آنها همین تعصبات و وابستگی سیاسی است. البته این راهکار برای زمانی که جنگی در میان نبود و نزاعهای حماس-تلآویو به لفاظیهای شفاهی محدود میشد کارایی داشت و حالا که حتی زنان و مردان افراطی ارتدوکس هم به ارتش پیوستهاند، عملاً بازنگری ناخواستهای رخ داده و جنگ همه چیز را تغییر خواهد داد، ما برای بازگشت به مسیر توسعه نه به دعا، اسلحه یا کلاه جادوی نتانیاهو و رقص مرگ جوانان بالاتپه که به یک دیپلماسی منطقی نیاز داریم هرچند دیپلماسی خودش یک جنگ است.
دیدگاه تان را بنویسید